حذف عادل، نه عادلانه است نه عاقلانه!

با عدم پخش برنامه نود در دوشنبه شب هفته گذشته، شایعه حذف عادل فردوسی‌پور و برنامه نود از شبكه سوم سیما داغ و با واكنش‌های مختلفی در فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی همراه شد؛ برنامه‌ای كه بیشترین مخاطب تلویزیونی را سال‌ها به خود اختصاص داده و یك سرمایه رسانه‌ای برای صدا و سیما محسوب می‌شود.

با عدم پخش برنامه نود در دوشنبه شب هفته گذشته، شایعه حذف عادل فردوسی‌پور و برنامه نود از شبكه سوم سیما داغ و با واكنش‌های مختلفی در فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی همراه شد؛ برنامه‌ای كه بیشترین مخاطب تلویزیونی را سال‌ها به خود اختصاص داده و یك سرمایه رسانه‌ای برای صدا و سیما محسوب می‌شود.

به بهانه این خبر كه البته هنوز صحت و سقم آن به شكل قطعی معلوم نیست در این یادداشت به عادل فردوسی‌پور و برنامه نود می‌پردازیم. سخن گفتن از عادل فردوسی‌پور و برنامه نود نه مباحثه درباره یك فرد است نه یك برنامه فوتبالی. تركیب نود و فردوسی‌پور حاصلش می‌شود هویت یك برنامه‌ای كه به برند تلویزیونی بدل شده و یك شخصیت حقوقی و هویت مستقل رسانه‌ای یافته است. بدون شك قوام و دوام این برنامه به حضور عادل فردوسی‌پور به عنوان مجری و تهیه كننده آن وابسته است.

این وابستگی نه لزوما به دلیل محبوبیت این مجری ورزشی كه به دلیل رویكرد و عملكرد او در مدیریت یك برنامه ورزشی است. واقعیت این است كه برخی به این برنامه انتقاد داشته و عملكرد آن را موجب تخریب و تضعیف فوتبال كشور می‌دانند اما اغلب نود را به عنوان یك برنامه شفاف، منتقدانه و جریان‌ساز در عرصه فوتبال كشور دانسته‌اند كه به رشد و توسعه آن كمك می‌كند.

این نظرات دوگانه و به ظاهر متضاد در یك چیز اشتراك نظر دارند و آن هم تاثیر‌گذار بودن این برنامه است؛ حالا چه مثبت چه منفی؛ ضمن اینكه برنامه‌های اجتماعی- فرهنگی دیگری در سال‌های اخیر تلاش كرده‌اند تا براساس الگوی موفق نود تولید شوند و این گواه دیگری است بر اینكه برنامه نود به عنوان یك الگوی رسانه‌ای و برنامه تلویزیونی نه صرفا برنامه ورزشی موفق و تاثیر‌گذار بوده است؛ هرچند كه موفقیت برنامه نود بی‌ارتباط با ماهیت فوتبال و مناسبات اجتماعی و صنفی آن نیست و نباید آن را دست‌كم گرفت.

یعنی اگر چنین برنامه‌ای در رشته‌های ورزشی دیگر هم ساخته می‌شد نمی‌توانست به موقعیت نود دست پیدا كند؛ حتی كشتی كه بعد از فوتبال نزد ایرانیان محبوبیت دارد. با این حال برنامه‌های فوتبالی دیگری هم طی این 4 دهه حول محور فوتبال ساخته شده اما نتوانسته موقعیت و موفقیت نود را تجربه كند.

این خود گواه دیگری است بر اینكه نود بیش از هر چیز و هر كسی قائم به عادل فردوسی‌پور است و آن را می‌توان مجری محور‌ترین برنامه تلویزیونی دانست. مجری محوری نه به معنای هژمونی و استعلای مجری بر فرم و محتوایی آن، كه به معنای هویت بخشی مجری به یك برنامه.

در واقع برنامه نود را بدون عادل فردوسی‌پور نمی‌توان تصور كرد. درست است كه خود فوتبال به عنوان موضوع این برنامه واجد جذابیت‌های بالایی است، اما تبدیل نود به یك برنامه پرطرفدار بیش از هرچیز به نحوه اجرای فردوسی‌پور برمی‌گردد.

