در مسیر مهاجرت

مردم اصفهان دل به دریا زدند<a href="https://esfahanemrooz.ir/" target="_blank" style="font-size:14px;letter-spacing:-0.01em;word-spacing:0.1em;">اصفهان امروز -</a> مریم السادات کراری

 قطع جریان زاینده‌رود از شهر اصفهان، بیش از آنچه در مورد آن بحث شده است، ژنوم اصفهان را تهدید کرد و دیگر نمی‌توان از احتمالات و فرضیات تأثیر این بحران حرف زد بلکه اصفهان در مشت بحران قرار گرفت و فشار آن سبب شد تا موجی از مهاجرت بدون بازگشت از این شهر به سوی شهرهای حاشیه دریای خزر و شمال کشور شدت گیرد.

مردم اصفهان دل به دریا زدند<a href="https://esfahanemrooz.ir/" target="_blank" style="font-size:14px;letter-spacing:-0.01em;word-spacing:0.1em;">اصفهان امروز -</a> مریم السادات کراری
اصفهان امروز - مریم السادات کراری

قطع جریان زاینده‌رود از شهر اصفهان، بیش از آنچه در مورد آن بحث شده است، ژنوم اصفهان را تهدید کرد و دیگر نمی‌توان از احتمالات و فرضیات تأثیر این بحران حرف زد بلکه اصفهان در مشت بحران قرار گرفت و فشار آن سبب شد تا موجی از مهاجرت بدون بازگشت از این شهر به سوی شهرهای حاشیه دریای خزر و شمال کشور شدت گیرد.
تحولات تاریخ و غلبه و مغلوب شدن قدرت در طول زمان‌های مختلف، سرنوشت و وضعیت‌های مختلفی را برای شهر اصفهان از لحاظ ترکیب ساکنان رقم‌زده است و هر بار که اصفهان بیش‌تر در کانون تمرکز قدرتمندان و دستگاه سیاسی زمان، بوده است، تنوع زیستی در این شهر هم افزایش یافته است و این شهر توانسته مجموعه‌ای از اقوام مختلف و در برخی هنگامه‌ها، ملل دیگر کشورها را هم به عنوان ساکنان خانه بپذیرد.
نقطه عطف رواداری اجتماعی و زیستی اصفهانی‌ها را می‌توان در امپراطوری صفوی جستجو کرد؛ جایی که حداکثر ترکیب قومیتی در شهر اصفهان ساکن شدند و اصفهان در همین برهه پذیرای بخش زیادی از مهاجران ارمنستانی بود به طوری که حضور ارامنه در این شهر شاید بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را میان این دو مردمان داشته است و مصادیق اقتصادی، فرهنگی و سیاسی این تأثیرات تا امروز هم در شهر اصفهان به قوت خود باقی است.
شهری که امروز بیرونی‌ترین المان‌های آن همچون معماری، شهرسازی، نوع خلقیات و فرهنگ عمومی و وضعیت اقتصادی مردم و تبادلات تجاری، نقدهای مثبت و منفی بسیاری را به خود دیده است و مورد قضاوت از سطح عموم تا متخصصان قرار گرفته است، همه برآیندی از ترکیب جمعیتی و ژنتیکی اصفهان طی چندین سده بوده است؛ وضعیتی که روی میز نقد قرار دارد و الزاما برتری و مزیتی نسبت به سایر شهرها ندارد و تنها یک مدل منحصربه‌فرد از «خود» است و بنا بر اصل «تکامل» قرار بر «پایداری» هم نبوده است بلکه ممکن است این شهر با همه ویژگی‌هایی که از آن یاد می‌شود، ناگزیر دچار دگرگونی شود.
تجربه اصفهان در دگرگونی در زمان حمله اعراب و در دوره‌های بعد مغول از منظر تاریخ انکار شدنی نیست به طوری که موج کوچ از این شهر به سوی شهرهای دیگر، ترکیب جمعیتی این شهر را به مرور تغییر داد و غلبه فرهنگ، دین و نوع سیاستمداری به زیرساخت‌های این شهر رسوخ کرد و یک «اصفهان» دیگر شکل گرفت و ساکنان شهر با قرار گرفتن در مسیر این تحولات، راه همراهی را به جای مقابله در پیش گرفتند به طوری که در بلندمدت این شهر توانست مجددا تصویری واضح از خود در عرصه‌های مختلف نشان دهد هرچند رگه‌هایی از غلبه هم در آن به چشم می‌خورد اما با روح این شهر سازگار شده بود و مناسبات اقتصادی و زیست اجتماعی مردم را از مدار تعادل خارج نکرده بود.


