آشنایی با انواع طلاق در قانون مدنی ایران؛ از طلاق رجعی تا طلاق خلع و مبارات و توافقی

طلاق از نظر لغوی به معنی باز کردن گره و رها کردن است از نظر حقوقی به معنی انحلال نکاح دائم با رعایت تشریفات و شرایط مقرر در قانون می‌باشد.

خانواده به عنوان مهم‌ترین نهاد موجود در هر جامعه‌ای همواره با آسیب‌های مختلفی از جمله طلاق مواجه بوده¬ است. طلاق متداول‌ترین راه انحلال ازدواج دائم است که به اراده مرد واقع می‌شود. طلاق از نظر لغوی به معنی باز کردن گره و رها کردن است از نظر حقوقی به معنی انحلال نکاح دائم با رعایت تشریفات و شرایط مقرر در قانون می‌باشد؛ بنابراین طلاق ویژه نکاح دائم است و از بین رفتن نکاح موقت از طریق پایان مدت معین نکاح موقت صورت می‌گیرد.
طلاق متداول‌ترین راه انحلال نکاح دائم است که انشاء آن به اختیار مرد است انشاء طلاق به صیغه مخصوص و در حضور ۲ مرد عادل باید واقع شود حضور ۲ مرد عادل صرفا از شرایط اثبات طلاق نیست بلکه از شرایط ثبوت طلاق است یعنی بدون حضور آن‌ها اصلا طلاقی حاصل نمی‌شود.
انواع طلاق در قانون مدنی
به موجب ماده ۱۱۴۳ قانون مدنی انواع طلاق را از یک جهت می‌توان به دو نوع رجعی و بائن تقسیم نمود که در ادامه ویژگی و احکام هر یک را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
۱- طلاق رجعی
طلاقی است که در آن برای شوهر، تا زمانی که مدت زمان عده پایان نیافته حق رجوع وجود دارد و نیازمند عقد جدید نمی‌باشد. اصل در طلاق، رجعی بودن آن است به تعبیر دیگر، طلاق رجعی اصل و طلاق بائن استثناء محسوب می‌شود. به موجب ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی اگر نکاح به واسطه طلاق و ... منحل شود مدتی به نام عده آغاز می‌شود که در این مدت زن نمی‌تواند با دیگری ازدواج کنید. رجوع تشریفات خاصی ندارد کافی است مرد قصد بازگشت به زندگی مشترک را داشته باشد در این خصوص موافقت زن شرط نیست و در صورت درخواست شوهر به از سرگیری زندگی مشترک زن حق مخالفت نخواهد داشت.

منظور از رجوع چیست؟
هدف از حق رجوعی که در طلاق رجعی در نظر گرفته شده است، این است که مرد بتواند به آسانی به همسرش باز گردد بدین ترتیب برای ادامه زندگی نیازی به عقد مجدد نخواهد بود. رجوع مشروط بر آن است که مرد قصد قطعی ازدواج دوباره داشته باشد رجوع در طلاق برابر ماده ۱۱۴۹ قانون مدنی به هر لفظ یا فعلی حاصل می‌شود که دلالت بر رجوع کند، مشروط بر اینکه مقرون به قصد رجوع باشد؛ بنابراین مرد باید اراده واقعی مبنی بر از سرگیری رابطه زناشویی را داشته باشد و بخواهد مجددا با همسر مطلقه خود زندگی کند؛ بنابراین اگر مرد قصد رجوع نداشته باشد، حتی اگر عملی انجام دهد که نشان از رجوع باشد (مثل لمس کردن دست همسر خود یا در آغوش گرفتن وی) قانونا رجوع واقع نشده است.

علت اینکه در مدت عده طلاق رجعی، در صورت رجوع، نیازی به ازدواج مجدد نیست آن است که زن در این زمان، در حکم همسر مرد است و انگار که ازدواج پا برجا است بنابراین در این دوران تمامی آثار زوجیت وجود خواهند داشت لذا مرد موظف است در این دوران نفقه زن را پرداخت نماید حال چنانچه از پرداخت نفقه امتناع کند، زن می‌تواند از وی تحت عنوان ترک انفاق شکایت کند.
مدت زمان عده طلاق رجعی
لازم به ذکر است که مدت زمان عده طلاق رجعی برابر با ۳ دفعه پاکیزگی یا ۳ طهر است. به عبارت دیگر اگر زنی که باردار نباشد، چند روز بعد از اجرای صیغه طلاق عادت ماهیانه شود و سپس پاک شود (پاکی اول)، دوباره عادت ماهیانه شود و پاک شود (پاکی دوم) و برای بار سوم عادت ماهیانه شود و پاک شود (پاکی سوم)، پایان این پاکی که مصادف می‌شود با شروع عادت ماهیانه چهارم، عده طلاق برای این زن تمام و مجوز ازدواج برای ایشان صادر می‌شود.

حال اگر آن زن در هنگام بارداری طلاق داده شود، عده‌اش را باید تا زمان وضع حمل نگاه دارد؛ خواه کمتر از ۳ پاکی شود و خواه بیشتر. ولی اگر زنی با اینکه به سن یائسگی نرسیده باشد، عادت زنانگی نبیند، در این حالت باید ۳ ماه عده نگه دارد؛ بنابراین مرد در این مدت می‌تواند از طلاق رجوع کند و به زندگی زناشویی بازگردد.
۲- طلاق بائن
طلاقی است که شوهر در زمان عده حق ندارد از آن رجوع کند یعنی طلاق پس از آن که واقع شد قابل برگشت از جانب شوهر نیست؛ بنابراین در صورت وقوع طلاق بائن رابطه زوجیت قطع شده و زن در حکم زوجه نیست، زن و مرد بر هم حرام می‌گردند، زن حق نفقه ندارد و چنانچه یکی از طرفین در مدت عده فوت کند دیگری از او ارث نمی‌برد؛ و اگر مرد بخواهد مجددا با آن زن ازدواج کند باید عقد جدیدی جاری شود.
به موجب ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی در موارد ذیل طلاق بائن است:
۱- در صورتی که زن و مردی قبل از برقراری رابطه جنسی از هم جدا شوند.
۲- طلاقی که در دوران یائسگی زن واقع شود.
۳- طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد.
۴- سومین طلاقی که بعد از ۳ وصلت متوالی به عمل آید
۵- طلاق در صورت عسر و حرج زن
طلاق خلع و ویژگی‌های آن
خلع به معنای کندن و جدا کردن است و در اصطلاح، به معنای رها ساختن زوجه در مقابل مال یا مهریه است. طبق ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می‌دهد، طلاق بگیرد، اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.

به عبارت دیگر زن می‌تواند با بخشیدن نفقه‌ای که از شوهر خود طلبکار است، یا با بخشیدن تمام یا بخشی از مهریه خود به شوهر و قبول شوهر طلاق بگیرد، ولی اگر بعد از طلاق به مالی که بخشیده رجوع کند یعنی آن را پس بگیرد طلاق رجعی خواهد بود در این صورت مرد می‌تواند در دوران عده به همسرش رجوع نماید.
طلاق مبارات و ویژگی‌های آن
در طلاق مبارات زن و شوهر هر دو از یکدیگر ابراز کراهت می‌کنند فلذا زن مالی را به شوهر تملیک می‌کند تا شوهر در برابر این مال او را طلاق دهد. این مال ممکن است عین مهریه، معادل آن یا کمتر از آن باشد، ولی نباید بیشتر از مهریه باشد.
سومین طلاقی که بعد از ۳ وصلت متوالی به عمل آید
اعم از اینکه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید؛ یعنی اگر زن و مردی ازدواج دائم (نه موقت) نمایند و ازدواج آن‌ها به واسطه طلاق (نه فسخ نکاح) منحل گردد و بعد از منحل شدن ازدواج، دوباره با یکدیگر ازدواج نمایند و یا مرد از طلاق رجوع کند و این عمل تا ۳ بار تکرا شود طلاق سوم آن‌ها بائن می‌شود؛ لذا دیگر امکان رجوع در مدت عده برای همسر وجود نخواهد داشت، زن و مرد بر هم حرام می‌گردند و مرد در صورتی می‌-تواند با همان زن ازدواج کند که زن با مرد دیگری ازدواج کند و با او رابطه جنسی برقرار کند و بعد مطلقه گردد و این ازدواج نیازمند عقد صحیح و قانونی است.
طلاق در صورت عسر و حرج زن
همان طور که می‌دانید اختیار طلاق با مرد است و مرد هر زمان که بخواهد می‌تواند زن خود را طلاق دهد، اما زن چنین حقی ندارد. مگر اینکه از همسر خود وکالت در طلاق داشته باشد یا بتواند در محضر دادگاه ثابت کند که در عسر و حرج (مشقت غیر قابل تحمل) قرار دارد، در این صورت می‌تواند از همسر خود طلاق بگیرد و این طلاق بائن است.
به موجب ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی عسر و حرج عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد. بر اساس این ماده زن می‌تواند با اثبات یکی از موارد مندرج در ماده مذکور که از مصادیق عسر و حرج است از همسر خود جدا شود و این جدایی طلاق بائن محسوب می‌شود و در مدت عده برای مرد حق بازگشت وجود نخواهد داشت. لازم به ذکر است که اگر عسر و حرج زوجه اثبات شود صدور حکم طلاق مشروط به گذشت زوجه از مهریه یا بخشش مالی از جانب وی به زوج نیست.

مصادیق عسر و حرج به موجب ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به شرح ذیل است:
۱- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت ۶ ماه متوالی و یا ۹ ماه متناوب در مدت ۱ سال بدون عذر موجه.
۲- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.
۳- محکومیت قطعی زوج به حبس ۵ سال یا بیشتر.
۴- ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
۵- ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.
موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن احراز شود، حکم طلاق صادر نماید. به عنوان مثال در صورتی که زوج با زوجه رابطه جنسی نداشته باشد می‌تواند از مصادیق عسر و حرج برای زوجه باشد بنابراین اگر زن به این دلیل تقاضای طلاق کند و مراتب اثبات شود دادگاه می‌تواند حکم طلاق را صادر کند.
تفاوت طلاق خلع و طلاق به علت عسر و حرج زن
بین طلاق خلع با طلاق ناشی از عسر و حرج تفاوت وجود دارد در طلاق خلع، زن به واسطه کراهتی که از شوهر دارد در مقابل مالی که به وی می‌دهد طلاق می‌گیرد، صدور حکم و اجرای صیغه طلاق خلع بدون رضایت مرد و صرفا به تقاضای زن، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است؛ زیرا مرد باید بخشش زن را بپذیرد و حاضر باشد در قبال آن بخشش زن خود را طلاق بدهد و چنانچه مرد قبل از اجرای صیغه طلاق با رد آنچه که بذل شده از طلاق همسر خود منصرف شود نمی‌توان زن را مطلقه نمود و نیز اگر زن در مدت عده به آنچه بذل نموده رجوع کند طلاق خلع تبدیل به طلاق رجعی می‌شود و مرد نیز می‌تواند به زن رجوع کند.

ولی طلاقی که به علت عسر و حرج زن باشد باعث صدور حکمِ اجبارِ مرد به طلاق می‌شود بدون آنکه به بخشش مالی از طرف زن نیاز باشد؛ بنابراین نیازی به بذل مال از ناحیه زن نیست که موضوع پذیرش یا عدم پذیرش آن توسط مرد پیش بیاید، در این حالت چنانچه مرد حاضر به طلاق نشود دادگاه می‌تواند او را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار ممکن نباشد، زن به اذن قاضی و با حکم دادگاه طلاق داده می‌شود.

طلاق به علت عسر و حرج زن، بائن است و به هیچ وجه برای مرد حق رجوع نیست به بیان ساده‌تر در طلاق خلع اگر زن به بخشش خود رجوع نماید طلاق بائن تبدیل به طلاق رجعی می‌شود و برای مرد حق رجوع در مدت عده حاصل می‌شود، اما طلاق به واسطه عسر و حرج زن قطعی و لازم الاجرا است و مرد به هیچ وجه حق رجوع ندارد.
طلاق توافقی
در این نوع طلاق فرض بر این است که زن و شوهر با جدایی موافق هستند لذا دادخواست طلاق توافقی را به دادگاه تقدیم می‌کنند در این صورت دادگاه معمولا از میان افراد نزدیک خانواده زوجین ۲ نفر را به عنوان داور انتخاب می‌کند اگر آن‌ها نتوانند میان زن و شوهر سازش برقرار نمایند باید توافق آن‌ها را در مورد مسائل مالی، حضانت و ملاقات اطفال مشترک جلب و به دادگاه ارائه کنند تا دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر نماید. در صورتی که در مورد مسائل یاد شده توافق حاصل نشود دادگاه از صدور حکم طلاق توافقی خودداری می‌کند و کسی که خواهان طلاق است باید به روش دیگر اقدام کند.
هر گاه طلاق توافقی باشد ماهیتا مبارات (یعنی کراهت طرفینی) است که البته در رای دادگاه، معمولا طلاق خلع نوشته می‌باشد. طلاق خلع همانطور که گفته شد بائن است و مرد حق رجوع ندارد، اما نکته‌ای در طلاق خلع وجود دارد و آن اینکه زن تا پایان عده می‌تواند با مراجعه به دفترخانه‌ای که صیغه طلاق را خوانده است به آنچه بخشیده رجوع کند و پس از رجوع زن به آنچه بذل کرده مثلا مهریه، نوع طلاق از بائن به رجعی تبدیل می‌شود و مرد نیز می‌تواند طلاق را بر هم زند.

ارسال نظر