چه وقت باید استعفا دهیم
همه ما روزهای بدی در سر کارمان داشتهایم. یا حتی یک هفته بد یا بیشتر.ولی اگر آخرین روز خوبی که در محلکارتان داشتهاید را به یاد نمیآورید، احتمالا وقتش است که به بیرون آمدن از آن کار فکر کنید.البته مطمئنا به نشانههای بیشتری از این نیاز دارید تا برای این تصمیم مطمئن شوید؛ به همین خاطر ما این لیست را برایتان گردآوری کردهایم. اگر چند مورد از این نشانهها را طی چند ماه اخیر مشاهده کردهاید، باید به طور جدی به تغییر محلکارتان فکر کنید.
اصفهان زیبا: همه ما روزهای بدی در سر کارمان داشتهایم. یا حتی یک هفته بد یا بیشتر.ولی اگر آخرین روز خوبی که در محلکارتان داشتهاید را به یاد نمیآورید، احتمالا وقتش است که به بیرون آمدن از آن کار فکر کنید.البته مطمئنا به نشانههای بیشتری از این نیاز دارید تا برای این تصمیم مطمئن شوید؛ به همین خاطر ما این لیست را برایتان گردآوری کردهایم. اگر چند مورد از این نشانهها را طی چند ماه اخیر مشاهده کردهاید، باید به طور جدی به تغییر محلکارتان فکر کنید.
همیشه کسل و بیحوصله هستید: اگر وضعیت کاریتان دیگر هیچ چالشی برای شما ندارد و در این زمینه با رئیس تان صحبت کردهاید و هیچ تغییری صورت نگرفته است، میتواند نشانه این باشد که باید از کارتان استعفا دهید. بااینکه بیحوصلگی در محلکار گاهی احساسی عادی و طبیعی است ولی محققان بر این باورند که طولانی شدن این احساس یک علامت هشدار است که نشان میدهد کارتان چیزی نیست که از آن لذت ببرید. اگر بیشتر ساعات کاریتان را صرف گشت زدنهای اینترنتی یا بازی با موبایل تان میکنید یا مدام چشم تان به ساعت است که کی ساعت کارتان تمام میشود، دیگر وقت بیرون آمدن از آن کار است.
از مهارتهایتان استفاده نمیشـــود: خیلی وقتها نیاز است که به رئيس تان ثابت کنید که چه تواناییهایی دارید و از پس مسئولیتهای بیشتر هم برمیآیید. ولی اگر مدتی این کار را انجام دادید و وضعیت کاریتان تغییری نکرد و همچنان نتوانستید از استعدادها و مهارتهایتان استفاده بهینه کنید، به انتخابهای کاری دیگر خود فکر کنید.
اهداف کارفرمایتان با اهداف شما همخوانی ندارد: این روزها بیشتر افراد برایشان مهم است که وقت شان را در شرکتی درست و مناسب سرمایهگذاری کنند. به همین دلیل بهتر است از خودتان سوال کنید که آیا اهداف شرکتی که در آن کار میکنید با اهداف و ارزشهای زندگی شما همخوانی دارد یا خیر. آیا این کار مستلزم این است که بیشتر از چیزی که میخواهید به مسافرت بروید؟ آیا تحرک موردنیاز شما را در اختیارتان قرار میدهد؟ آیا جاهطلبیهای شما را برآورده میکند؟
رئيس تان غیرقابلتحمل است: بیشتر افراد رئیسشان را ترک میکنند نه کارشان را. رفتار و گرایشات رئیس شما تاثیر شگرفی بر زمانی که در محلکار میگذرانید، دارد. حتی بر جنبههای دیگر زندگی شما هم اثر میگذارد. اگر اخلاق و رفتار او زندگی را برای شما غیرقابلتحمل کرده است، بهتر است از کارتان بیرون بیایید.
احساس میکنید هیچ وقت نمیتوانید برنده باشید: کارتان باید در شما حس چالش ایجاد کند، طوری که انگار میخواهید در چیزی برنده یا موفق شوید. نه اینکه مجبور باشید در جنگی که از قبل بازنده اعلام شدهاید شرکت کنید و هیچ چیزی به دست نیاورید.
رشد نمیکنید: راکد شدن در یک کار خیلی ساده اتفاق میافتد و اگر کارتان را دوست داشته باشید، این روند احساس راحتی در شما ایجاد خواهد کرد ولی خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید هر کاری باید مهارتهای شما را ارتقا دهد و به ارزشهای شما به عنوان یک کارمند اضافه کند. اگر هیچ چیز جدیدی در کارتان یاد نمیگیرید و یک کار مشخص را هر روز و هر روز تکرار میکنید، بهتر است جای دیگری به دنبال کار باشید.
باید همیشه مراقب حرفهایتان باشید: وقتی مجبورید به هر کلمهای که میخواهد از دهان تان بیرون بیاید فکر کنید و آن را تحلیل کنید و نگران برداشت رئيس و دیگران از آن باشید، شرایط کار برایتان بسیار دشوار خواهد شد. اگر نمیتوانید در محل کار «خودتان» باشید، کارتان را تغییر دهید.
شرکتتان روی شما سرمایهگذاری نکرده است: درگیر کردن کارمندان یکی از عبارات پرطرفدار مدیران است و این پرطرفدار بودن دلیل دارد: درگیر شدن کارمندان در شرکت واقعا مهم است.وقتی کارمندان در کار درگیر میشوند، خلاقیت و اشتیاق بیشتر خواهند داشت و ارتباط احساسی بیشتری با کار و هدفی که باید برای آن تلاش کنند، برقرار میکنند. درحالی که کارمندانی که در کار درگیر نشوند، نسبت به شرکت و اهداف آن بیاعتنا خواهند بود و ممکن است باعث شکست پروژههای کاری شوند. اگر تصور میکنید شرکت شما توجهی به درگیر کردن کارمندان خود در کار ندارد، بهتر است جای دیگری برای کار جستجو کنید.
همیشه نگران مسائل مالی هستید: درست است که بیشتر ما همیشه نگران پول هستیم ولی اگر این نگرانی مدام در ذهن شماست و دلیل آن ولخرجی خودتان نیست، احتمالا زمانش رسیده است که از کارتان خداحافظی کنید. اگر مدت کافی در این کار بودهاید، از مدیریت بخواهید تا در این مورد با آنها صحبت کنید. دقت کنید دلایلی که برای آنها درمورد استحقاق تان به حقوق بیشتر توضیح میدهید باید کاملا عملی و منطقی باشند و از آنها بخواهید وضعیت شما را ارزیابی کنند. اگر شرکت با افزایش حقوق شما موافق نبود، احتمالا زمانش رسیده است که شرکتی با میزان حقوق مکفی برای خودتان پیدا کنید.
به نظرتان میرسد که در شرف اخراج شدن هستید: اینکه در شرف اخراج باشید نشانههای مختلفی دارد، از کاهش نیروی انسانی شرکت تا مصاحبه و قراردادهای جدید با افراد جدید. نیازی نیست شما هم با این کشتی غرق شوید، جلیقه نجات تان را بپوشید و در آب شیرجه بزنید.
نمیتوانید خودتان را تا سال آینده در آن محل تجسم کنید: متخصصین اعتقاد دارند که برای پیدا کردن یک کار جدید و بهتر از کار قبلی به طور متوسط به یک سال زمان نیاز است. به همین دلیل آنها توصیه میکنند که یک سال قبل از بیرون آمدن از کار قبلی خودتان را در شرکتی که دوست دارید باشید و کاری که دوست دارید انجام دهید، تجسم کنید. اگر چیزی که تجسم کردید هیچ شباهتی با وضعیت کنونیتان نداشت، شروع به جستجو برای یک کار جدید کنید.
مسائل اعتمادی جدی دارید: اگر چون فکر میکنید رئيس یا شرکت تان درگیر فعالیتهای غیرقانونی هستند، به آنها اعتماد ندارید، وقتش است به رفتن فکر کنید. هیچ وقت نباید در محیطکاری قرار بگیرید که شما را مجبور به شرکت در فعالیتهای غیرقانونی کنند که میتواند بر سابقه کاری شما تاثیر منفی داشته باشدو اگر اعتمادتان را به رئیس تان از دست بدهید، به هر دلیلی چه به خاطر دروغگویی یا وعدههای الکی او، کار کردن در آن محیط برایتان بسیار سخت خواهد شد.
دچار خستگی مفرط هستید: کار کردن برای همه میتواند خستهکننده باشد و همه ما هرازگاهی دچار خستگی میشویم ولی اگر زندگیتان یک وضعیت مزمن از استرس و خستگی مفرط به خاطر کارتان است، احتمالا وقت بیرون آمدن از آن است.خستگی فیزیکی، احســـاسی و ذهنی ناشی از کار خود را به طرق مختلف نشان میدهد، از اضافهوزن یا کمبودوزن شدید و بیخوابی گرفته تا ناراحت شدن به خاطر هر موضوع کوچکی که در محلکار اتفاق میافتد. استرس، ترس و فقدان اشتیاق به کار انرژی شما را تحلیل میبرد و بر عملکرد کاری و خلاقیت شما تاثیر منفی خواهد داشت.
از روزهای شنبه وحشت دارید: همه ما هرازگاهی دچار وحشت از روزهای شنبه میشویم ولی اگر حتی فکر کردن درمورد کارتان شما را سراسر وحشت میکند، زمان ترک کارتان است. بااینکه ناراحتی جمعه شبها به خاطر شروع یک هفته کاری جدید مسئلهای طبیعی است ولی یکی از علامتهای خستگی مفرط شما از کارتان این است که آخرهفتههایتان بیشتر حکم آزادی از زندان برایتان دارد و عمیقا از برگشتن دوباره به سر کار میترسید.
در محلکارتان نمیتوانید بلند بخندید: بله میدانیم که کار به دلیلی کار نامیده میشود ولی در بیشتر شغلها، باید سطحی از راحتی را داشته باشید که گاهی بلندبلند بخندید. وقتی این موقعیت را ندارید، یک علامت هشدار است.برای تصمیمگیری در این زمینه همیشه به دل تان رجوع کنید. اگر احساس میکنید استعفا دادن و بیرون آمدن از آن کار، تصمیم درستی است، حتی اگر از نامعلومی وضعیت تان بعد از آن میترسید، شاید بهتر باشد که به حرف دل تان گوش کنید.