پسران قربانیان خاموش تجاوز جنسی!

شکارچیان پسران شوشتری دستگیر شدند. پس از انتشار تصاویر کودک آزاری احمد تن تن و دو نفر از دوستانش به جرم تجاوز به دو نوجوان شوشتری این سه مجرم سابقه دار دستگیر شدند. گفته می‌شد این سه نفر برای فشار به خانواده قربانیان و جلوگیری از پیگیری قانونی از صحنه عمل خود فیلم برداری می‌کردند. با این حال آن‌ها بعد از آنکه این سه تصاویر کودک آزاری و تجاوز را در شبکه‌های مجازی منتشر کردند مورد توجه قرار گرفتند. در چند روز گذشته شبکه‌های شاهد واکنش‌هایی زیادی به این موضوع بود. از طرفی برخی متجاوزین را مظنون به داشتن اختلال‌های روحی و روانی می‌دانستند. برخی نیز همچون گذشته از دیگر قربانیان تجاوز می‌خواستند سکوت را بشکنند. سکوت بیشتر قربانیان معمولا از ترس آبروی آنهاست. مثل موارد مشابه دیگر، صدمات روحی قربانیان یکی از واکنش هاست. دولت برای درمان صدمات روحی قربانیان چه می‌تواند انجام دهد؟ این موضوعات را با مهدی ملک محمد، کارشناس ارشد روان‌شناسی در میان گذاشتیم.

شکارچیان پسران شوشتری دستگیر شدند. پس از انتشار تصاویر کودک آزاری احمد تن تن و دو نفر از دوستانش به جرم تجاوز به دو نوجوان شوشتری این سه مجرم سابقه دار دستگیر شدند. گفته می‌شد این سه نفر برای فشار به خانواده قربانیان و جلوگیری از پیگیری قانونی از صحنه عمل خود فیلم برداری می‌کردند. با این حال آن‌ها بعد از آنکه این سه تصاویر کودک آزاری و تجاوز را در شبکه‌های مجازی منتشر کردند مورد توجه قرار گرفتند. در چند روز گذشته شبکه‌های شاهد واکنش‌هایی زیادی به این موضوع بود. از طرفی برخی متجاوزین را مظنون به داشتن اختلال‌های روحی و روانی می‌دانستند. برخی نیز همچون گذشته از دیگر قربانیان تجاوز می‌خواستند سکوت را بشکنند. سکوت بیشتر قربانیان معمولا از ترس آبروی آنهاست. مثل موارد مشابه دیگر، صدمات روحی قربانیان یکی از واکنش هاست. دولت برای درمان صدمات روحی قربانیان چه می‌تواند انجام دهد؟ این موضوعات را با مهدی ملک محمد، کارشناس ارشد روان‌شناسی در میان گذاشتیم.
ملک محمد به فرارو می‌گوید: وقتی در حوزه ناهنجاری‌های رفتاری درباره بیمار بودن یک فرد صحبت می‌کنیم کار سخت می‌شود، چون درست است که بخشی از اختلالات روانی منجر به ناهنجاری‌های رفتاری می‌شوند، اما نمی‌توانیم بگوییم هرکسی که از خود ناهنجاری رفتاری نشان می‌دهد دچار اختلال روانی است. بررسی این موضوع نیازمند یک مصاحبه بالینی با فرد و تشخیص علائم متعددی در اوست. اینکه وجود اختلال روانی در یک فرد ثابت شود به دو عامل بستگی دارد: اولا ناهنجاری‌های رفتاری او موجب ضرر و زیان به دیگران شود و دیگران او را به سوی اقدامات روان شناختی هدایت کنند. ثانیا ممکن است برخی ناهنجاری‌های رفتاری فرد در سطح گسترده نباشد و ضرر و زیان آن چنانی نداشته باشد که در چنین شرایطی او تنها باعث رنج خود یا نهایتا خانواده‌اش می‌شود. به این ترتیب مثل بسیاری از بیماران روانی به مراکز روانپزشکی و روانشناختی ارجاع داده می‌شود.
