نعمت احمدی: مرتضوی یک کمد شکایت دارد

خوشحالم از این که مجازات آقای مرتضوی باعث تنبه کسانی شود که می‌خواستند جا پای مرتضوی بگذارند. مرتضوی به خودش بد کرد. تمام اعمالی که برای مردم روا دانست، به خودش برگشت. خودش، خودش را مضحکه کرد و آبروی خودش را برد. به هر حال همه کارنامه قضایی او سیاه نیست. نمی‌پذیرم همه کارنامه قضایی وی سیاه باشد. او ۲۰ سال در دستگاه قضایی بود و حتماً اعمال مثبتی هم داشته اما با این حرکت، بر اعمال مثبت احتمالی‌اش خط بطلانی کشید.

«یک روز بعد از بازداشت و آغاز دوران محکومیت سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در زندان، شماری از افرادی که به دستور مرتضوی بازداشت شده بودند، به بیان خاطرات خود از وی پرداخته و به این سؤال جواب می‌دهند که آیا از بازداشت مرتضوی خوشحال هستند یا نه. عده‌ای به پرونده‌های بی سرانجام اشاره دارند و محکومیت فعلی مرتضوی را متناسب با اتهام‌های متعدد او نمی‌دانند و عده‌ای دلنگران هستند او این دوره را کوتاه‌تر از آن چه به آن محکوم شده، سپری کند.

نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری، یکی از افرادی است که با حکم قاضی مرتضوی بازداشت شد. او همچنین وکالت افراد متعددی را به عهده داشت که مرتضوی دستور بازداشت‌شان را داده بود. درباره مباحثی که بعد از بازداشت دادستان سابق تهران مطرح است، با او گفت‌وگو کردیم که در زیر می‌خوانید.

آیا فکر می‌کردید آقای سعید مرتضوی چنین سرنوشتی پیدا کند؟

بله. من حتی به او گفتم «این شهامت و مردانگی را در خودم می‌بینم روزی که شما را محاکمه می‌کنند، مجانی وکالت شما را به عهده بگیرم»؛ چرا که ما در کشور قانون داریم. جدای از قانون اساسی، قوانین موضوعه کشوری داریم و رعایت این قوانین برای مجری آن الزامی است. مطابق قانون مجازات اسلامی، اگر کسی از حدود اختیاراتش خارج شود، دستورهای غیر قانونی بدهد و افراد را به صورت غیر قانونی بازداشت کند، محاکمه و محکوم می‌شود. باید توجه داشت امروز آقای مرتضوی را به خاطر اقداماتی که در طول دوره قضایی‌اش داشت، بازداشت نکردند. اگر قرار باشد یک روزی آقای مرتضوی را به خاطر سرپیچی از قانون و تخلفاتی که انجام داد محاکمه کنند، احکام به مراتب سنگین‌تری خواهد داشت. آقای مرتضوی زمانی که دادستان تهران بود، برای جلب افراد به ضابطان برگه سفید امضا می‌داد و ضابطان بعداً نامه می‌نوشتند. در پرونده‌های سال ۸۸ مشخص است که انتخابات چه روزی برگزار شد و احکام جلب چه تاریخی صادر شد. به خاطر داریم عملکرد مرتضوی باعث شد سال ۸۳ آیت‌الله ‌هاشمی شاهرودی بخشنامه حفظ آزادی‌های مشروع و حقوق شهروندی را بدهد که نمایندگان مجلس ششم آن را عیناً تبدیل به قانون کردند که قانون پیشرفته‌ای است چون مرتضوی از قانون تمکین نمی‌کرد.

اگر این ادعا را بپذیریم که مرتضوی قانون را رعایت نمی‌کرد، سؤال اینجاست چرا کسانی که متضرر شده بودند یا حقی از آنان ضایع شده بود، شکایت نکردند؟ با توجه به موضوعی که می‌گویید، باید حجم عظیمی از شکایت داشتیم.

