همسرم خیانت کرد، او را خفه کردم و گلویش را بُریدم!

مرد افغان بعد از اینکه متوجه شد همسرش عاشق جوانی ایرانی شده است، نقشه قتل او را طراحی و اجرا کرد. متهم مدعی است بعد از اینکه همسرش را با یک جوان ایرانی دیده، او را به قتلگاه کشانده است.

، متهم که سه شنبه در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت، مدعی شد قصد قتل نداشته و می‌خواسته همسرش را به دادگاه بکشاند.

او که مرد جوانی است، بعد از قتل همسرش موضوع را به پلیس گزارش داده و خود را تسلیم مأموران کرده بود. متهم در بازجویی‌ها گفت: دو سال قبل یک روز وقتی به خانه آمدم متوجه شدم همسرم در حال تماشای عکس‌ها و فیلم‌هایی عجیب است. وقتی گوشی او را گرفتم، متوجه شدم همسرم با فردی رابطه دارد، اما او انکار کرد.

متهم گفت: مدتی بعد یک روز متوجه شدم همسرم در حال تماشای فیلم نامناسبی است. این موضوع من را خیلی عصبانی کرد و با هم جروبحث و دعوا کردیم. همسرم به من گفت: خودش را می‌کشد و بعد هم تیغی را که دستش بود روی دستش کشید. من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم و نجاتش دادم.

بعد از مدتی بستری‌شدن در بیمارستان، روزی که قرار بود مرخص شود، مددکار بیمارستان من را صدا زد و گفت: رفتاری نکن که کار دست خودت بدهی. تو دو بچه داری و باید مراقب آن‌ها باشی. اگر همسرت دوست ندارد با تو زندگی کند نباید او را وادار کنی.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: من حرف آن مددکار را قبول کردم و دیگر قصدی برای اینکه زنم را آزار بدهم نداشتم. به دنبال مدرک بودم که از طریق آن بتوانم شکایت کنم و همسرم را طلاق بدهم. می‌دانستم همسرم در گوشی‌اش عکس و فیلم زیادی دارد و می‌خواستم آن‌ها را به دست آورم. بعد شکایت کنم و همسرم را طلاق بدهم و بروم.

یک روز قبل از حادثه داشتم از سر کار برمی‌گشتم که همسرم را دیدم. او در پارک با یک جوان ایرانی نشسته بود. از دیدن این صحنه خیلی عصبانی شدم و همان‌جا بود که تصمیم خودم را برای کشتن او گرفتم. نمی‌خواستم جلوی بچه‌ها این کار را بکنم، ضمن اینکه می‌خواستم بچه‌هایم در امان باشند و بعد از من و مادرشان کسی باشد که از آن‌ها نگهداری کند، به همین خاطر به یک نحوی همسرم را راضی کردم به خانه برادرم برویم.

بچه‌هایم را همراه برادرم و زن برادرم بیرون فرستادم و در خانه برادرم دوباره سر همین موضوع با همسرم جروبحث کردیم. به او گفتم وقتی داشت با جوان ایرانی صحبت می‌کرد و در پارک نشسته بود، او را دیدم.

همسرم که دیگر نمی‌توانست چیزی را انکار کند قبول کرد با آن پسر رابطه دارد و بعد هم با عصبانیت به من گفت: تو حق نداری برای من تعیین‌تکلیف کنی و من هر کاری بخواهم انجام می‌دهم. حتی به من گفت: باز هم آن پسر جوان را می‌بیند و همچنان با او در ارتباط خواهد بود.

من همه عمرم برای زن و بچه‌ام زحمت کشیده بودم و برای اینکه آن‌ها راحت زندگی کنند همه روز را کار می‌کردم. ضایعات جمع می‌کردم و می‌فروختم و با پول این کار که خیلی کار سختی است زندگی خوبی برای زن و بچه‌ام درست کرده بودم.

زنم مادر بچه‌هایم بود و من نمی‌خواستم به او آسیبی وارد کنم، بااین‌حال او طوری با من حرف زد که انگار هیچ ارزشی ندارم. وقتی آن حرف‌ها را به من زد، آن‌قدر عصبانی شدم که ابتدا او را خفه کردم و بعد برای اینکه مطمئن شوم مرده است، با چاقو گلویش را بریدم.

متهم ادامه داد: بعد از قتل با برادرم تماس گرفتم و از او درخواست کمک کردم. وقتی برادرم آمد، موضوع را به پلیس گزارش داد و من هم تا آمدن پلیس و دستگیری منتظر نشستم و بعد هم خودم را تسلیم مأموران کردم. من حتی گوشی تلفن همراه همسرم را به مأموران دادم تا بررسی کنند و عکس و فیلم را پیدا کنند که البته نمی‌دانم موفق شده‌اند یا نه. اما من اطمینان داشتم که همسرم با فردی رابطه دارد.

بعد از گفته‌های مرد جوان و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا مرد جوان محاکمه شود. این در حالی بود که پدر و مادر همسرش درخواست قصاص او را کرده بودند.

از آنجایی که پدر متهم فوت کرده است و دو فرزندش جد پدری نداشتند که به‌جای نوه‌های صغیرش درخواستش را مطرح کند، معاون‌اول قوه قضائیه باید در این خصوص درخواست خود را به دادگاه ارائه می‌کرد، اما ابلاغیه‌ای در این رابطه برای معاون‌اول ارسال نشده و او درخواست خود را ارائه نکرده بود، بنابراین وقت رسیدگی تا زمان اعلام نظر درخصوص دو فرزند صغیر مقتول تجدید شد.

این در حالی است که بر اساس گفته‌های متهم در دادگاه، فرزندانش با پدر و مادر همسرش زندگی می‌کنند و فعلا آن‌ها از بچه‌ها مراقبت می‌کنند.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار