حسین نمازی، دوربین را به همسرش ترجیح داد

اگر یک مراسم را از دست بدهد مضطرب می‌شود و شب خوابش نمی‌برد. برای رسیدن به هر مراسمی که دوربین در آن باشد با تلاش و پشتکاری مثال‌زدنی خود را آماده می‌کند و به محل موردنظر می‌رساند. وقتی هم مقابل دوربین قرار می‌گیرد خوشحالی در چشم‌هایش موج می‌زند؛ دست و پایش از شوق به لرزه می‌افتد و به هر قیمتی شده خودش را به مرکز تصویر نزدیک می‌کند. چهل سال است کارش همین است؛ آقای دوربینی یک‌شبه به اینجا نرسیده!

حسین نمازی، دوربین را به همسرش ترجیح داد

اگر یک مراسم را از دست بدهد مضطرب می‌شود و شب خوابش نمی‌برد. برای رسیدن به هر مراسمی که دوربین در آن باشد با تلاش و پشتکاری مثال‌زدنی خود را آماده می‌کند و به محل موردنظر می‌رساند. وقتی هم مقابل دوربین قرار می‌گیرد خوشحالی در چشم‌هایش موج می‌زند؛ دست و پایش از شوق به لرزه می‌افتد و به هر قیمتی شده خودش را به مرکز تصویر نزدیک می‌کند. چهل سال است کارش همین است؛ آقای دوربینی یک‌شبه به اینجا نرسیده!


حسین نمازی، دوربین را به همسرش ترجیح داد

حسین نمازی اول نمی‌دانست «دوربین فیلمبرداری» چیست. هفده‌ساله بود که برای اولین بار جلوی یک دستگاه نشست و وقتی شنید تصویرش را در تلویزیون پخش کرده‌اند، به راز آن دستگاهِ جادویی پی برد و دلش خواست باز هم جلوی آن دستگاه بنشیند تا باز هم دیده شود.

دیده‌شدن هدف اصلی او بود؛ پس در راه رسیدن به هدفش سال‌ها تلاش کرد تا به آن رسید؛ صدها بار از دریچه‌ی دوربین عکاسان و فیلمبرداران عبور کرد و روی نمایشگرها نقش بست. اما چیزی که از خروجی دوربین‌ها بیرون آمد، دیگر حسین نمازی نبود؛ «آقای دوربینی» بود.

حسین که به واسطه‌ی عموی خود - حسین نمازی، وزیر امور اقتصادی و دارایی شش کابینه‌ی دولت‌های مختلف - به دست‌بوسی امام راحل هم رفته، این روزها شناخته‌شده‌ترین پدیده‌ی «دوربینی» ایران است، آنقدر شناخته شده که آقای قرائتی -معلم قرآن تلویزیون- هم می‌گوید صدبار او را در تلویزیون دیده!

آقای دوربینی پای ثابت مراسم‌هایی است که در آنها دوربین و خبرنگار وجود دارد. خواه مراسم تشییع جنازه باشد، خواه بزرگداشت و راه‌پیمایی و نمایشگاه و مانند اینها. سال‌ها پیش بود که کامران نجف‌زاده در یکی از همین مراسم‌ها از او پرسید پیامش به کسانی که او را می‌بینند چیست و او گفت: «راه مرا ادامه بدهید».

احتمالاً از اتفاقات اخیر که برایش افتاده هم ناراحت نیست، چون باعث شد اسمش بیشتر از قبل سر زبان‌ها بیفتد و بارها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های رسمی از برخورد آقای قرائتی و آقای دوربینی گفتند و نوشتند. هرچند این‌بار آقای دوربینی پشت به دوربین بود و کسی چهره‌ی او را ندید. اما خیلی‌ها می‌دانستند کسی که صدبار در تلویزیون دیده شده چه کسی است.

حسین نمازی، دوربین را به همسرش ترجیح داد


او که چند سال قبل باز هم برای دیده شدن به نمایشگاه مطبوعات رفته بود سوژه‌ی مصاحبه‌ی یکی از سایتها شد و گفت: «هروقت که صبح زود از خونه میرم بیرون، خونوادم میفهمن که یک نفر فوت کرده و امروز تشیع جنازس. همیشه بهم میگن اگر به خاطر ثواب به این مراسما میرفتی، الان بهشت رو گرفته بودی؛ (اما) برای من دوربین مهم است»!

حسین آنقدر عاشق دوربین و دیده شدن است که زندگی خود را در این راه صرف کرده و حتی همسرش را طلاق داده است. پس می‌شود حدس زد که برخورد بد آقای قرائتی -که بعداً بابت آن عذرخواهی هم کرد- اگر منجر به معروف‌تر شدن آقای دوربینی شده باشد، برایش جای خوشحالی هم دارد.


حسین نمازی، دوربین را به همسرش ترجیح داد

حسین نمازی پنجاه‌ونه‌ساله، اهل تهران و با اصلیتی شیرازی است. زنش را طلاق داده چون او اصرار داشته در شیراز زندگی کنند اما حسین فکر می‌کرد در شیراز موقعیت مشهور شدن ندارد و باید در تهران بماند. پس بین دوربین و همسرش، اولی را ترجیح داد.

او دیپلم‌ردی است و وقتی دید با درس خواندن به جایی نمی‌رسد، رفت سراغ دوربین. حالا بیش از چهل سال است که در این کار است و قصد کنار کشیدن هم ندارد. می‌گوید «کار من همش خاطره است».

می‌گوید فقط دلش می‌خواسته دوربین‌ها نشانش دهند و دوست نداشته هویتش افشا شود. اما کم‌کم خبرنگاران او را شناختند و مصاحبه‌هایی که با او انجام دادند زیر و بم زندگی‌اش را عمومی کرد. از طرفی، معروف‌شدن بیش از حدش باعث شد اغلب عکاسان و تصویربرداران او را از قاب خارج کنند؛ هرچند حسین دوربینی در این سال‌ها قاب‌ها را هم بخوبی شناخته و تلاش می‌کند جایی قرار بگیرد که حذف شدنی نباشد؛ مثلاً در مراسم تشییع جنازه، درست زیر سرِ تابوت! یا درست پشت سر کسی که خبرنگار با او مصاحبه می‌کند!

خودش می‌گوید: «وقتی چراغ بالای دوربین روشن میشه، اون زمانیه که فیلمبردار کار خودشو شروع کرده و من سریع پشت سر مسئولین قرار می‌گیرم. دیگه اونا نمی‌تونن منو حذف کنن. اگر بخوان سانسور کنن، باید اصل فیلمو پخش نکنن». راز موفقیت او هم در یک کلمه خلاصه می‌شود: «تجربه»!

حسین می‌گوید از وقتی کامران نجف‌زاده و حسینیِ بای با او مصاحبه کردند باعث شهرتش شدند؛ هرچند شناخته‌شدن کارش را سخت کرد اما از آنها ناراحت نیست چون او را به هدفش رساندند. در روزهای اخیر هم حجت‌الاسلام و المسلمین قرائتی با بیرون کردن آقای دوربینی باعث مشهور شدن بیشتر او شد؛ واکنش‌های منفی مردم به این کار آقای «معلم اخلاق» و انتشار نظراتشان با هشتگ «آقای دوربینی» و «قرائتی» در نهایت این چهره‌ی آشنای درس‌های اخلاق تلویزیون را ناچار کرد از این مرد ساده‌دل عذرخواهی کند و درس اخلاق را این‌بار در عمل بیاموزد.

به هر حال آقای دوربینی امروز تبدیل به بخشی از فرهنگ عامه‌ی ما شده؛ نشان به این نشان که هرجا کسی علاقه‌ی زیادی به حضور مقابل دوربین و گرفتن عکس و فیلم داشته باشد، به او لقب آقای دوربینی می‌دهند! خواه نامزد ریاست جمهوری باشد، خواه نماینده‌ی مجلس، عضو شورای شهر یا ورزشکار.

اصلاً شاید ایرادی ندارد که در یک مراسم بظاهر جدی یا مصاحبه‌ی تلویزیونی یکی از مسئولان، یک چهره‌ی آشنا هم آن پشت دیده شود؛ تا به حال که به کسی غیر از خود آقای دوربینی ضرری نرسیده!

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار