ازتهران تا مکران
آلودگی ،ازدحام ، کمبود منابع ،زیرساختهای نامناسب و احتمال رخدادهای طبیعی مانند زلزله ازجمله توجیهاتی است که موجب طرح انتقال پایتخت از تهران به منطقهای دیگر در چند سال گذشته بوده است.
آلودگی ،ازدحام ، کمبود منابع ،زیرساختهای نامناسب و احتمال رخدادهای طبیعی مانند زلزله ازجمله توجیهاتی است که موجب طرح انتقال پایتخت از تهران به منطقهای دیگر در چند سال گذشته بوده است.
یک موضوع، باتجربه تکرار چندباره در طول تاریخ ایران که از دهه ۶۰ شمسی بهطور مداوم در دستور کار دولتهای مختلف قرار داشته و از اوایل دهه 90 نیز با امضای حدود ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس ، با وجود مخالفان بسیار ،اما محسوسیت بالاتری یافت و مطالعاتی هم بر روی آن انجامگرفت.
اما در دولت چهاردهم نیز ازهمان آغاز راه، رئیسجمهور بر این عقیده بود که توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور
را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم که پیرو این اظهارات گزینههایی مطرح شد.
تا اخیراً که انتقال پایتخت ایران از تهران به مکران، در محافل سیاسی و رسانهای کشور ،منعکس و بهشدت موردبحث و انتقاد قرارگرفته است . هرچند بنا به گفته سخنگوی دولت ،این پروژه در اولویتهای دولت قرار ندارد.
یک منطقه در جنوب شرقی ایران، با دسترسی به آبهای آزاد و قابلیت استقرار صنایع ،موقعیت استراتژیک مناسب، ظرفیت توسعه شهری و امکان تقویت ارتباطات بینالمللی که بهعنوان گزینهای مناسب برای پایتخت جدید مطرحشده است.
در این حال عده ای انتقال پایتخت را شدنی وامکان پذیر ندانسته وبراین دیدگاهند تهران، پایتخت اقتصادی باقی خواهد ماند و شهری دیگر مانند مکران ، پایتخت رسمی و سیاسی ایران میشود.
برخی هم اعلام میکنند تهران پاسخگوی اینهمه جمعیت نیست اما بحث انتقال پایتخت هم مطرح ،نیست. بلکه موضوع تمرکززدایی و ساماندهی پایتخت است که بر اساس نظر رئیسجمهور، باید بخشی از دستگاهها، ادارات و نهادها بهخصوص بخشهای سیاسی از تهران جدا یا دستگاههای اقتصادی به سواحل مکران برده شود.
درواقع عملی نبودن طرح از تأکیداتی است که بسیاری از کارشناسان و منتقدان، آن را اعلام و غیر ضروری میدانند. زیرا فعلاً دولت با مشکلات اقتصادی جدی روبرو است و نمیتواند منابع مالی لازم را برای چنین پروژهای تأمین کند.
از طرفی هم باوجود تراکم جمعیت تهران با بیش از ۲۰ درصد جمعیت کشور و تولید یکچهارم تولید ناخالص داخلی چگونه میتوان این فعالیتهای اقتصادی درهمتنیده را تفکیک و منتقل نمود.
ضمن آنکه انتقال پایتخت به منطقهای با تراکم جمعیت پایین ،میتواند چالشهای زیادتری را برای هر دو منطقه ( پایتخت قدیم وجدید) ایجاد کند.
چهبسا نگاهی به تجربیات جابجایی پایتخت در کشورهای دیگر ، هم حکایت از چالشبرانگیز بودن این نقلوانتقال دربسیاری از موارد دارد.
بااینوجود در حال حاضر، اظهارات مقامات دولتی نشان میدهد که این طرح ،هنوز در مرحله ایده پردازی قرار دارد و زمان مشخصی برای اجرای آن تعیین نشده است.
بدون شک ،انتقال پایتخت از تهران به مکران یا هرنقطه ای دیگر ازکشور ،با هر توجیه و دلیل و شیوهای که باشد امر بسیار، پردردسر و هزینه بری است و دولت در شرایط کنونی توان اجرای چنین پیشنهادی را ندارد.
این موضوع که بیشتر به عنوان یک پیشنهاد نمایشی ازآن یاد می شود ،نهتنها نیازمند بررسیهای دقیق اقتصادی و زیستمحیطی است. بلکه باید با در نظرگیری واکنشهای اجتماعی و سیاسی آن ،امکانات موجود کشور هم برای ارائه چنین ایدههایی در نظر گرفته شود.