او به واسطه علاقه شدیدی كه به ورزش فوتبال داشته و اطلاعات و دانش نظری خوبی كه در این زمینه دارد موفق شده تا رنگ و بوی بیشتری به این برنامه ببخشد و مهارت‌های ژورنالیستی وی نیز در مدیریت و اجرای برنامه به كمك او آمده تا از مجموعه این توانمندی‌ها در جهت پویایی و تحرك بیشتر برنامه استفاده كند. هیجان تماشای برنامه نود كمتر از دیدن یك مسابقه حساس فوتبال نیست.

فردوسی‌پور با تكیه بر تجربیات ژورنالیستی خود، موفق شد همان فضای منتقدانه را به برنامه نود تزریق كند و آن را از یك برنامه صرفا گزارشی- نمایشی دربیاورد. جالب است كه بدانید خرید چند روزنامه ورزشی، چند هفته‌نامه و ماهنامه خارجی فوتبال و مجلات معتبر «ورلد ساكر»، «چمپییونز» و «فورفورتر» از جمله عادت همیشگی عادل فردوسی‌پور بود؛ ضمن اینكه تسلط او به زبان انگلیسی و استفاده دایم از منابع اصلی اطلاعات در اینترنت و وقت گذاشتن و مطالعه آنها موجب شده تا او نه‌فقط به عنوان یك مجری كه در حد یك كارشناس و خبرنگار فوتبال نسبت به كار خود شناخت و تبحر داشته باشد و از مجموع این توانمندی‌ها در جهت جذابیت بیشتر برنامه نود استفاده كند؛ هرچند جسارت و شجاعت او در طرح برخی مسائل و نقد وضعیت فوتبال كشور و البته آشنایی با خط قرمزهای رسانه‌ای در این باره به همه این توانمندی‌ها و ویژگی‌های شخصی فردوسی‌پور و برنامه‌‌اش پویایی و نشاط می‌بخشد. با این حال مهم‌ترین ویژگی جذابیت اجرای عادل فردوسی‌پور برخورد صادقانه و بدون رودربایستی اوست كه در آشفته‌بازار فوتبال وامدار هیچ گروه و دسته‌ای نیست.

پیگیر بودن وی در نقد آسیب‌های فوتبال كشور و عدم‌محافظه‌كاری او در این ماجرا كمتر در یك مجری و گزارشگر ورزشی وجود دارد و با اینكه از حیث مهارت كلامی دارای ضعف عمده‌ای در اجراست اما همین رویكرد و البته محبوبیتش موجب شده تا نود، نود شود! آنهایی كه دستی بر آتش برنامه‌سازی تلویزیونی دارند می‌دانند كه تبدیل شدن یك برنامه به یك برند معتبر تلویزیونی كار ساده‌ای نیست و در صداوسیمای ما به یك استثنا و معجزه شبیه است؛ آن هم برنامه‌ای كه نزدیك به دو دهه در اوج باشد و دچار ریزش و افت مخاطب نشود.

بدیهی است حذف عادل فردوسی‌پور حتی اگر با او اختلاف سلیقه هم داشته باشد در عین اوج كج‌سلیقگی یك خودزنی بزرگ برای شبكه سوم سیماست. آن كه به یك شبكه اعتبار می‌بخشد تولیدكنندگان یك برنامه هستند نه مدیران آن، كه غالبا پشت درهای بسته تصمیم‌گیری می‌كنند و در بسیاری از موارد، آنتن و زبان رسانه‌ای را نمی‌شناسند. مدیر تازه به شبكه سه رسیده امروز نه سابقه تجربه عادل فردوسی‌پور را دارد نه به اندازه او رسانه‌شناس است! پارادوكسی كه در عملكرد و سیاستگذاری او در همین چند ماهه وجود دارد عجیب است.


از یك سو با هزینه‌های گزاف برای اولین بار كسی مثل محمدرضا گلزار را به تلویزیون می‌آورد تا یك مسابقه را اجرا كند. سوپراستاری كه توان و مهارت لازم برای مجری‌گری را ندارد اما از سوی دیگر برنامه یك ستاره بی بدیل تلویزیونی را در آستانه تعطیلی قرار می‌دهد. از یك سو شاهد ستاره‌آوری تلویزیون هستیم كه حتی اصول خود را مبنی بر عدم ستاره‌سازی در تلویزیون زیر پا می‌گذارد تا بتوان ریزش مخاطب خود را چاره كند و از سوی دیگر با ستاره تلویزیونی خود كه بیشترین مخاطب را پای تلویزیون نشانده دچار چالش می‌شود.

جالب اینكه در این میان رسانه‌ای اصولگرا كه دچار ذوق‌زدگی از این ماجراست به‌شدت از حذف فردوسی‌پور استقبال می‌كند و می‌نویسد: «در این مقطع فردوسی‌پور باید این فضا را مدیریت كند تا رسانه‌ها در مقابل صدا و سیما قرار نگیرند، اگر این اتفاق بیفتد احتمالا به حذف كلی او از جریان رسانه منجر خواهد شد. فردوسی‌پور باید همان كاری را انجام دهد كه فریدون جیرانی پس از حذف از برنامه «هفت» در ۲۳ اردیبهشت ۹۱ انجام داد.

آخرین «هفت» جیرانی پرشورتر برگزار شد، او با همه بینندگانش خداحافظی كرد و رفت برای اصلی‌ترین شبكه سیما، شبكه یك، یك سریال الف ویژه ساخت. خود همین مطلب نشان می‌دهد زمینه اختلاف یك بحث سلیقه‌ای و جناحی است و عده‌ای در رسانه ملی كه تاب محبوبیت و نفوذ فردوسی‌پور را بر مخاطبان ندارند درصدد حذف یا تضعیف جایگاه او هستند. جالب است كه در همه جای دنیا اصل بر حفظ و صیانت از ستاره‌هاست؛ آن‌هم یك ستاره تلویزیونی كه به راحتی متولد نمی‌شود اما اینجا ستاره شدن به جرمی بدل می‌شود و باید آن كه بر فراز قله ایستاده را پایین كشید! مدیر جوان و جویای نام شبكه سه حتی آنقدر هوشمندی ندارد كه دست روی كسی نگذارد كه حذف یا تخریب او، یك خودكشی رسانه‌ای است.

بدون شك حذف فردوسی‌پور از نود یك خودزنی رسانه‌ای است كه صدا و سیما را به یك انتحار پرآسیب مجبور می‌كند.

مدیر شبكه سه از یك سو در مصاحبه‌ها ژست دموكراتیك گرفته و از كمرنگ شدن خط قرمزها و ایجاد فضای نقد و انتقاد در این شبكه حرف می‌زند اما از سوی دیگر رویكرد انتقادی فردوسی‌پور را خودسرانه دانسته و تاب نمی‌آورد! تنها برنامه‌ای كه در صدا و سیما می‌تواند مظهر شفافیت و نقد به معنای حرفه‌ای آن باشد را می‌توان در نود پیدا كرد كه حالا معلوم شده كه خود مدیران هم تاب تحمل آن را ندارند. از یك سو در حالا خورشید و به رضا رشیدپور فضای فراخی برای نقد اجتماعی- سیاسی می‌دهند و از سوی دیگر عرصه را بر یك مجری ورزشی تنگ می‌كنند!

چالش مدیر جوان شبكه سه با عادل فردوسی‌پور از زمان مسابقات جام جهانی 2018 كلید خورد و حالا وارد مرحله تازه‌تری شده و در آستانه حذف و تعدیل قرار گرفته است! به نظر می‌رسد ریشه این اختلاف یك سلیقه شخصی باشد تا نگاهی سازمانی. نگارنده معتقد است كه وزن و جایگاه عادل فردوسی‌پور در افكار عمومی به گونه‌ای است كه مدیر جوان شبكه سه بتواند برنامه نود و عادل فردوسی‌پور را حذف كند و اگر كمی هوشمندی به خرج دهد یا سواد رسانه‌ای داشته باشد یا مشاوران رسانه‌ای كه از عقلانیت رسانه‌ای برخوردار باشند به او خواهند گفت كه حذف عادل نه حذف عادلانه‌ای است نه عاقلانه! اگر مدیر شبكه سه از این جنجال‌ها درصدد مطرح كردن خود است، بدترین منطق ممكن را برگزیده! منطق بدنامی بهتر از گمنامی!

منبع: روزنامه اعتماد - سیدرضا صائمی
ارسال نظر