ماجراهای سفیر بازیگوش آلمانی در تهران؛ از آبگوشت تا نیسان آبی
وقتی در برابر مهدی رحمتی، ضربه پنالتی را وارد دروازه کردم، بسیار خوشحال شدم و آن را در توییتر هم منتشر کردم هیچکس به اندازه ما آلمانیها نانهای مختلف و متنوع ندارد و میتوان گفت ما عاشق و مجنون نان هستیم ایرانیها هرکدام شاعر مورد علاقه خود را دارند و همواره برای هر موقعیتی یک بیت مرتبط، آماده گفتن دارند.
علاقهمندی به فرهنگ غنی و باستانی ایران و همچنین جاذبههای توریستی و گشتوگذار و برقراری ارتباط با مردم و شناخت ایرانیان تنها به مسافران خارجی و توریستها محدود نمیشود. بعضی از شخصیتهای سیاسی بینالمللی در ایران هم گاهی فارغ از مشغلههای سیاسی و اداری خود بین مردم میروند و با آنها رودررو ارتباط برقرار میکنند. یکی از این چهرهها میشائل کلور برشتولد، سفیر آلمان در ایران است. با مروری در صفحه توییتر سفیر، حضور گرم و صمیمی او در جشنواره داخلی غذا در زنجان را میبینیم، بعد باخبر میشویم که طعم خوشمزه غذاهای ایرانی ازجمله آبگوشت او را مصمم کرده تا به کلاس آشپزی برود.
کلور برشتولد حضور گرم و پرشوری بین مردم ایران دارد و با آنها وانتسواری میکند. علاقهمندی به آداب و رسوم و شعائر مذهبی مسلمانان هم برایش انگیزهای میشود تا به حرم امام رضا(ع) برود. فعالیتهای جالب و جذاب سفیر آلمان در ایران تنها به این موارد محدود نمیشود. او در بازیهای تمرینی تیم استقلال هم وارد میشود و حتی پشت توپ میایستد و به مهدی رحمتی گل میزند! در کنار تمام اینها، به اشعار حافظ هم علاقه خاصی دارد و ساعاتی از اوقات خود را به آن اختصاص میدهد. در این گفتوگو به بعضی از این فعالیتها و دغدغهها پرداختهایم و البته نتوانستیم مفصل در خدمت ایشان باشیم. به هر حال مشغلههای کلور برشتولد در ایران زیاد بود و از ما خواست تا سوالاتمان را برایش بفرستیم تا اگر تمایل به پاسخگویی داشت، آن را به شکل مصاحبهای در روزنامه شهروند منتشر کنیم. سفیر بعد از خواندن پرسشهای ما ترغیب شد و به این ترتیب این گفتوگو شکل گرفت.
اما درباره کارنامه کاری او باید گفت در پایان سال ٢٠١٦ میلادی استوارنامه خود را تقدیم رئیسجمهوری ایران، دکتر حسن روحانی کرد. کلور برشتولد تحصیلکرده حقوق است و در کسوت قضاوت در کشور متبوعش چندی فعالیت داشته. او سفیر یمن هم بوده و بر این باور است که با اعتمادسازی و گفتمان میتوان بحرانهای سیاسی را حل کرد، همچنین مسئولیت دفتر دبیرکل سازمان امنیت و همکاری در وین را نیز در رزومه کاری خود دارد.
در دنیای پر از جنگ و خشونت و نابرابری، دغدغه حقوق بشری دارد و از کمپ پناهجویان افغانستانی در شهرهای مختلف ایران بازدید میکند. او عاشق فرهنگ و تمدن ایران است و اذعان دارد که دیپلماسی باید در خدمت مردم باشد، برای همین هم هست که در رسانههای اجتماعی فعال است، همچنین در مکانهای عمومی در میان اقشار مختلف مردم وارد میشود و با آنها ارتباط برقرار میکند. از این جهت در ماههای اخیر خبرسازترین سفیر در رسانههای اجتماعی بوده و گفتوگویی که میخوانید به همین مناسبت با او انجام شده است.
خودتان را معرفی کنید. چندمین سفیر جمهوری فدرال آلمان هستید؟ و چند سال است که در ایران حضور دارید؟ درباره تحصیلات خودتان هم بگویید.
میشائل کلور برشتولد هستم و حقوق خواندهام و در ابتدا به مدت چندسال قاضی مدنی و کیفری بودهام، امری که تأثیر بسزایی در شکلگیری شخصیت و تفکر من داشت. هیچ گاه دست از پیگیری مسائلی که به حاکمیت قانون، حکومت قانونمدار و مردمسالار و استانداردهای حقوق بشری بهخصوص در زمینه حقوق کیفری مربوط است، دست نکشیدهام، حتی در طول مدت مأموریتم در تهران به عنوان سفیر آلمان در ایران با طیف گستردهای از موضوعات روبهرو میشوید که در آلمان از زاویه دیگری به آنها نگریسته میشود.
در پایان سال ٢٠١٦ استوارنامهام را به جناب آقای رئیسجمهوری روحانی تقدیم کردم و از همان زمان در تلاشم تا گفتوگوهای بین دو کشور را تقویت کنم. من به خوبی با این منطقه، توانمندیها و مشکلاتش آشنا هستم، چراکه پیش از این، بهعنوان سفیر در یمن و سرکنسول در اسراییل و سرزمینهای فلسطینی مشغول به کار بودهام. اعتقاد به گفتمان و اتخاذ تدابیر اعتمادسازانه و حتی اینکه همه بحرانهای سیاسی را با عزم و اراده کافی میتوان به صورت مسالمتآمیز حلوفصل کرد، از روزهایی به یادگار دارم که بهعنوان مسئول دفتر دبیرکل سازمان امنیت و همکاری در وین در جهت پایان دادن به جنگ سرد فعالیت میکردم.
تصاویر شما در فضای مجازی بین کاربران ایرانی دستبهدست میشود. ماجرای نشستن پشت نیسان، خوردن آبگوشت، رفتن به مشهد و بازدید از حرم امامرضا(ع)... علاقه شما به داخل شدن بین مردم ایران از کجا نشأت میگیرد؟ خودتان شخصیت ماجراجویی دارید یا اینکه انگیزه دیگری باعث شده بین مردم ایران بروید؟
من بر این عقیدهام که دیپلماسی باید در خدمت مردم باشد و در همین راستا هم از رسانههای اجتماعی استفاده میکنم. برایم مهم است که ببینم مردم چه واکنشی نسبت به کارم نشان میدهند. آیا به قدرت دیپلماسی اعتقاد دارید؟ یا اینکه امیدتان را برای همزیستی صلحآمیز از دست دادهاید؟ که البته اگر اینطور باشد بسیار ناگوار و مصیبتبار خواهد بود. من صحبت کردن با دیپلماتها و سیاستگذاران را دوست دارم و به همان اندازه هم صحبت کردن با مردم -مردمی مثل من و تو- را دوست دارم؛ چه در خیابان باشد، چه موقع درست کردن آبگوشت، چه در حین استراحتی کوتاه در بازار، جلوی مسجد، در ترافیک، موقع چرای گوسفندان و چه در کویر. تنها از مجموع تمام این برداشتها و تأثیراتی که حاصل میکنید، میتوانید شناخت دقیقتری از ایران و ایرانیان داشته باشید، از موزاییک رنگارنگ و درخشان ایران.
درخصوص فرهنگ و تمدن جمهوری اسلامی ایران چه دیدگاهی دارید؟ چه چیزی در این فرهنگ بیشتر از مابقی عناصر شما را به خودش جذب کرده است؟
ایرانیان تاریخ غنی چندهزار ساله دارند. سرزمین پارسیان روزگاری یکی از پیشگامان علم بود، ابنسینا یا آنطور که ما این پزشک معروف پارسی را به لاتین آوِیسنا مینامیم، یکی از مهمترین شخصیتهایی است که بهواسطه او علوم دیرین به اروپا رسید. او انقلابی در پزشکی اروپا به وجود آورد و چند قرن جلوتر از جنبش روشنگری در اروپا حرکت میکرد. کنجکاوی و بلندپروازی، او را تحریک کرده و تشنه تعالی علمی در خدمت بشریت بود. آرزو میکنم کاش بشود بیشتر از موفقیتها و دستاوردهای این مرد الهام بگیریم و روی مزایای همکاریهای فرامرزی تمرکز کنیم، چراکه در نهایت، همین چیزهاست که مردم از آن بهره خواهند برد.
فارسی بلدید؟ اگر بلد هستید، یاد گرفتنش سخت بود یا آسان؟
فارسی من میتوانست بهتر باشد، اما سعی خودم را میکنم. من یک دفترچه لغات در خودرو دارم و هر وقت در ترافیک گیر میکنم، بعد از رسیدگی به ایمیلهایم، چند کلمه جدید یاد میگیرم. از پیدا کردن شباهتهای زبان فارسی و آلمانی لذت میبرم و گاهی اوقات نیز پاراگرافهایی به زبان فارسی در سخنرانیهای خودم وارد میکنم.
شاعران ایرانی را میشناسید؟ با اشعار کدام یکیشان بیشتر ارتباط برقرار میکنید؟
فکر نمیکردم که شعر برای ایرانیها اینقدر مهم باشد. هر کس شاعر مورد علاقه خود را دارد و همواره برای هر موقعیتی یک بیت مرتبط، آماده گفتن دارد. این زیباست و به زندگی راحتی خاصی میبخشد و باعث میشود برخی سختیها را راحتتر تحمل کنیم. گوته، شاعر بزرگ آلمانی، خود را وقف حافظ کرد؛ اثر شهیر او «دیوان شرقی-غربی» نمونهای از کنجکاوی غرب برای شرق و قدردانی فرهنگی متقابل است. من هم از گوته یاد گرفتهام و دوست دارم در آثار حافظ مطالعه کنم.
مشابهتها یا تضادهایی بین فرهنگ ایران و آلمان وجود دارد؟ آنها را بیشتر در کجا میبینید؟
ایرانیها و آلمانیها در برابر جهان پیرامون خود کنجکاو هستند، بسیار و با علاقه سفر میکنند و بسیار علاقه دارند بچههایشان را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند. بخش بزرگی از دانشجویان آلمانی بهخصوص به لطف بورسهای تحصیلی دولتی، یک یا دو ترم را در یک دانشگاه خارجی -معمولا در یکی از کشورهای همسایه اروپایی- میگذرانند. این کنجکاوی و آمادگی برای پذیرش تجربیات جدید، به غنای شخصیتی و فکری میانجامد و تضمینکننده همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل است. ایرانیها و آلمانیها به غذای خوب بها میدهند.
در حوزه موسیقی هم شباهتهای زیادی وجود دارد، هم آلمانیها و هم ایرانیها موسیقی الکترونیک را دوست دارند، واقعا خوشحال شدم وقتی دیدم چه علاقه و استقبالی از گروه موسیقی آلمانی شیلــر در تهران به عمل آمد. نگاه ایرانیها و آلمانیها به مقوله دین کاملا متفاوت است. ارزشهای ثبتشده در قانون اساسی ما، در مسیحیت ریشه دارد، کلیسا و حکومت به یکدیگر احترام میگذارند و حقوق جوامع مذهبی در قانون اساسی تضمین شده است، اما این نهادها از هم تفکیک شدهاند. به نظر من بزرگترین تفاوت فرهنگی همین امر است.
شما چندی پیش در بازیهای تمرینی تیم استقلال حضور داشتید. چرا آنجا رفتید؟ نظرتان درباره این تیم چیست؟ به چه ورزشهای دیگری غیر از فوتبال علاقه دارید؟
استقلال با وینی شفر، مربی آلمانی موفقی را به خدمت گرفت و بهعنوان سفیر باید یک سری میزدم. البته من از پرسپولیس هم بازدید داشتم و همینطور تیمهای فوتبال دیگر، بهعنوان مثال در مشهد و در تبریز. اسکی من بهتر از فوتبال است، از اینرو در تمرینها کار خاصی از دست من برنمیآید. اما وقتی چندی پیش در برابر دروازهبان سابق تیم ملی ایران (مهدی رحمتی) یک ضربه پنالتی را وارد دروازه کردم، بسیار خوشحال شدم و آن را در توییتر هم منتشر کردم.
البته مشخص است که خیلی جدی و مانند بازی واقعی سعی نکرد توپ را بگیرد. با این وجود لذت بردم. این از زیبایی رقابت ورزشی است، تفاوتی هم ندارد در چه رشتهای باشد. یک رقیبی وجود دارد که البته با احترام و بازی جوانمردانه با او روبهرو میشوید. ورزش برای همه است و این تنها دیپلماسی نیست که میتواند چیزهای زیادی از ورزش یاد بگیرد. هم آقایان و هم خانمها، هم طرفداران مرد و هم طرفداران زن. هیچ تفاوتی ندارد که رقیب کیست، زیرا بحث ورزش است. این حداقل چیزی است که من با خودم فکر میکردم، وقتی در برابر دروازهبان بزرگ ایرانی قرار گرفتم، در پایان به هر دوی ما خوش گذشت.
ضمنا عکسی در صفحه توییتر خودتان گذاشته و اعلام کردهاید که مایل هستید در کلاسهای آشپزی شرکت کنید. آیا این علاقه از طعم خوشمزه غذاهای ایرانی نشأت میگیرد یا ذائقه شما به غذاهای ایرانی نزدیک است؟ کدامیک از غذاهای ایرانی به غذاهای آلمانی نزدیک است؟
در آلمان هم غذاهای خاص و متنوعی داریم، هر منطقهای غذاهای مخصوص خود را دارد، ماهی دریای شمال و دریای بالتیک و رودخانههای متعدد، گوشت، میوه و سبزیجات، شبیه ایران. اما در زمینه نان قهرمان بلامنازع جهان هستیم. هیچکس به اندازه ما نانهای مختلف و متنوع ندارد، میتوان گفت ما عاشق و مجنون نان هستیم و نقطه مشترک هر دوی ما، لذت بردن از غذا در جمع خانواده و دوستان است.
به کدامیک از شهرهای ایران سفر کردهاید؟ شهر مورد علاقه شما کجاست؟
شهرها و مناطق بسیاری هستند که دارای گنجینههای فرهنگیاند، من بهخصوص به یزد علاقه بسیار زیادی دارم که سال گذشته در فهرست مناطق میراث جهانی یونسکو ثبت شد. کویر من را بسیار تحتتأثیر قرار میدهد و البته کوهستانهای ایران و بهخصوص پایگاههای فرهنگی ایران مانند اصفهان، شیراز یا باغفین در کاشان.
حس همدردی شما درخصوص آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه در سایتهای داخلی درج شد. دولت آلمان چه حمایت مادی و معنوی دراینباره انجام داد؟
آلمان پس از زمینلرزه کرمانشاه، مانند زمینلرزه گذشته بم، فورا برای کمک اعلام آمادگی کرد. ما پس از زمینلرزه بم، تیمهای جستوجو و امداد و سگهای تجسس اعزام و در آنجا خدمات پزشکی اورژانس ارایه کردیم. پس از زمینلرزه کردستان هم این آمادگی را داشتیم، اما نهادهای ایرانی این امر را نپذیرفتند. با این وجود یک سازمان غیردولتی در محل حاضر بود و اقدام به ارایه کمک کرد. پس از حادثه سقوط هواپیما در نزدیکی کوه دنا نیز ما برای ارایه کمک اعلام آمادگی کردیم.
در تمام موارد با توجه به این تجربه که معمولا با هم به نتایج بهتری میرسیم تا تنهایی، در بم، در کنار کمک به مردم، در بازسازی ارگ بم نیز کمک کردیم. این میراث جهانی ثبتشده در یونسکو نهتنها دارای ارزش فوقالعاده جهانی برای کل بشریت است، بلکه بهخصوص در خود بم، در استان کرمان، نماد هویت و افتخار به تواناییهای پیشینیان است. چند روز پیش خانهای سیستانی را که توسط متخصصان آلمانی و با حمایت وزارت امور خارجه آلمان مجددا بازسازی شده است، افتتاح کردم. غرور و افتخار مهندسان و استادکاران ایرانی و آلمانی نسبت به این موفقیت مشترک بود و خوشحالی فراوان مردم کرمان و سایر نقاط تمام فضا را پر کرده بود، چراکه یک سرمایهگذاری مهم در آینده محسوب میشود.
تفاهمنامه همکاری میان دانشگاههای آلمان و ایران به امضا رسیده است. این همکاریها و تعامل چه تأثیری بر توسعه روابط فرهنگی دو کشور دارد؟
چندی پیش نخستین پروژه همکاریهای علمی ایران و آلمان را افتتاح کردم، رویداد تأثیرگذاری بود. بیش از ٥٠ دانشمند آلمانی در آنجا حضور داشتند، علاقه بسیار شدیدی برای تبادل وجود دارد. بدون علم آزاد، پیشرفتی وجود نخواهد داشت، بدون تبادلات بینالمللی، تنها بخش کوچکی از علم و دانشی که امروز در اختیار داریم را داشتیم. من از طرفداران بزرگ همکاریهای بینالمللی هستم و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام خواهم داد.
یک روز تعطیل سفیر جمهوری فدرال آلمان چطور سپری میشود؟
در روزهای تعطیل سعی میکنم حتیالامکان کشور را بگردم و بیشتر با آن آشنا شوم. علاقهای به ایستادن در ترافیک ندارم، از اینرو بیشتر خارج از شهر رانندگی میکنم. بسیار علاقهمند به گفتوگو با مردم هستم، هنگام زدن بنزین، خرید، خوردن غذاهای خیابانی در بازار یا در چایخانه. اگر هوا همراهی نکند، پیانو میزنم یا چند خط حافظ میخوانم و سعی میکنم بفهمم در آن زمان جهان را چگونه دیده است.
منبع: روزنامه شهروند