طلاق های عجیب 96

جدایی‌ها همیشه غم‌انگیزند. تلخیشان زمانی بیشتر می‌شود که یک زوج با هزاران امید و آرزو، زندگی مشترک جدیدشان را تشکیل می‌دهند و بعد از گذشت مدتی کارشان به جدایی می‌کشد. دلایل و انگیزه‌های جدایی‌ها مختلف است.

جدایی‌ها همیشه غم‌انگیزند. تلخیشان زمانی بیشتر می‌شود که یک زوج با هزاران امید و آرزو، زندگی مشترک جدیدشان را تشکیل می‌دهند و بعد از گذشت مدتی کارشان به جدایی می‌کشد. دلایل و انگیزه‌های جدایی‌ها مختلف است.

گاهی اوقات اختلافات در یک زندگی مشترک آن‌قدر بزرگ و غیرقابل حل است، که راهی جز جدایی باقی نمی‌ماند اما در دادگاه خانواده وقتی پرونده‌های طلاق را بررسی کنیم، فقط با دلایل غیرقابل حل مواجه نمی‌شویم.

گاهی اوقات برخی از دلایل و انگیزه‌های طلاق، آنقدر کوچک و بی‌اهمیت است که می‌توان به ساده‌ترین شکل آنها را حل کرد اما زوجین طلاق را برای حل این مشکلات ساده انتخاب کرده‌اند. مانند پرونده‌های عجیب زیر که در سال 96 در دادگاه خانواده گشوده شده است.

10 ماه گوشت نخوردم

در این پرونده، گیاهخوار شدن پونه، زندگی مشترک پنج ساله‌ای را به هم ریخت. این مساله آنقدر دردسرساز شد که در نهایت پای زوج جوان را به دادگاه خانواده باز کرد. نوید که از خوردن غذای گیاهی بشدت خسته شده بود، بر سر همین موضوع چنان با همسرش درگیر شد که هردو تصمیم به جدایی گرفتند.

نوید از 10‌ماه گیاهخواری و نخوردن گوشت بشدت شاکی بود. پونه هم که از بوی گوشت متنفر شده بود، اجازه نمی‌داد نوید گوشت بخرد و به خانه بیاورد.

او حتی همسرش را هم مجبور به گیاهخواری کرده بود. نوید که اصلا تصور نمی‌کرد گیاهخواری همسرش زندگی مشترکشان را تا این حد تحت تاثیر قرار دهد، پس از 10 ماه، به دادگاه خانواده رفت و به خاطر این‌که در این مدت نتوانسته گوشت بخورد، درخواست طلاق داد.

هیکل دردسرساز

یک سال پیش بود که مارال و کوروش، زندگی عاشقانه شان را آغاز کردند. روزی که با هم آشنا شدند و تصمیم به ازدواج گرفتند، هیچ کس تصورش را هم نمی‌کرد که آنها تصمیم بگیرند مسیر زندگی شان را از هم جدا کنند. آن هم فقط به خاطر یک موضوع پوچ و بی اهمیت؛ هیکل کوروش تنها دلیلی بود که این زوج پرونده‌ای جدید در دادگاه خانواده باز کردند و برای بررسی پرونده طلاقشان روبه‌روی قاضی نشستند. مارال از درشت اندامی شوهرش خجالت می‌کشید.

دوست نداشت در کنار او راه برود. برای همین مرتب از شوهرش می‌خواست لاغر شود. از طرف دیگر کوروش هم عاشق این هیکل بود و نمی‌توانست از آن خداحافظی کند. هیچ‌کدام هم کوتاه نیامدند. برای همین زندگیشان به یکی از پرونده‌های دادگاه خانواده تبدیل شد و این زوج عاشق‌پیشه پس از یک‌سال تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند.

از خودکشی مادرزن تا طلاق در دادگاه خانواده

در پرونده بعدی خودکشی مادرزن، زوج جوانی را به دادگاه خانواده کشاند. ماجرا از این قرار بود که کیوان پس از 9 سال زندگی مشترک وقتی متوجه شد، مادرزنش سال‌ها پیش خودکشی کرده، تصمیم گرفت به زندگی مشترکش برای همیشه پایان دهد. او که در این سال‌ها تصور می‌کرد مادرزنش به خاطر بیماری جان باخته است، وقتی پی به راز خانوادگی همسرش برد، طلاق و جدایی را انتخاب کرد.

این مرد، دروغ و فریبکاری همسرش را دلیل این جدایی اعلام کرد و گفت که نمی‌تواند چنین مساله‌ای را بپذیرد. از طرف دیگر هم، همسر این مرد، دلش نمی‌خواست راز زندگی‌اش را حتی به شوهرش بگوید. دوست نداشت کیوان بفهمد، مادرش پس از خیانت به پدرش دست به خودکشی زده است. فاش شدن این راز، در نهایت کار زوج جوان را به طلاق و جدایی کشاند و یکی دیگر از پرونده‌های طلاق سال 96 در دادگاه خانواده گشوده شد.

درخواست طلاق پس از برگزاری جشن عروسی

زوج دیگری درست بعد از جشن عروسیشان تصمیم به طلاق گرفتند. درواقع مراسم عروسی شیرین و امیر، پایان خوشی نداشت. شیرین که تازه در جشن عروسی اش با بستگان و دوستان امیر آشنا شده بود، به‌خاطر برخورد و رفتار آنها تصمیم گرفت به زندگی مشترکش پایان دهد.

او وقتی دید که بستگان و دوستان امیر از لحاظ فرهنگی تفاوت زیادی با خانواده خودش دارند، نتوانست زندگی با شوهرش را ادامه دهد. ماجرا از این قرار بود که اکثر بستگان و دوستان امیر، درست شب عروسی از شهر دیگری به تهران آمدند و در جشن بود که شیرین برای اولین‌بار آنها را می‌دید.

او که از برخورد و رفتار آنها خوشش نیامده بود، همان شب عروسی تصمیم گرفت از شوهرش جدا شود. این زن تازه شب عروسی متوجه تفاوت‌های فرهنگی با خانواده شوهرش شد و طلاق خواست. شیرین سر حرفش ماند و در نهایت پای این زوج جوان به دادگاه خانواده باز شد.

20 سال است به خارج از کشور سفر نکرده‌ام

مریم بعد از 20 سال زندگی مشترک با فرشاد، راهی دادگاه خانواده شد تا برای همیشه از شوهرش جدا شود. این زن با وجود دو فرزند کوچک باز هم حاضر نیست به این زندگی مشترک ادامه دهد. آن هم تنها به یک دلیل؛ سفر نکردن به خارج از کشور! مریم تنها به همین خاطر تصمیم گرفت زندگی مشترکش را برای همیشه تمام کند. او از این‌که طی این 20 سال حتی یک بار هم با شوهرش به خارج از کشور سفر نکرده بشدت ناراحت و ناراضی است. برای همین تصمیم به جدایی گرفته است. از طرفی فرشاد هم به خاطر مشغله کاری اش حاضر به سفر کردن نیست و 20 سال است به هر بهانه‌ای سفر به خارج از کشور را کنسل کرده است. در این میان دختر 14 ساله و پسر 10 ساله این زوج نیز مانع تصمیم آنها نشد.


منبع: روزنامه جام جم
ارسال نظر