دلدادگی به یک دختر، دليل درگیری و قتل
تصاحب عشق دختر جوان انگیزهای بود که باعث درگیری دو پسر شد و با قتل یکی از آنها، دیگری به دادگاه کشانده شد.
شرق: تصاحب عشق دختر جوان انگیزهای بود که باعث درگیری دو پسر شد و با قتل یکی از آنها، دیگری به دادگاه کشانده شد.
به گزارش خبرنگار ما، مهرماه سال ٩٤ مأموران پلیس باخبر شدند درگیری میان دو جوان منجر به فوت یکی از آنها شده است. بلافاصله مأموران پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند و بررسیها نشان داد این دو جوان آشنایی با هم نداشتند اما در روز حادثه در دو مرحله با هم درگیر شدند. با توجه به اینکه جوان ضارب در محل حضور داشت، مأموران او را بازداشت کردند و تحقیقات درباره علت و انگیزه و نحوه قتل آغاز شد. پسر جوان در اعترافاتش به مأموران گفت: داشتم از سر کار به خانه برمیگشتم که چند جوان به سمت من حمله کردند و موتورم را گرفتند و بعد هم خودم را کتک زدند. من هم به خانه رفتم و چاقویی برداشتم و دوباره به محل برگشتم تا بتوانم موتورم را بگیرم. دوباره درگیری بین ما آغاز شد و مقتول با قمه به من حمله کرد؛ حتی چندباری سعی کردم جلوی این اتفاق را بگیرم و دستم را جلو گرفتم که ضربه به من نخورد و دستم هم زخمی شد اما نتوانستم مقاومت کنم و مرد جوان مرتب به من حمله میکرد؛ من هم با چاقو ضربهای به او زدم که بتوانم جان خودم را نجات دهم که آن ضربه منجر به مرگ او شد.
با توجه به گفتههای این مرد و همچنین ادعایش درباره اینکه نمیداند به چه دلیلی درگیری اتفاق افتاده است؛ پلیس چند مرد دیگر را که در درگیری حضور داشتند، مورد تحقیق قرار داد. یکی از آنها که دوست مقتول بود، گفت: کیوان عاشق دختری به نام رکسانا بود و خیلی او را دوست داشت. وقتی متوجه شد که جوانی به نام خسرو که متهم پرونده است، به رکسانا ابراز علاقه کرده و به خواستگاریاش رفته است خیلی ناراحت شد و به ما گفت هرطوری شده خسرو را از سر راه برمیدارد. او میگفت باید با خسرو درگیر شود و او را کتک بزند تا از سر راه رکسانا کنار برود. من و چند نفر از دوستانم به او گفتیم این کار درستی نیست و نباید اینطور با خسرو برخورد کنی، تو هم میتوانی به خواستگاری بروی و رکسانا از علاقه تو به خودش باخبر شود اما قبول نکرد و تصمیم گرفت با خسرو دعوا کند. ما هم چون دوستانش بودیم، کمکش کردیم.
متهم گفت: سر راه خسرو را گرفتیم و چندنفری سر او ریختيم و کتکش زديم، بعد هم سوئیچ موتورش را گرفتیم تا او را بیشتر اذیت کنیم، فکر نمیکردیم که برگردد اما او برای پسگرفتن موتورش برگشت که درگیری بالا گرفت و کیوان با قمه به سمتش حمله کرد و پسر جوان هم ضربهای به او زد که باعث مرگ کیوان شد.
بعد از پایان تحقیقات در مرحله دادسرا کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و نماینده دادستان درخواست کرد با توجه به مدارک موجود در پرونده و طبق قانون با متهم برخورد شود. سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حکم قصاص را کردند.
سپس برادر مقتول بهعنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من دیدم که اولین ضربه را برادر من زد اما این متهم بود که تیزی چاقو را به سمت برادرم گرفت و به قلبش فرو کرد. او دروغ میگوید که قصد دفاع از خود را داشته چون ضربه را برادر من به دست متهم زد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد؛ او اتهام را قبول کرد و گفت: من در دفاع از خودم مرتکب قتل شدم و قصدی برای کشتن مقتول نداشتم و با او دشمنی هم نداشتم. او گفت: در یک شرکت کار میکردم و در آنجا با دختری آشنا و به او علاقهمند شدم. تصمیم گرفتم به خواستگاریاش بروم و با او ازدواج کنم. این موضوع را خانوادهام میدانستند. روز حادثه داشتم از سر کار برمیگشتم که عدهای به من حمله کردند و موتورم را گرفتند. برای پسگرفتن موتورم بود که با چاقو به سراغ آنها رفتم و پسر جوانی که بعدها فهمیدم به رکسانا علاقه داشته، به سمت من حمله کرد و گفت باید از رکسانا فاصله بگیرم. من در جریان هیچچیز نبودم. او فقط به من حمله میکرد و دو ضربه هم به من زد که دستم را سپر کردم و ضربات به دستم برخورد کرد. من مجبور بودم برای حفظ جانم با چاقویی که داشتم به او حمله کنم.
بعد از گفتههای متهم و دفاعیات موکلش هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار ما، مهرماه سال ٩٤ مأموران پلیس باخبر شدند درگیری میان دو جوان منجر به فوت یکی از آنها شده است. بلافاصله مأموران پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند و بررسیها نشان داد این دو جوان آشنایی با هم نداشتند اما در روز حادثه در دو مرحله با هم درگیر شدند. با توجه به اینکه جوان ضارب در محل حضور داشت، مأموران او را بازداشت کردند و تحقیقات درباره علت و انگیزه و نحوه قتل آغاز شد. پسر جوان در اعترافاتش به مأموران گفت: داشتم از سر کار به خانه برمیگشتم که چند جوان به سمت من حمله کردند و موتورم را گرفتند و بعد هم خودم را کتک زدند. من هم به خانه رفتم و چاقویی برداشتم و دوباره به محل برگشتم تا بتوانم موتورم را بگیرم. دوباره درگیری بین ما آغاز شد و مقتول با قمه به من حمله کرد؛ حتی چندباری سعی کردم جلوی این اتفاق را بگیرم و دستم را جلو گرفتم که ضربه به من نخورد و دستم هم زخمی شد اما نتوانستم مقاومت کنم و مرد جوان مرتب به من حمله میکرد؛ من هم با چاقو ضربهای به او زدم که بتوانم جان خودم را نجات دهم که آن ضربه منجر به مرگ او شد.
با توجه به گفتههای این مرد و همچنین ادعایش درباره اینکه نمیداند به چه دلیلی درگیری اتفاق افتاده است؛ پلیس چند مرد دیگر را که در درگیری حضور داشتند، مورد تحقیق قرار داد. یکی از آنها که دوست مقتول بود، گفت: کیوان عاشق دختری به نام رکسانا بود و خیلی او را دوست داشت. وقتی متوجه شد که جوانی به نام خسرو که متهم پرونده است، به رکسانا ابراز علاقه کرده و به خواستگاریاش رفته است خیلی ناراحت شد و به ما گفت هرطوری شده خسرو را از سر راه برمیدارد. او میگفت باید با خسرو درگیر شود و او را کتک بزند تا از سر راه رکسانا کنار برود. من و چند نفر از دوستانم به او گفتیم این کار درستی نیست و نباید اینطور با خسرو برخورد کنی، تو هم میتوانی به خواستگاری بروی و رکسانا از علاقه تو به خودش باخبر شود اما قبول نکرد و تصمیم گرفت با خسرو دعوا کند. ما هم چون دوستانش بودیم، کمکش کردیم.
متهم گفت: سر راه خسرو را گرفتیم و چندنفری سر او ریختيم و کتکش زديم، بعد هم سوئیچ موتورش را گرفتیم تا او را بیشتر اذیت کنیم، فکر نمیکردیم که برگردد اما او برای پسگرفتن موتورش برگشت که درگیری بالا گرفت و کیوان با قمه به سمتش حمله کرد و پسر جوان هم ضربهای به او زد که باعث مرگ کیوان شد.
بعد از پایان تحقیقات در مرحله دادسرا کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و نماینده دادستان درخواست کرد با توجه به مدارک موجود در پرونده و طبق قانون با متهم برخورد شود. سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حکم قصاص را کردند.
سپس برادر مقتول بهعنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من دیدم که اولین ضربه را برادر من زد اما این متهم بود که تیزی چاقو را به سمت برادرم گرفت و به قلبش فرو کرد. او دروغ میگوید که قصد دفاع از خود را داشته چون ضربه را برادر من به دست متهم زد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد؛ او اتهام را قبول کرد و گفت: من در دفاع از خودم مرتکب قتل شدم و قصدی برای کشتن مقتول نداشتم و با او دشمنی هم نداشتم. او گفت: در یک شرکت کار میکردم و در آنجا با دختری آشنا و به او علاقهمند شدم. تصمیم گرفتم به خواستگاریاش بروم و با او ازدواج کنم. این موضوع را خانوادهام میدانستند. روز حادثه داشتم از سر کار برمیگشتم که عدهای به من حمله کردند و موتورم را گرفتند. برای پسگرفتن موتورم بود که با چاقو به سراغ آنها رفتم و پسر جوانی که بعدها فهمیدم به رکسانا علاقه داشته، به سمت من حمله کرد و گفت باید از رکسانا فاصله بگیرم. من در جریان هیچچیز نبودم. او فقط به من حمله میکرد و دو ضربه هم به من زد که دستم را سپر کردم و ضربات به دستم برخورد کرد. من مجبور بودم برای حفظ جانم با چاقویی که داشتم به او حمله کنم.
بعد از گفتههای متهم و دفاعیات موکلش هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.