در تب و تاب بازی

برای سی ام بهمن چک داشتم آن هم آخرین چک شهریه مدرسه پسر. موجودی ام کافی نبود و دغدغه ام این بود که از دوست و آشنایی پول را تهیه کنم. آخر ماه بود و کسی هم چیزی نداشت. با این ذهن درگیر و تن خسته از کار روزانه، تن به درخواستی دادم که ابتدا جز انجام وظیفه چیزی نبود. 28 و 29 بهمن 1403 به وسیله درخواست پسر ده ساله ام روانه نمایشگاه تب و تاب شدیم. هر روز آن یک داستان داشت و در جمع پسر از این بازدید خرسند بود. فرصتی شد تا من هم دل به دریا بزنم و با این سن و سال و هزار حاشیه دیگر چند بازی فکری را تجربه بکنم. دوزی که مهرهای آن همدیگر را می خوردند، برایم جالب بود. البته بیشتر آنها را باختم. تعجبی هم نداشتم ذهنم درگیر پر کردن موجودی حسابم بود و چکی که برگشت نخورد. با این همه به خودم جرئت دادم و در غرفه ای که درباره کسب و کارهای با موضوع بازری بود هم شرکت کردم و در هر دو شب، پای صحبت مشاوره این نوع کسب و کار هم نشستم. از زیر و بم بسیاری از این ها، پرسش هایی کردم. راستش را بخواهید اگر وضع مالی ام اجازه می داد بد نبود تجربه ای در حوزه کسب و کارهای بازی داشته باشم. کافه بازی، انتخاب من بود. شاید روزی من هم شما را به یک کافه بازی دعوت کردم!!! فکر کنم حساب خالی و چک، روی ذهنم تاثیر گذاشته است. نویسنده و خبرنگار جماعت، همین که ستونی دارند باید خدا را شاکر باشند. گذشته از وضع و حال شخصی خودم، به همه خانواده ها توصیه می کنم خانوادگی بروند و از این نمایشگاه بازدید کنند و بازی کنند. بازی دیگر تنها تفریح نیست بخش مهم و ضروری یک زندگی محسوب می شود. بخشی که باید آن را به جد دنبال کرد و در فهرست کارها قرار داد. البته تفریح هم به ذات خود چه از لحاظ علمی و چه از دیدگاه دینی، یکی از بخش های مهم در برنامه ریزی کاری فرد باید باشد تا زندگی شیرین و قابل تحمل گردد. دومین جشنواره بازی و سرگرمی اصفهان تا 3 اسفند از ساعت 16 تا 22 در محل سابق نمایشگاه های بین المللی اصفهان برگزار می شود. در کنار انواع بازی ها و مشاوره کسب و کارهای با موضوع بازی، غرفه انجمن طراحان بازی هم از نقاط قوت این مجموعه است. شما هم اگر مانند پسر من بازی فکری طراحی کرده اید می توانید، فرم عضویت این انجمن را تکمیل کنید. در انتها هم می توانید به تماشای یک نمایش بنشینید. نمایشی که شما را به دنیای کتاب های علوم و آزمایشگاهی می برد. در بازگشت روز دوم، دوستی کمک کرد و حسابم را کامل کرد و من با خیالی آسوده از چک فردا به خانه برگشتم. تصویر این یادداشت را در روز اول و در ساعت 20 و 30 دقیقه در سالن دوم تهیه کردم.

​