قتل همسر به خاطر فحاشی به پدر و مادر
مردی که هشت سال پیش همسرش را به دلیل فحاشی به پدر و مادرش خفه کرد و به قصاص محکوم شد، به دلیل اینکه اولیایدم حاضر به گذشت یا اجرای حکم قصاص نیستند، از دادگاه درخواست تعیین تکلیف کرد.
روزنامه شرق : ٩ فروردینماه سال ٨٨ مأموران از قتل زن جوانی در شهرری باخبر شدند. با اعلام این خبر، آنها بلافاصله خود را به محل وقوع حادثه رساندند و پس از انجام تحقیقات متوجه شدند این زن جوان از سوی همسرش، رامین، بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن جان خود را از دست داده است.
رامین که همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: مدتها بود با همسرم اختلاف داشتیم و به هر دلیلی با یکدیگر مشاجره میکردیم. زمانی که اختلافمان شدت گرفت، تصمیم گرفتیم از یکدیگر جدا شویم تا اینکه صاحب فرزندی شدیم و بهخاطر او به زندگیمان ادامه دادیم. ابتدا فکر میکردیم با متولدشدن فرزندمان اختلافاتمان کمتر شود، اما این اتفاق نیفتاد.
این مرد در ادامه درباره روز حادثه به کارآگاهان توضیح داد: روز حادثه بار دیگر به دلیل اختلافات خانوادگی با همسرم مشاجره کردیم و الهام به پدر و مادرم فحاشی کرد. از او خواستم به پدر و مادرم فحاشی نکند، اما الهام به من توجه نکرد و به حرفهایش ادامه داد و درگیری بالا گرفت و من پارچهای را که کنار پنجره افتاده بود برداشتم و گفتم اگر به توهینکردن ادامه بدهی، با همین پارچه تو را خفه میکنم.
همسرم به من گفت تو مرد نیستی، نه جرئت داری من را بکشی و نه طلاقم میدهی. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و پارچه را دور گردن الهام انداختم و او را خفه کردم. با اعترافات این مرد، پرونده با صدور کیفرخواست در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت و از جانب نوزاد مقتول درخواست دیه کرد، سپس پدر و مادر مقتول بهعنوان اولیایدم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند.
در ادامه متهم در برابر قضات ایستاد و بار دیگر روز حادثه را همانطور که قبلا گفته بود، شرح داد و گفت: قبول دارم که همسرم را به قتل رساندهام، اما از این کار پشیمان هستم. من قصد کشتن او را نداشتم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد که نتوانستم جلو خشمم را بگیرم و دست به چنین کاری زدم. حالا نیز از خانواده مقتول میخواهم من را بهخاطر فرزندم ببخشند.
سپس وکیل متهم در جایگاه ایستاد و دفاعیات خود از متهم را ارائه داد. با پایان گفتههای اولیایدم، متهم و ارائه دفاعیات وکیل متهم، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و در نهایت متهم را با توجه به درخواست دیه از سوی رئیس قوه قضائیه برای ولیدم صغیر به پرداخت دیه و بهخاطر درخواست قصاص از سوی اولیایدم دیگر به قصاص محکوم کردند.
چند سال بعد از صدور و قبل از اجرای حکم، پدر مقتول فوت کرد و خواهر و برادر مقتول بهعنوان ولیدم برای اجرای حکم، اقدامات لازم را انجام ندادند و متهم همچنان در زندان بهسر میبرد، بههمیندلیل او بر اساس ماده ٤٢٩ قانون مجازات اسلامی از دادگاه تقاضای تعیینتکلیف کرد و بهاینترتیب بار دیگر متهم پای میز محاکمه حاضر شد.
او روز گذشته خطاب به قضات گفت: نزدیک به هشت سال است که در زندان بهسر میبرم و نمیدانم تکلیفم چیست. اولیایدم نیز برای اجرای حکم اقدامات لازم را انجام ندادهاند. من چندبار برای مذاکره و جلب رضایت آنها اقدام کردم و خانوادهام را فرستادم، اما نه حاضر به مذاکره هستند، نهاینکه حاضر هستند حکم را اجرا کنند. سالهاست در زندان هستم و فرزندم که بهواسطه کار من بیمادر شده، حالا بیپدر هم شده است.
او نیز وضعیت مناسبی ندارد و اگر دادگاه کمک کند و من آزاد شوم، میخواهم فرزندم را بزرگ کنم و کنار او باشم. فرزندم بهخاطر من در عذاب است و من درخواست کمک دارم. حالا نیز از دادگاه تقاضا دارم به پرونده من رسیدگی کنند تا تکلیف خودم را بدانم. با پایان گفتههای متهم، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
رامین که همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: مدتها بود با همسرم اختلاف داشتیم و به هر دلیلی با یکدیگر مشاجره میکردیم. زمانی که اختلافمان شدت گرفت، تصمیم گرفتیم از یکدیگر جدا شویم تا اینکه صاحب فرزندی شدیم و بهخاطر او به زندگیمان ادامه دادیم. ابتدا فکر میکردیم با متولدشدن فرزندمان اختلافاتمان کمتر شود، اما این اتفاق نیفتاد.
این مرد در ادامه درباره روز حادثه به کارآگاهان توضیح داد: روز حادثه بار دیگر به دلیل اختلافات خانوادگی با همسرم مشاجره کردیم و الهام به پدر و مادرم فحاشی کرد. از او خواستم به پدر و مادرم فحاشی نکند، اما الهام به من توجه نکرد و به حرفهایش ادامه داد و درگیری بالا گرفت و من پارچهای را که کنار پنجره افتاده بود برداشتم و گفتم اگر به توهینکردن ادامه بدهی، با همین پارچه تو را خفه میکنم.
همسرم به من گفت تو مرد نیستی، نه جرئت داری من را بکشی و نه طلاقم میدهی. با شنیدن این حرف عصبانی شدم و پارچه را دور گردن الهام انداختم و او را خفه کردم. با اعترافات این مرد، پرونده با صدور کیفرخواست در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت و از جانب نوزاد مقتول درخواست دیه کرد، سپس پدر و مادر مقتول بهعنوان اولیایدم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند.
در ادامه متهم در برابر قضات ایستاد و بار دیگر روز حادثه را همانطور که قبلا گفته بود، شرح داد و گفت: قبول دارم که همسرم را به قتل رساندهام، اما از این کار پشیمان هستم. من قصد کشتن او را نداشتم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد که نتوانستم جلو خشمم را بگیرم و دست به چنین کاری زدم. حالا نیز از خانواده مقتول میخواهم من را بهخاطر فرزندم ببخشند.
سپس وکیل متهم در جایگاه ایستاد و دفاعیات خود از متهم را ارائه داد. با پایان گفتههای اولیایدم، متهم و ارائه دفاعیات وکیل متهم، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و در نهایت متهم را با توجه به درخواست دیه از سوی رئیس قوه قضائیه برای ولیدم صغیر به پرداخت دیه و بهخاطر درخواست قصاص از سوی اولیایدم دیگر به قصاص محکوم کردند.
چند سال بعد از صدور و قبل از اجرای حکم، پدر مقتول فوت کرد و خواهر و برادر مقتول بهعنوان ولیدم برای اجرای حکم، اقدامات لازم را انجام ندادند و متهم همچنان در زندان بهسر میبرد، بههمیندلیل او بر اساس ماده ٤٢٩ قانون مجازات اسلامی از دادگاه تقاضای تعیینتکلیف کرد و بهاینترتیب بار دیگر متهم پای میز محاکمه حاضر شد.
او روز گذشته خطاب به قضات گفت: نزدیک به هشت سال است که در زندان بهسر میبرم و نمیدانم تکلیفم چیست. اولیایدم نیز برای اجرای حکم اقدامات لازم را انجام ندادهاند. من چندبار برای مذاکره و جلب رضایت آنها اقدام کردم و خانوادهام را فرستادم، اما نه حاضر به مذاکره هستند، نهاینکه حاضر هستند حکم را اجرا کنند. سالهاست در زندان هستم و فرزندم که بهواسطه کار من بیمادر شده، حالا بیپدر هم شده است.
او نیز وضعیت مناسبی ندارد و اگر دادگاه کمک کند و من آزاد شوم، میخواهم فرزندم را بزرگ کنم و کنار او باشم. فرزندم بهخاطر من در عذاب است و من درخواست کمک دارم. حالا نیز از دادگاه تقاضا دارم به پرونده من رسیدگی کنند تا تکلیف خودم را بدانم. با پایان گفتههای متهم، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.