مبتلایان به ناهنجاری در زندان روان‌درمانی می‌شوند؟
این روانشناس معتقد است: وقتی فرد یک ناهنجاری رفتاری را در حد تجاوز نشان می‌دهد قبلا این ناهنجاری را به صورت‌های دیگری نشان داده است. در مورد متجاوز کودکان شوشتر می‌دانیم متجاوز قبلا به خاطر رفتار‌های ناهنجار دیگر به زندان افتاده است. در سازمان زندان‌های ما روانشناسان زیادی کار می‌کنند. اما نمی‌دانیم که کسانی که به خاطر رفتار‌های ناهنجار به زندان می‌افتند تحت اقدامات روانشناسی قرار می‌گیرند یا نه. به این ترتیب برای ما روشن نیست که متجاوز شوشتری در دوران زندان خود با یک روانشناس باتجربه جلسات داشته یا خیر. اینکه آیا فرد متجاوز دچار اختلالات شخصیت هست یا نه برای ما روشن نیست و بررسی آن نیاز به مصاحبه‌های بالینی دارد. البته برخی از مبتلایان به ناهنجاری‌های رفتاری ممکن است به اختلالات روانی دچار نباشند. بعضا در جلسات مشاوره و مصاحبه‌های روانشناختی با فرد مشخص می‌شود که در رفتار‌های او علائم اختلالات روانی نیست.
او می‌گوید: ناهنجاری هم یک رفتار آموخته شده و تشویق شده در طول زندگی فرد است. همانطور که افراد سالم از انجام رفتار‌های خود در زندگی سود می‌برند، افرادی که دست به ناهنجاری می‌زنند نیز به دنبال سود هستند. ممکن است یک فرد سالم در کاری اشتغال داشته باشد که به آن علاقه‌ای ندارد، اما سود او از انجام آن کار این است که درآمد این کار بقای زندگی او را تضمین می‌کند. در اینجا نیز باید مشخص شود که رفتار‌های ناهنجار فرد متجاوز به او چه سودی رسانده است. ظاهرا رفتار فرد، او را از نظر جنسی ارضا می‌کند، اما به نظر نمی‌رسد صرف این سود مطرح باشد. او از قربانیان خود فیلم برداری و فیلم‌ها را منتشر کرده است. افراد در موارد دیگر هم تجاوز صورت گرفته، اما کسی متوجه آن‌ها نشده چرا که اصلا موضوع فیلمبرداری و انتشار در کار نبوده است.
آمار تجاوز به پسران از تجاوز به دختران بالاتر است
ملک محمد با تاکید بر اینکه موضوع تجاوز و انتشار فیلم‌های آن را باید از هم تفکیک کرد می‌گوید: ما نمی‌دانیم فرد با انتشار فیلم‌های عمل خود دنبال چه سودی بوده است. شما وقتی به یک رستوران می‌روید، ممکن است از غذای آنجا عکس یا فیلم تهیه کنید و در صفحه اینستاگرام خود قرار دهید. عده‌ای هم به تصاویری که منتشر می‌کنید توجه مثبت نشان می‌دهند. اما متجاوز با قرار دادن فیلم تجاوز به کودکان در فضای مجازی کاملا طرد می‌شود. هم اینکه آیا فرد بیمار روانی است یا خیر و هم اینکه او دنبال چه سودی از رفتارش بوده به مصاحبه‌های بالینی روانشناسان نیاز دارد.
این روان‌شناس می‌گوید: تجاوز به پسران نوجوان و کودکان پسر در جامعه ما بسیار اتفاق می‌افتد. چند سال پیش یک منبع آگاه به من می‌گفت که تجاوز به پسران از تجاوز به دختران هم آمار بالاتری دارد. دلیل آن هم سهل الوصول‌تر بودن پسرهاست چرا که لو رفتن تجاوز به دختر بیشتر از تجاوز به پسر احتمال دارد. نباید اینگونه فکر کرد که تجاوز به نوجوانان پسر فقط در یک شهر در حاشیه به نام شوشتر رخ می‌دهد. آمار‌هایی که وجود دارد نشان می‌دهد تجاوز به پسران در لایه‌های پنهان جامعه ما وجود دارد، اما قربانیان پسر از ترس انگی که به آن‌ها زده می‌شود آن‌ها را اعلام نمی‌کنند. این انگ به آن‌ها اجازه زندگی نمی‌دهد. این موضوع می‌تواند بهانه مجددی باشد که ما بفهمیم آسیب‌های اجتماعی در ایران ما روز به روز در حال افزایش است، اما این موضوع متاسفانه دغدغه سیاست‌گذاران ما نیست.
قربانی ممکن است متجاوز شود
او با بیان اینکه قربانی تجاوز شدن هیچ گاه قابل هضم نیست ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم پیش‌بینی کنیم محتمل‌ترین افرادی که ممکن است در آینده خود متجاوز شوند خود قربانیان تجاوز هستند. شما را به مصاحبه محمد بیجه ارجاع می‌دهم. بیجه خودش مورد تجاوز قرار گرفته بود. بیجه می‌گفت: مایل نبود قربانیانش هم زجری که خودش دیده بود را بکشند. این یک چرخه است: قربانی خودش متجاوز می‌شود، متجاوز قربانیان دیگری پیدا می‌کند و قربانیان جدیدی هم به متجاوز تبدیل می‌شوند. البته اگر در قربانیان اقدامات مناسب روانشناختی صورت بگیرد احتمال تبدیل آن‌ها به متجاوز کمتر خواهد شد.
این روانشناس با بیان اینکه قربانی و متجاوز هردو نیازمند روانشناسی هستند درباره مفاهیم روان‌شناس، روان‌پزشک و روانکاو توضیح می‌دهد. او می‌گوید: کار روانشناس مطالعه هر نوع، انگیزه‌ها و تبعات رفتار و هیجان‌های افراد است. روانشناس روان درمانی می‌کند؛ یعنی با تکنیک‌های متعددی انگیزه‌های رفتار و باور‌های فرد را شناسایی و بدون استفاده از دارو درصدد ترمیم آن‌ها برمی‌آید. اما برای همه اتفاقاتی که در مغز انسان رخ می‌دهد تعداد بسیار زیادی دارو تولید شده است. روانپزشکان، پزشکانی هستند که کارشان درمان اختلالات حاد روان شناختی با داروست. روان پزشکان از دارو به جای تکنیک‌های روانشناسان استفاده می‌کنند. اما دارو کارکرد مشخصی دارد و از آن خیلی نمی‌توان انتظار معجزه داشت. چون فرد هنوز باور‌های قبلی‌اش را دارد بعد از قطع دارو دوباره به نقطه اول برمی‌گردد؛ بنابراین متجاوز و قربانی باید تحت روان‌درمانی قرار بگیرند و تنها در صورتی که تشخیص داده شود به از اختلال حاد روانشناختی دچار هستند نیاز به دارو و یا حتی مدتی بستری شدن در بیمارستان‌های روانی نیاز خواهند داشت.
ملک محمد درباره روانکاوی نیز توضیح می‌دهد: روانکاوی یک تکنیک و زیرمجموعه‌ای از روان‌درمانی است. نگاه روانکاوی آن است که بسیاری از اتفاقاتی که در انسان می‌افتد در کودکی و اوایل دوران نوجوانی فرد ریشه دارد باید به آن دوره برگردیم و آن ریشه‌ها را ترمیم کنیم. وقتی ریشه‌های کودکی ترمیم می‌شوند وضعیت کنونی فرد نیز بهبود پیدا خواهد کرد. افراد ابتدا باید توسط روانشناس مورد بررسی قرار بگیرند تا او تشخیص دهد که که از تکنیک روان‌کاوی استفاده شود یا خیر.
چرا قربانی سکوت می‌کند؟
این روانشناس می‌گوید: اگر مشکلی بماند و درمان نشود، وضعیت بدتر خواهد شد. ما در روانشناسی هم مانند حوزه پزشکی با مفهوم تشخیص بهنگام رو به رو هستیم. شما در همین تهران با افراد زیادی رو به رو می‌شوید که خشم فروخورده‌ای دارند و برای بروز خشم خود دنبال بهانه هستند. آن‌ها برای کاهش این خشم هیچ کاری انجام نمی‌دهند. البته ممکن است برای کاهش آن دست به رفتار‌هایی بزنند مثلا چند روز به مسافرت بروند، اما این کار‌ها هیچ سودی ندارد چرا که این خشم و هر اتفاق روانشناختی دیگر در باور‌ها و ذهنیات ریشه دارد. ممکن است ما پنج روز به سفر برویم و در آن پنج روز حال ما بهتر شود. اما چون باور‌ها هنوز سر جای خود هستند بعد از پنج روز به خانه اول برمی‌گردیم.
ملک محمد درباره اینکه قربانیان شکستن سکوت درباره فاجعه‌ای که برای آن‌ها رخ داده می‌گوید: کسانی که دوره‌های روان‌درمانی را تابو می‌دانند مقصر نیستند. در ابرشهری مثل تهران اگر خانواده‌ای متوجه شود پسر نوجوانش مورد تجاوز قرار گرفته رفتار خود را با فرزند قربانی‌اش که هیچ تقصیری نداشته تغییر می‌دهد. این در تهران که که تابع هیچ فرهنگ خاصی نیست وجود دارد. حالا شما شهر را تغییر دهید و به شوشتر ببرید. طبیعتا نوجوان با خود فکر می‌کند تحمل رنج بهتر از آن است که به خانواده و نهاد‌های بیرونی اطلاع دهد. او محاسبه می‌کند متجاوز شوشتر ممکن است مثل افراد دیگر اعدام شود، اما یک سال دیگر هیچ کس حال خانواده او را نمی‌پرسد. به این ترتیب به این نتیجه می‌رسد که صحبت نکردن از این اتفاق وحشتناک بسیار بهتر از آن است که اتفاقات وحشتناکتری در خانواده او بیفتد.
خانواده قربانی هم باید روان‌درمانی شود
این روانشناس درباره یکی از تجربیات کاری خود این‌چنین می‌گوید: هشت سال پیش از یکی از شهرک‌های حومه تهران مراجع نوجوانی داشتم که مورد تجاوز قرار گرفته بود. نوجوان مساله را به خانواده اش مطرح کرده بود و آن‌ها هم موضوع را به پلیس اطلاع دادند. این قربانی الان دانشجو و همچنان مراجع من است. با وجود آنکه هشت سال از ماجرا گذشته، وقتی مادرش با او تماس می‌گیرد و پاسخ تلفن نمی‌دهد مادر تصور می‌کند به فرزندش دارد تجاوز می‌شود. در واقع خانواده قربانیان هم به روان درمانی نیاز دارند؛ بنابراین اوضاع کمی پیچیده‌تر از این حرفهاست که ما بگوییم فلانی چرا به پلیس اطلاع ندادی؟ بسیاری از افرادی که امروز در فضای مجازی کمپین‌هایی مثل نه به سکوت قربانیان تجاوز حمایت می‌کنند اگر متوجه شوند که یکی از محبوب‌ترین افراد زندگی شان مورد تجاوز قرار گرفته رفتارشان با او تغییر می‌کند.
ملک محمد در پاسخ به این سوال که از کجا می‌توان فهمید باید به روانشناس مراجعه کنیم می‌گوید: وقتی ما علائمی مثل سر درد داشته باشیم ممکن است حتی تا یک هفته آن را تحمل کنیم و مسکن مصرف کنیم. اما وقتی این علائم طولانی‌تر می‌شود به پزشک مراجعه می‌کنیم. اما در جامعه ما، افراد همه هیجانات منفی از جمله خشم، ترس، اضطراب، استرس، غم و ... را برای سال‌های سال تجربه می‌کنند، اما حتی به یک مشاور مراجعه نمی‌کنند. اینکه ما دو سه روز غمگین باشیم و حال و حوصله انجام هیچ کاری نداشته باشیم طبیعی است. اختلال نیست و به هیچ اقدام روانشناختی هم نیاز ندارد. اما اگر این دو روز به یک ماه تبدیل شد ما حتما باید کاری انجام دهیم. این پروسه، پروسه متوقف شونده‌ای نیست بلکه پروسه‌ای رو به پیشرفت است. ممکن است این غم دو ماه دیگر این غم به علائم دیگر تبدیل می‌شود و ما را به سمت اختلالی مثل افسردگی ببرد.
حکومت مسئول سلامت روان شهروندان است
این روان‌شناس در پایان به لزوم توجه حکومت به روان‌درمانی می‌پردازد و می‌گوید: ممکن است فردی به خاطر مشکلات اقتصادی، دچار دوره‌های غم، شکست و حتی افسردگی دچار شده باشد. گزینه‌ای که در برابر او وجود دارد آن است که مثل خیلی افراد دیگر این مسائل را در خود نگه دارد و یا آنکه به یک روانشناس با تجربه مراجعه کند. روانشناس باتجربه برای درمان اختلال افسردگی فرد حداقل ۱۰ جلسه یک ساعته نیاز دارد. مجموع هزینه این ۱۰ جلسه طبق تعرفه‌های سازمان نظام روانشناسی بین یک تا دو میلیون تومان است. اما مشکل اینجاست که اساسا مسائل اقتصادی علت اصلی افسردگی اوست. پس با چه هزینه‌ای می‌تواند به روانشناس مراجعه کند؟
او می‌گوید: در حالی که بیمه‌های ما زیر بار پرداخت هزینه روان‌درمانی نمی‌روند، برای فرد یک راه دیگر می‌ماند: مراجعه به روان پزشک که بیمه هزینه آن را پوشش می‌دهد. روان پزشک فرد را نه ۱۰ جلسه بلکه او را در پنج تا ۱۵ دقیقه بررسی و برای او قرص تجویز می‌کند. خیلی از افرادی که مشکلات خواب، اضطراب و ... دارند روزی یک مشت قرص مصرف می‌کنند و هر روز هم حالشان بدتر از قبل می‌شود. چون باور‌های آن‌ها تغییر نمی‌کند احساس می‌کنند حال خوبی ندارند. وقتی می‌گوییم یک حکومت مسئول سلامت شهروندانش است به این معنا نیست که فقط مسئول سلامت جسمی آنهاست بلکه مسئول سلامت روان شهروندانش نیز هست. تا زمانی که حکومت برای سلامت روان مردم هزینه‌ای پرداخت نکند مردم تمایلی به درمان‌های روانشناختی نخواهند داشت.

ارسال نظر