چهل تکه

ارنواز فیروزیان اصفهانی/ دکتری ادبیات تطبیقی شاخه هنر: دودلی، هراس، گریه‌های پنهانی، خنده‌های دلبرانه و نگاه‌های پر مهر تمام آن چیزی است که در طول روز بر زن در چهار دیواری امن خانه‌اش می‌گذرد و هیچکس از آرزو و آنچه از درون خواهان آن است، خبر ندارد.

چهل تکه

زن که تکه‌تکه زندگی را چه غم در دل داشته باشد و چه خنده بر لب، به هم می‌دوزد تا مرد در وادی ایمن خود سر کند و دلش برای لحظه‌ای نلرزد.

در فرهنگ عوام زن باید مطیع مرد باشد و از دگر سوی مرد، به ظاهر، به خاطر عشق و در واقع از روی عصبیت، زن را در پستوی خانه پنهان کند تا با امنیت خاطر به کسب و کار خویش برسد؛ غافل از اینکه تمام آرزوی زن شاید خرید یک لچک نو و اندکی خواربار باشد. آرزویی ساده و پیش پا افتاده.

آنچه در تئاتر «آش» می‌بینیم همین خواسته ساده و بی‌آلایش است که به ماجرایی هول‌انگیز می‌انجامد. زنی که برای برآورده شدن خواسته‌هایش نذر می‌کند و شوهری که به گمان خویش عاشق اوست تا نگاهی هرزه به او نیفتد و او را تنها برای خود می‌خواهد و بس؛ غافل از آنکه این زن هم آدم است و حق زندگی دارد؛ آنچنان که می‌خواهد.

پویان عطایی، کارگردان با زبان نمایش، به‌خوبی توانسته است نقش زن و دغدغه‌هایش را بیان کند؛ اشک‌های زن و نگاه خیره و بیانگر او به مخاطب و به نمایش در آوردن عصبیت مردانه با ضربه‌های کمربند بر بدن زن. قصه‌ای دیرینه و آشنا که در تاریخ بارها تکرار شده است. دیده‌ایم، شنیده‌ایم و بها نداده‌ایم. این نادیده گرفتنِ زن و خواسته‌هایش به آنجا می‌رسد که نباید و داستان به یک فاجعه منتهی می‌شود.

پای لحافی چهل تکه و آشی در میان است که حرف بسیار دارد؛ زمانی که زن و مرد هرکدام سویی از لحاف را در دست دارند و فریاد کنان می‌چرخند و می‌چرخند و می‌چرخند و صحنه به تاریکی ختم می‌شود و یا آنجا که همان لحاف، چادری سفید بر سر زن می‌شود برای دست به دعا شدن در مقابل ضریح و باز همان چادر ضریح او می‌شود همچنین آشی که پختنش آرزوی زن است و واگویه‌هایی از دلهره برایش به ارمغان می‌آورد؛ تمنایی ناشنیده از ساده‌ترین آرزوی یک زن.

جای گفتن دارد که بازی حرفه‌ای هر دو بازیگر به یک لحافِ سادۀ چهل تکه، چنان جان داده است که هر لحظه مخاطب بی‌درنگ باورش می‌کند و البته طراحی صحنه ساده و مینیمال این کار که توانسته متن را جان دوباره ببخشد.

گاه صحنه تئاتر جایی است برای بیان آنچه در طول تاریخ بر آدمی گذشته است و تاثیر آن بر ذهن همچون نقشی بر سنگ است که همیشه به یادگار خواهد ماند. عوامل تئاتر «آش» نوشته پویان اصغری به خوبی توانسته‌اند چونین نقشی را در ذهن مخاطب حکاکی کنند.

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار