رضایی: بیتوجهی به گلایه مردم از بانک و بورس به اعتماد عمومی ضربه میزند
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تجربه چهل ساله به ما میگوید که برای اقتصاد کشور، راه حل اقتصادی میخواهیم و راهکارهای سیاسی کاربرد ندارد.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام روز شنبه 18 بهمن ماه 1399 در اتاق بازرگانی استان آذربایجان شرقی، با تبریک سالگرد پیروزی انقلاب و لزوم همفکری مدیران کشور با تجار، بازرگانان و فعالان اقتصادی گفت: خوشحالم که در این سفر توفیق پیدا کردم با شما فعالان بخش خصوصی در اتاق بازرگانی گفتگو کنم. ما برای تدوین و تنظیم سیاست های کلی اصل 44 و سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، با شما و همکارانتان مشورت کردیم. سیاست های کلی سرمایه گذاری داخلی و حمایت از سرمایه ایرانی، با نظر شما تنظیم شد و همواره از نظرات کاربردی شما استفاده کرده ایم زیرا تاثیر اظهارنظرهای علمی و کلاسیک و اظهارنظر کارآفرینانی که با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، متفاوت است و باید از هر دو بهره برد.
رضایی با اشاره به وجود برخی اشکالات در مدیریت اقتصادی کشور گفت: وضعیت اقتصاد کشور به گونه ای شده است که دولت و مجلس به تنهایی نمی توانند مشکلات را حل کنند و نیازمند یک بسیج عمومی برای حل مشکلات اقتصادی از صدر تا ذیل هستیم. اولین مشکل، مسائل اقتصادی در سطح کلان یا اقتصاد کلان است. یعنی سیاست های پولی، مالی، تجاری، سرمایه ای و ارزی که نقش مهمی در اداره اقتصاد دارند. کوچکترین اشتباه در این سیاستگذاری مانند وقوع طوفان برای یک کشتی، خطرآفرین است. مانند نوسانات ارزی که تلاطم ایجاد کرد. بورس و نرخ سود بانکی هم در گروه همین دخالت های دولت در سطح اقتصاد کلان قرار می گیرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با ارائه نقدهایی به دولتهای گذشته گفت: تمام دولت های ایران، با آنکه از نظر دیدگاه سیاسی با یکدیگر متفاوت بوده اند، اما از نظر سیاست های اقتصادی مانند هم عمل کرده اند. در تمام دولت ها، بدون استثنا در چهار سال دوم، قیمت ارز دوبرابر شده است و البته در دولت دوازدهم افزایش نرخ ارز، هفت هشت برابر بوده است. در تمام این دولت ها، تورم، بیکاری داشته ایم و نرخ رشد اقتصادی پایین بوده است. معنای این حرف این است که ما مشکلاتی در اقتصادمان داریم که با تغییر جناح سیاسی دولت، حل نمی شود.
وی افزود: تجربه چهل ساله به ما می گوید که برای اقتصاد کشور، راه حل اقتصادی می خواهیم و راهکارهای سیاسی کاربرد ندارند. الان مردم خواستار اصلاح وضع بانک و بورس هستند. بی توجهی به گلایه مردم از بانک و بورس، به اعتماد عمومی ضربه می زند. آیا باز هم می خواهیم به آزمون و خطا بپردازیم؟ آیا افکار سیاسی دولت اصلاحات و دولت آقای احمدی نژاد یکی بود؟ در دولت اخیر در چهارسال اول شنیدیم که می خواهند تورم را تک رقمی کنند. تقریبا در سال سوم توانستند این کار را انجام دهند و تورم را به 9 درصد رساندند. دولتمردان، سیاست پولی اشتباهی را در کنترل نرخ تورم مرتکب شدند و پول را از دست کارآفرینان و مردم گرفتند و حبس کردند و با این راه تورم را کنترل کردند. اشتباهشان این بود که فکر می کرد، پول قابل حبس کردن است. پول تنها کالای اقتصادی است که هیچ کس نمی تواند آن را حبس کند یا از رشدش جلوگیری کند. حتی اگر بانک مرکزی پول پرقدرت منتشر نکند، پول درونزای بین بانکی، نقدینگی را زیاد می کند.
رضایی گفت: نقدینگی در پشت سد بانک ها رشد کرد. سال 96 مالباختگان بانکی به خیابان ها آمدند. دولت و بانک مرکزی متوجه مخاطراتی از نوع ورشکستگی بانک ها شدند و دریچه سد بانک ها را باز کردند که همزمان با چهارسال دوم بود و همراه شد با سیاست های غلط ارزی و تحریم ها. این وضعیت در اقتصاد جهانی قواعدی دارد اما عمل نشد و چتربازان اقتصادی با اندوخته های درازمدت بالای هزار میلیارد تومان، پول های خود را به بورس وارد کردند. آنها از شش ماه قبل، روندهای بازار را خبر دارند و از مهرماه 98 پولهاشان را به بورس سرازیر کردند و تا اسفندماه ثروتشان 5 برابر شد. فروردین ماه اقشار متوسط به بورس پیوستند و در خردادماه و تیرماه مستضعفین هم وارد بازار سرمایه شدند. هر چه ما تذکر دادیم و توصیه نوشتیم، مدیران اقتصادی گوششان بدهکار نبود و دیدیم که از مرداد ماه، بورس دچار ریزش شد و اول محرومین و طبقات متوسط آسیب دیدند و الان در قشر متوسط، با پدیده مالباختگان بورسی مواجه هستیم که باید راه حلی برای آن اندیشیده شود.