این مسیر دوربرگردان ندارد


اصفهانی که امروز از آن یاد می‌شود و می‌نویسند هنوز بر پایه روایت‌های تاریخی و بن‌مایه‌های فرهنگی سنتی خود تصور می‌شود حال آنکه در سال‌های اخیر به‌ویژه یک دهه گذشته، ابرروندها مسیر این شهر را تغییر داده‌اند و نمی‌توان این وضعیت را با دگرگونی‌هایی که در گذشته بر این شهر رفته است، مقایسه کرد و نتیجه‌گیری مشابه از آن داشت چراکه جنس عواملی که امروز ترکیب جمعیتی و به عبارت درست‌تر ژنتیکی این شهر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، از جنس بازگشت به وضعیت اولیه نیست.
قطع جریان زاینده‌رود از شهر اصفهان که بنای اساسی تشکیل این شهر بود، بیش از آنچه در مورد آن بحث شده است، ژنوم اصفهان را تهدید کرد و دیگر نمی‌توان از احتمالات و فرضیات تأثیر این بحران حرف زد بلکه اصفهان در مشت بحران قرار گرفت و فشار آن سبب شد تا موجی از مهاجرت بدون بازگشت از این شهر به سوی شهرهای مختلف کشور به‌ویژه شهرهای شمالی شدت بگیرد.
فرونشست که خود متأثر از خشک‌کردن زاینده‌رود به جان اصفهان افتاد، توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذاری در حوزه ساخت‌وساز و خریدن خانه در اصفهان را با تردید جدی مواجه کرد و ازآنجایی‌که اقتصاد با زبان ریاضی بیشتر آشناست تا زبان وعده‌ووعید، بخشی از زیرساخت‌های اقتصادی اصفهان در بخش خصوصی در حال انتقال به شهرهای دیگر است و نمی‌توان از آن تعبیر به تنوع جغرافیای سرمایه‌گذاری از سوی سرمایه‌داران کرد بلکه کیفیت و کمیت مهاجرت سرمایه‌ها به‌گونه‌ای است که به نظر می‌رسد این جاده یک‌طرفه باشد.
پمپ‌های بی‌شماری که امروز در خانه هر اصفهانی یک وسیله لازم و معمول به شمار می‌رود، در واقع یک شاخص انکار نشدنی از وضعیت ورشکستگی آبی این شهر است که با تهدید امکان تداوم زندگی، مهاجرت از اصفهان به شهرهای با منابع آبی غنی مانند رشت و ساری و ... را سرعت داده است و اصفهانی‌های مقتصد دیگر نه برای سرمایه‌گذاری بلکه برای سکونت و تداوم زندگی خریدن خانه در شهرها و حتی روستاهای شمالی را به شهر خود ترجیح داده‌اند.


مسئولیتِ «اصفهانی بودن» را به که بسپاریم؟


به گفته رضا افلاطونی، رئیس سازمان امور اراضی کشور در دو سال اخیر 800 هزار مهاجری که به مازندران کوچ کرده‌اند از بین شهرهایی بوده‌اند که با بیشترین نرخ فرونشست زمین روبرو هستند؛ اصفهان به گفته احمدرضا لاهیجان‌زاده، سرپرست اداره کل حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان یکی از بالاترین نرخ‌های فرونشست زمین را دارد و ناگفته پیداست که سرمایه انسانی و اقتصادی هم از سوی شهروندان و طبقه مولد به سوی شهرهای امن برای سرمایه‌گذاری روانه می‌شود.
وقتی منصور شیشه‌فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری از آسیب‌دیدگی خطوط راه‌آهن در دشت مهیار سخن می‌گوید اما تأکید می‌کند که این فرونشست در بخش اصفهان نبوده و از سمت استان فارس خود را به خط راه‌آهن رسانده، این پیام را در خود دارد که بحران به جان زیرساخت هم افتاده است و چهارراه ترانزیتی ایران به جای توسعه مُدهای مختلف حمل‌ونقل، با چالش تعمیر زیرساخت‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند.
برونداد سیستم زیستی معاصر شهر اصفهان، ترکیب و تنوع زیستی و جمعیتی شهر را به سمت سکونت مهاجران موقت از شهرهای جنوبی، جنوب غربی و غربی استان اصفهان حرکت داده است که «چگونگی» شهر در آینده را با تغییراتی همراه خواهد کرد که شاید قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این وضعیت امروز زود باشد اما از آنجائی که به قول دکتر مهدی کیوان، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان «اصفهانی بودن، یک مسئولیت است»، باید دید آیا ساکنان غیر اصفهانی این شهر زیربار این «امانت» خواهند رفت؟

ارسال نظر