بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۴۰۲
امید به آب در هالهای از ابهام!
برخی ایسمهای غربی انسانها را بهنوعی امیدواری پوچ مژده میدهند درحالیکه مکتب اسلام هدف از خلق بشر را تحقیق و تفحص پیرامون محتوی و انگیزه آن قرار داده تا امیدها را بر پایه این جستجو استوار کنند
برخی ایسمهای غربی انسانها را بهنوعی امیدواری پوچ مژده میدهند درحالیکه مکتب اسلام هدف از خلق بشر را تحقیق و تفحص پیرامون محتوی و انگیزه آن قرار داده تا امیدها را بر پایه این جستجو استوار کنند و برای رسیدن به آن تلاشگر واقعیتگرا باشند که موفق شوند؛ بنابراین در صورتی میتوان بر واژه امید تحقق بخشید که تلاش کرد و مجاهدت نمود تا اشتباهات گذشته جبران شود و منتظر نماند که سیب نیوتن از درخت بیفتد و او بتواند با خوردن آن رفع گرسنگی یا قانون جاذبه را کشف نماید که شاید رسیدن به این امید انتظاری واهی باشد و انسان با اتکا به ایسمها در مکاتب نوی غربی از فرط ناتوانی تلف شود و آنگاه سیب آویخته بر درخت در حال عبور پاییز عمر و از پا درآمدن سرمای زمستان بگندد و از نهال خشکیده فروافتد. اتفاقات پیاپی در ورود به پنج دهه اول هزاره دوم میلادی را نمیتوان ساده انگاشت که در تمام قرون گذشته و هزارههای سپریشده نادر و کمنظیر است تا زایندهرودی با عمر 17 هزار سال بخشکد درحالیکه آنسوی کره زمین یخچالهایی با پیشینه و سبقهای بس بیشتر ذوب شوند و سیلابها و بارندگیها بتواند آرزوها را در هم بکوبد و شهرها را ویران و انسانهای در
خواب غفلت را آواره و پریشان کند! این امر یک اتفاق نیست بلکه متکی به امیدهای واهی توسط انبوهی از ابناء بشر است تا برای رسیدن به آمال و آرزوهای ایدئالیسم دست به تخریب اکوسیستمها بزنند که فصول منظم تغییر ماهیت بدهند و در تابستان برف ببارد و در زمستان آفتاب سوزانتر از حد انتظار باشد. همه اینها را میتوان تمدن و ارتقاء بهحساب آورد بلکه نوعی انفصال جمعی است که نشانههای بارز آن طی چند دهه گذشته و بهمرورزمان ایران را هم که روزگاری نهچندان دور از بینالنهرین در جنوب شروع میشد و تا دامنه هرات در شرق ادامه مییافت و گسترهای در امتداد ارمنستان و آذربایجان منطقه قفقاز را در برگیرد و بزرگترین دریاچه جهان یعنی ارومیه به گل بنشیند و یکی از چند پدیدهای که در طول این پانزده قرن عالمی را به تعجب و حیرت واداشته خشکیدن یکشبه دریاچهای پر آب در منطقه جنوب پایتخت امروز ایران و دیار ری دیروز است که حالا با چالش بزرگ خشکسالی روبروست. گزارش اخیر سازمان نقشهبرداری کشور پیرامون تبعات فرونشستها نهتنها در استان اصفهان بلکه برای پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران، علیرغم گذشت چند سالی از زمان پیشبینیشده زلزله در گسلهای
آن امروز تخریب زمین سبقت گرفته تا حدود 18 کیلومتر از طول بزرگراه آزادگان از پهنه فرونشست داشته باشد که شامل مناطق ۱۷، 18 و 19 شهر تهران است و هشدار میدهد و نیازمند اقدامات جدی دراینباره است. اگرچه استان اصفهان قبل از اینها با هجوم بیامان غول فرونشست دستوپنجه نرم کردن را شروع و هرروز شاهد چنین اتفاقاتی در سطح کلانشهر و حواشی آن بخصوص محدوده مرغ و مهیار یعنی ضلع جنوبی شهر اصفهان است و بزرگراههای درونشهری هم از این پدیده مصون نماندهاند تا پروژه تخریب را از فرونشست شبکه آب و فاضلاب فرسوده و نیمقرنی شروع کنند درحالیکه شهرداریهای مناطق بیاعتنا به عواقب این مخاطرات همچنان در حال صدور پروانه ساخت در سطح کلانشهر هستند تا با درآمدهای نجومی به امور غیر ضرور بپردازند. بدون اینکه توجه داشته باشند امروز چالش خدمات شهری در این استان و بخصوص در قلب کلانشهر نجات مردم و سرمایههای آنهاست که چارهای جز انتقال کلانشهر بهمرورزمان و به مکانی مطمئنتر با نظر کارشناس خبره نیست. اگرچه فرونشستها در پایتخت تنها در جنوب کلانشهر دیده شده اما سید محمد آقا میری، عضو کمیسیون عمران و حملونقل شهری در شورای اسلامی آن،
میگوید: «فرونشست فقط در جنوب غرب تهران است و به سمت مرکز تهران در حال پیشروی است و اگر جلوی آن را نگیریم همینطور مناطق دیگر را هم درگیر میکند.» حالآنکه در کلانشهر اصفهان نهتنها جنوب شهر یعنی منطقه مرغ و مهیار را بهشدت تهدید و تحت تاثیر قرار داده بلکه در شمال، غرب و شرق نیز دم خروسهای آن هویدا شده که در هر دوره از زمان قسمتی از منطقه را فرامیگیرد و آخرین آنها تا این لحظه در منطقه شرق و کنار یکی از ایستگاههای در حال احداث مترو اتفاق افتاد. این در حالیست که برای التیام نگرانیها هنوز تا رسیدن آب از دریای عمان بهمنظور جاری شدن زایندهرود و ترمیم لایههای زیرزمینی با این آب و امیدوار بودن به کاهش فرونشستها زمان بسیاری باقی مانده و اگر مسئولان در فکر چارهای برای تغییر جایگاه شهر نباشند این امیدواری همچنان در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند تا فولاد بتواند فرصت بهدستآمده را با کسب امتیاز از این سوغات درراه به نفع خود شکار کند!
ادامه دارد