شما به بایگانی دادرسی انتظامی قضات مراجعه کنید. من از عملکرد مرتضوی در یکی از پرونده‌ها شکوائیه‌ای نوشتم و رفتم دادسرای انتظامی قضات. آنجا کمدی نشان دادند و گفتند: «پرونده شکایت از مرتضوی آنجاست؛ شکوائیه‌تان را هم بگذارید آنجا.» شکایت از مرتضوی چه معنایی داشت؟ الان باید در بایگانی باشد اما به این شکایات رسیدگی نشد. در آن دوره ایشان فعال مایشاء بود. چون دادستان تهران قدرتمندترین قاضی کشور بود؛ چرا که صلاحیتی مضاعف و بیش از صلاحیت دیگر دادستان‌های کشور دارد. ۳۰ استان کشور دادستان دارد اما صلاحیت دادستان تهران، مافوق همه دادستان‌هاست چون اگر وزرا، وکلا، نمایندگان مجلس، قضات دادگستری، سفرای ایران، استانداران، مدیران کل به بالا و امرای ارتش که تخلف غیر نظامی داشته باشند، در دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسیدگی می‌شود و آقای مرتضوی ۷ سال دادستان تهران بود.

سال ۸۹ مصونیت قضایی وی توسط دادگاه انتظامی قضات لغو و از قضاوت تعلیق شد. چرا بعد از انفصال وی از خدمت، این شکایت‌ها پیگیری نشد؟

ما خیلی روزمرگی داریم؛ مسائل روزمان را دنبال می‌کنیم. روزنامه‌های بعد از بازداشت مرتضوی را بخوانید. آقای عماد باقی و شمس‌الواعظین هر دو جزو انسان‌هایی هستند که حرف‌شان بی ربط نیست. ببینید با اینها چه کردند؟ ما آن موقع دو گروه داشتیم؛ یک گروه روشنفکران و نمایندگان مجلس و امثال اینها بود و یک سری هم دانشجویان. آقای مرتضوی با عملکرد خود رادیوهای خارجی مانند «بی‌بی‌سی» و «رادیو فردا» را پر از نیروهایی کرد که در ایران در بخش فرهنگی و رسانه‌ای فعال بودند. همه افرادی که آنجا هستند، به نوعی فراری شدند. آقای مرتضوی یا نویسندگان و روزنامه‌نگاران را خانه‌نشین کرد؛ یا کارشان مانند علی حکمت و آقای شمس چیز دیگری شد، یا افرادی مانند مسعود بهنود و ابراهیم نبوی از ایران رفتند.

اما بالاخره یک پرونده به نتیجه رسید؛ پس چه شد که پرونده «کهریزک» به سرنوشت پرونده‌های دیگر مبتلا نشد؟

در آن پرونده، اگر سه جوان با آن وضع کشته نمی‌شدند، اگر مرتضوی گزارش خلاف نمی‌داد و مجبور نمی‌کرد به دروغ بنویسند که جانباختگان مننژیت گرفتند و اگر نبود پایمردی آقای دکتر روح‌الامینی و مهم‌تر از همه مظلومیت خانواده‌هایی که آقای مرتضوی آن خانواده‌ها را از هم پاشید، همین میزان هم به ثمر نمی‌رسید. اگر محسن روح‌الامینی جزو آن کشته‌ها نبود، احتمال توفیق افراد دیگر کم بود. خانواده روح‌الامینی پایمردی کردند چون خانواده شناخته شده‌ای بودند، به قضیه رسیدگی شد. مقاله آقای عماد باقی را بخوانید؛ ببینید چه اقداماتی انجام داده؟ هر جای دیگر بود، آن قاضی همان زمان منفصل از خدمت و بازداشت می‌شد.

به هر حال چنین فردی الان در زندان است؛ نمی‌توان نادیده گرفت.

الان کدام مرتضوی زندان است؟ ما باید بین مرتضوی افتاده‌ای که در شهرستان خودش را مخفی می‌کند با کسی که ده‌ها نفر را پشت میله‌ها فرستاد، تفاوت قائل شویم. این مرتضوی، آن مرتضوی نیست. این مرتضوی افتاده است و به قول عماد باقی، «مردی نبود فتاده را سنگ زدن.» روزی که آقای مرتضوی انفصال از خدمت گرفت، نوشتم به اصلاحات درون نظام باورمندم. آقای مرتضوی باور نمی‌کرد در نظام جمهوری اسلامی محاکمه شود؛ به کرات هم می‌گفت تا انقلاب هست، من هم هستم. من یک بار به او گفتم: «آقای مرتضوی! شما نماد انقلاب نیستی؛ نماد ضد انقلابی!»

اجرای این حکم را بازدارنده نمی‌دانید؟

سه قاضی بودند که تندروی می‌کردند و هر سه در کهریزک منفصل از خدمت شدند. اعمال خود آقای مرتضوی باعث شد به این صورت با خواری روانه زندان شود. دو سال زندان داشت و می‌توانست مثل همه مردم ساکش را بر دارد و جلو زندان برود و خودش را تسلیم قانون کند. آن موقع ۶ ماه بعد آزادی مشروط می‌خورد و بدون سر و صدا بیرون می‌آمد.

الان نمی‌تواند از گزینه آزادی مشروط استفاده کند؟

بستگی به عملکردش دارد؛ آزادی مشروط جزو حقوق محکومان و جزو وظایف زندان و قاضی اجرای احکام است. قاضی اجرای احکام و زندان تشخیص می‌دهد که آیا محکومی متنبه شده؟ سؤال اینجاست قاضی چگونه می‌خواهد با آزادی مشروط فردی موافقت کند که متواری شده بود و او را از مخفیگاهش بیرون کشیدند و برای اجرای حکم بردند؟ افرادی را می‌شناسیم که ۱۰ سال یا ۸ سال و بیشتر پشت میله‌ها گذراندند. آقای اکبر گنجی ۶ سال، آقای باقی ۴ سال و آقای شمس‌الواعظین ۳ سال در زندان گذراندند. این دو سال در برابر آن سال‌ها چیزی نبود. کسی که باید با درخواست آزادی مشروط آنها موافقت می‌کرد، مرتضوی بود. الان روبه‌روی مرتضوی سیستمی است که تصمیم ندارد او را تنبیه کند، بلکه می‌خواهد اجرای قانون کند. به نظرم آبروی سعید مرتضوی رفت. خودش آبروی خودش را برد. اگر مانند فردی قانونمند تسلیم می‌شد، قطعاً هشت ماه دیگر آزادی مشروط می‌خورد. الان دست و پای قاضی‌ای را که می‌خواهد درباره آزادی مشروط او تصمیم بگیرد، بسته؛ چرا که نمی‌تواند پاسخگوی افکار عمومی باشد و بگوید «به قاضی‌ای که فرار کرد و از مخفیگاهش در شهرستان بیرون آوردند تا حکمش را اجرایی کنند، آزادی مشروط بدهید» قطعاً نمی‌شود و خود آقای مرتضوی باعث شد.

خوشحالید مرتضوی زندان افتاد؟

ابداً؛ حاضر نیستم هیچ کس زندان بیفتد اما خوشحالم از این که مجازات آقای مرتضوی باعث تنبه کسانی شود که می‌خواستند جا پای مرتضوی بگذارند. مرتضوی به خودش بد کرد. تمام اعمالی که برای مردم روا دانست، به خودش برگشت. خودش، خودش را مضحکه کرد و آبروی خودش را برد. به هر حال همه کارنامه قضایی او سیاه نیست. نمی‌پذیرم همه کارنامه قضایی وی سیاه باشد. او ۲۰ سال در دستگاه قضایی بود و حتماً اعمال مثبتی هم داشته اما با این حرکت، بر اعمال مثبت احتمالی‌اش خط بطلانی کشید.


منبع: روزنامه ایران
ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار