مرزهای شخصی ، چرایی و چگونگی

مهم ترین مسئله درمورد مرزهای شخصی این است که این مرزها برای تنبیه یا کنترل کردن دیگران نیست. این مرزها برای این است که به دیگران نشان دهید چه چیزهایی در زندگی شما قابل قبول است و چه چیزهایی نیست. این مرزها به شما کمک می‌کند تعادل زندگی‌تان را حفظ کرده و از بدن، ذهن، احساسات و زمان تان درمقابل تقاضاهای زیان‌آور و نامطلوب دیگران محافظت کنید.وقتی مرزهای شخصی‌ تان چندان قوی نباشند، هم احترام خودتان و هم احترام اطرافیان تان به خطر خواهد افتاد. جای تعجب نیست که افراد سلطه‌گر، زورگو، نامحترم و آویزان را به زندگی‌تان جذب خواهید کرد.

مرزهای شخصی ، چرایی و چگونگی

مهم ترین مسئله درمورد مرزهای شخصی این است که این مرزها برای تنبیه یا کنترل کردن دیگران نیست. این مرزها برای این است که به دیگران نشان دهید چه چیزهایی در زندگی شما قابل قبول است و چه چیزهایی نیست. این مرزها به شما کمک می‌کند تعادل زندگی‌تان را حفظ کرده و از بدن، ذهن، احساسات و زمان تان درمقابل تقاضاهای زیان‌آور و نامطلوب دیگران محافظت کنید.وقتی مرزهای شخصی‌ تان چندان قوی نباشند، هم احترام خودتان و هم احترام اطرافیان تان به خطر خواهد افتاد. جای تعجب نیست که افراد سلطه‌گر، زورگو، نامحترم و آویزان را به زندگی‌تان جذب خواهید کرد.

اینها به نظرتان آشنا نمی‌آید؟
وقتی واقعا می‌خواهید جواب «نه» بدهید، می‌گویید، «آره».
وقتی به کسی «نه» می‌گویید، عذاب‌وجدان می‌گیرید.
برای به دست آوردن آرامش برخلاف ارزش‌های واقعی‌تان عمل می‌کنید.
وقتی کسی با شما بدرفتاری می‌کند، از خودتان دفاع نمی‌کنید.
برای دوست داشته‌شدن بیش از اندازه تلاش می‌کنید.
به دیگران اجازه می‌دهید حرف‌هایی به شما بزنند یا کارهایی با شما بکنند که موجب ناراحتی‌تان است.
انتظار دارید که نزدیک‌ترین افراد به شما، بدون اینکه چیزی بگویید از چیزهایی که ناراحت تان می‌کند، باخبر شوند.متاسفانه، بعضی‌ها به خاطر این باور اشتباه که برای به دست آوردن دل و احترام دیگران باید همیشه در دسترس آنها باشند، برای خودشان مرز‌های شخصی نمی‌گذارند. مشکل اینجاست که هر عمل موافقت، انکار نفس یا نیازمندی، احترام دیگران را از بین می‌برد.اگر به تطبیق دادن خودتان به دیگران عادت کرده‌اید، فرآیند ایجاد مرزهای شخصی به نظر غیرطبیعی و تهدید‌آمیز می‌آید ولی اگر به آن پایبند شوید، متوجه می‌شوید که به مرور زمان همه چیز برایتان ساده‌تر می‌شود و بدون شک ارزشش را خواهد داشت!

با خودتان شروع می‌شود
فرآیند ایجاد مرزهای شخصی با خودتان شروع می‌شود که اول قبول کنید که نه تنها لایق این هستید که این مرزها را داشته باشید بلکه وجود این مرزها برای مراقبت از خودتان ضروری هستند. دوم اینکه، باید قبول کنید که حق ایجاد این مرزها را دارید. شاید به نظرتان عجیب برسد ولی من کسانی را می‌شناسم که قلبا نمی‌دانستند که چنین حق انتخابی دارند.درواقع، شما نه تنها حق دارید اینکار را بکنید، بلکه مسئولیت اینکه دیگران چطور با شما رفتار کنند هم بر عهده خودتان است. مرزهای شما به عنوان فیلترهایی عمل می‌کند که مشخص می‌کند چه چیز در زندگی شما قابل‌قبول است و چه چیز نیست.البته زمان‌هایی خواهد بود که کسی به کمک شما نیاز دارد و با احترام از شما کمک می‌خواهد. باید قبول کنید که زمان کمی تجربه کردن و شاید چند قدم اشتباه برداشتن می‌خواهد ولی بالاخره یاد می‌گیرید فرق بین یک درخواست قابل‌قبول و درخواستی که شما را در معرض خطر پس‌رفت قرار می‌دهد، چیست.

نیازهایتان را مشخص کنید
تشخیص اینکه کجاها به فضا، احترام، انرژی و قدرت شخصی بیشتری نیاز دارید، قدم دوم است و برای آن باید زمان بیشــتری صرف کنید تا آگاهی‌تان را نسبت به خود بیشتر کنید. با تشخیص الگوهای تکراری از موقعیت‌ها و رفتارهایی شروع کنید که موجب خشم، بی‌انرژی کردن یا افسرده کردن تان می‌شوند.وقتی این موقعیت‌های خاص را تشخیص دادید، آنها را در یک دفترچه یادداشت کنید. نگران توانایی نوشتن خود نباشید، این تمرین برای این است که کمک تان کند بفهمید اوضاع از چه قرار است. دلیل اهمیت آن این است که خیلی وقت‌ها ما بعضی چیزها را برای خودمان خیلی مهم می‌کنیم ولی در حقیقت اصلا موضوع خاصی نیستند.به عنوان مثال، ممکن است میزان زیادی انرژی منفی روی خواهرتان صرف کنید چون عادت کرده است بدون اینکه از قبل خبر دهد، بچه‌هایش را پیش شما بیاورد تا از آنها مراقبت کنید. موضوع اصلی خواهرتان نیست، موضوع این است که احساس می‌کنید به شما احترام گذاشته نشده و به اشتباه باور دارد که چون خواهر او هستید نمی‌توانید به او «نه» بگویید. خوب خبر خوب این است که شما کاملا حق دارید که برای خانواده‌تان هم مرز تعیین کنید.

مرزهایتان را مشخص کنید
اگر قبلاتجربه‌ای در این زمینه نداشته‌اید، توصیه ما این است که از کم شروع کنید. اگر یک موضوع است که عصبانی‌تان می‌کند، بهتر است روی رفتار یا موقعیتی تمرکز کنید که چندان خطرساز و تهدیدآمیز نباشد تا بتوانید فرآیند تعیین کردن نیازها و بیان آنها را به راحتی انجام دهید.اشتباهی که خیلی‌ها وقتی می‌خواهند برای خود مرز تعیین کنند مرتکب می‌شوند این است که از سر خستگی و خشم این کار را شروع می‌کنند. با این روش مطمئنا با شکست یا مشاجره مواجه خواهند شد. ایجاد مرزهای قوی و باثبات به رفتار خودتان بستگی دارد، بنابراین بهتر است با محبت برای دیگران و همچنین خودتان آن را انجام دهید.بااستفاده از دفترچه‌تان، مرزها و همچنین رفتارهایی که برایتان قابل‌قبول است و رفتارهایی که قابل‌قبول نیست را توصیف کنید. به عبارت دیگر، اینجا دقیقاهمان جایی است که تصمیم می‌گیرد خطرهای مرزی‌تان را بکشید.

بیان مرزهایتان
وقتی زمان اجرای مرزهای جدیدتان می‌شود، اجازه بدهید تجربه و سطح راحتی‌تان هدایت تان کند. یک راه برای انجام این کار این است که از سناریوی معمول رفتار غیرقابل‌قبول استفاده کنید.به مثال خواهرتان برمی‌گردیم. ازآنجاکه در گذشته آن رفتار را به رفتاری راحت تبدیل کرده‌اید، شاید ایده خوبی نباشد که یک دفعه در خانه‌تان را به روی او ببندید. کاری که می‌توانید بکنید این است که بچه‌ها را قبول کرده بعد از او بخواهید که قبل از اینکه برود، چند دقیقه با او حرف بزنید. بعد برایش توضیح دهید که چقدر همیشه از دیدن او و فرزندانش لذت می‌برید (حتی اگر نمی‌برید، لبخند بزنید و تحمل کنید) ولی واقعا دوست دارید اگر لازم باشد که از فرزندانش مراقبت کنید، از قبل به شما اطلاع داده شود. از زبان خودتان استفاده کنید، مهربان باشید ولی احساس نکنید که لازم است خودتان را برای او توضیح دهید یا عذرخواهی کنید.بعضی‌ها کاری می‌کنند که احساس عذاب‌وجدان کنید تا اینکه بتوانند به چیزی که می‌خواهند دست پیدا کنند. ولی اگر به خودتان ایمان داشته باشید و باور داشته باشید که کار درستی انجام می‌دهید، خواهید دید که مشکل خودشان است، نه مشکل شما.

بر عذاب‌ وجدان تان غلبه کنید
آماده باشید. باید آماده باشید که انتخاب‌های سختی برای تغییر سبک‌زندگی‌تان بگیرید و عذاب‌وجدان متداول‌ترین مانعی است که وقتی می‌خواهیـــد از خودتان محافظت کنید گرفتارش می‌شوید. فقط باید به خودتان یادآور شوید که اصلا چرا این مرزها را برای خودتان مشخص کردید.البته ممکن است اطرافیان تان هم به حالت دفاعی بروند که البته به عذاب‌وجدان شما اضافه خواهد کرد. ولی اکثر افراد به مرور زمان به این مرزهای جدید شما عادت خواهند کرد ولی بعضی ممکن است با آن کنار نیایند. هیچ اشکالی ندارد چون مطمئنا نمی‌خواهید کسانی که ارزش‌ها و احترام نفس شما را رعایت نمی‌کنند در زندگی‌تان جایی داشته باشند.

به خودتان ایمان و باور داشته باشید
هیچ کس بهتر از خودتان نمی‌داند که به چه چیزهایی نیاز دارید و به چه چیزهایی ارزش می‌گذارید. اجازه ندهید کسی این تصمیمات را بــــرای شما بگیرد. مرزهای سالم به شما این امکان را می‌دهد که به توانایی‌ها و فردیت خودتان و دیگران احترام بگذارید. محدوده‌های مشخص و قاطع برای خودتان مشخص کنید تا دیگران به آن احترام گذاشته و هر کاری که از دســت شــان برمی‌آیـــد برای رعایت آن انجـــام دهند.

ارسال نظر