فیلم کامل گفتگوی ناتمام فراستی

باید منتظر بمانیم تا صداوسیما تصمیم خود را برای پایان دادن به نابلدی‌هایی بگیرد که به جولانگاهی برای تسویه‌حساب‌های شخصی تبدیل شده است. توبیخ و یک هفته روی آنتن نرفتن کارساز نیست باید جلوی نهادینه شدن این گرایش غلط گرفته شود.

باید منتظر بمانیم تا صداوسیما تصمیم خود را برای پایان دادن به نابلدی‌هایی بگیرد که به جولانگاهی برای تسویه‌حساب‌های شخصی تبدیل شده است. توبیخ و یک هفته روی آنتن نرفتن کارساز نیست باید جلوی نهادینه شدن این گرایش غلط گرفته شود.
اعتبار هر مجری و آدم مشهوری مرهون و وام‌دار مردم عادی و گمنامی است که برای اولین‌بار پایشان به قاب تصویر باز می‌شود از خوشحالی سر از پا نمی‌شناسند. تصور کنید یک همچنین قشری از مردم با چه شوق و ذوقی وارد قاب تصویر می‌شوند و بعضی از مجریان با سوء استفاده از شهرت و جایگاهی که به واسطه مردم پیدا کرده‌اند مسیر وقاحت، گستاخی و توهین به مخاطب را پیش می‌برند.

زمانی به مخاطب می‌گفتیم تلویزیون مأمن تکامل در تعلیم و تربیت است و امروز به جایی تبدیل شده که سلبریتی و سلبریتی‌ساز مانور می‌دهند و کسی هم چیزی نمی‌گوید. چرا که به تعبیر برخی از مجریان با سابقه، تلویزیون آنقدر عرصه را به دست مجریان تازه‌وارد داده که به جای مدیریت و راهبری مقتدرانه، مجری‌سالاری را تعمیم داده است. مجریانی که آنقدر مبهوت سلبریتی مقابل خودشان می‌شوند از رسالت رسانه‌ملی یعنی همان تعلیم و تربیت و اطلاع‌رسانی و آموزش به دور از نگاه شخصی و منفعت‌طلبانه، فاصله می‌گیرند.

تلویزیون، "شبکه اجتماعی" نیست که هر طور بخواهیم رفتار کنیم و هرچه بخواهیم و به زبان‌مان می‌آید بگوییم. اینجا رسانه‌ملی است همان دانشگاهی که امام(ره) بر آن تأکید کردند و مقام معظم رهبری همین چندی پیش هم به موضوع نگاه ملی تلویزیون خصوصاً در سیما اشاره کردند. اینکه می‌گویند و می‌نویسند یک برنامه‌ای پربیننده نبوده و رفتار بی‌پرده در گفتگوهایش باعث شده تا مردم دوستش داشته‌ باشند واقعاً این همان به هر طریقی مخاطب جذب کردن است.

این نکته به هر طریقی و هر راهی، دغدغه‌ای است که امثال مسعود فراستی، مسعود ده‌نمکی، بهروز افخمی و حتی علی نصیریان داشتند که چرا باید این ورطه محتوایی به یک جولانگاه بدون تأثیر همراه با تنش تبدیل شود. اینکه از تلویزیون در فضای مجازی به خوبی یاد کنند و از محتوای غنی‌اش بگویند بهتر است یا از اشتباهات، بی‌حرمتی‌ها و توهین مجریان و عوامل برنامه‌ساز و حتی بی‌موالاتی در رفتار سریال‌سازی‌اش بنویسند و بگویند. اینجاست که باید بگوییم تلویزیون چرا آنقدر به غیرحرفه‌ای‌ها امید بسته که تمام این اشتباهات به عدم توجیه مناسب و آموزش و دوره‌ای که ندیده‌اند برمی‌گردد.

مجریان کاربلد و حرفه‌ای می‌دانستند که مخاطب چه محتوایی نیاز دارد و باید چه تغذیه‌ای بشود. از طرفی هم به هر طریقی نمی‌خواستند مخاطب جذب کنند؛ خودشان هدف نبودند بلکه مخاطب و رسانه‌ملی برایشان اهمیت داشت. امروز در ورطه مقابله با نبرد نرم دشمن که هر روز هم رسانه‌ای جدید با تنوع و گستردگی وصف‌ناپذیری راه‌اندازی می‌شود نیازمند یک تفکر و مناسب برای این مقابله است. هشداری که مقام معظم رهبری هم در دیدار با کارگردانان و مسئولین سیما می‌فرمایند "که نگاه ملی و عمومی داشته باشید. جنگ نرم همه‌جانبه‌ دشمن، امروز قابل انکار نیست. با این‌حال، برخی آن را انکار می‌کنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است. در این جنگ، هنرمندان و اهالی فکر و نظر، در حکم نیروهای مسلّح در جنگ سختند".

رهبر معظم انقلاب هربار هشداری داده‌اند از دل جامعه برآمده که تلویزیون بایستی دفاع از عظمت ایران، از فرهنگ ایران، از خانواده‌ ایرانی، از حرکت باشکوه ملّت ایران و ... را در دستور کار خود قرار دهد؛ چرا که هنر، دقیق و هوشمندانه در این عرصه میدان‌داری کند. مردم ما در این ورطه سخت اقتصادی، به یک اجتماع و بالندگی فرهنگی نیازمندند؛ اتفاقی را که بایستی رسانه‌ملی تأمین کند.

مدیران ما در سازمان صداوسیما بایستی بدانند همین مردم هستند که از هنر و هنرمندی دفاع می‌کنند و برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی را می‌بینند، به خاطر این مردم نباید اجازه بدهند هر نوع گفتار و رفتاری روی آنتن برود. موضوع "آرش ظلی‌پور" و هنجارشکنی‌های برنامه "من و شما" نیست، مسئله اصلی ما یک گرایشی است که به تلویزیون راه پیدا کرده و باید نگران بسط و گسترش آن باشیم.

وقتی روی آنتن، یک روحانی جوان نمی‌خواهد به همسر خودش ابراز علاقه مستقیم داشته باشد اما مجری همواره به او اصرار می‌کند که به همسرش بگوید "دوستت دارم". این همان حریم خصوصی است که هیچ اعتنایی به ضوابط و چارچوب آن نداریم و فقط می‌خواهیم به تیتر یک فضای مجازی تبدیل شویم. به چه قیمتی بایستی این اتفاق بیفتد؟ بی‌حیایی و وقاحت به جایی می‌رسد که سلبریتی ما در تلویزیون، برای به دنیا آوردن فرزند خود در خارج از کشور یک جایگاه ویژه‌ای قائل می‌شود و آن را هدیه‌ای برای فرزندش می‌داند. گویی فرزندانی که در ایران‌زمین به دنیا می‌آیند هیچ جایگاهی ندارند.

پیش از این برای مهمان دعوت کردن و راهبری مهمان دوره‌هایی برگزار می‌شد و برنامه‌سازان این نوع برنامه‌ها را به کسانی می‌سپردند که یک روانشناسی و جامعه‌شناسی برای مصاحبه و اجرا داشتند اما امروز فقط می‌خواهیم سلبریتی دعوت کنیم و بگوییم مخاطب فقط ما را می‌بیند و به خاطر ما تلویزیون خودش را روشن می‌کند. این طور نیست مخاطب به خاطر سلبریتی و سلبریتی‌ساز تلویزیون نمی‌بیند؛ مردم ما بسیار فهیم هستند و غرق زرق و برق‌ها نمی‌شوند. اتفاقاً به این استفاده بی‌رویه از سلبریتی‌ها و تطهیر این قشر انتقاد هم دارند. مصداق بارز این انتقاد و دلخوری مردم از سلبریتی‌ها در ماجرای دو تابعیتی شدن، به دنیا آوردن فرزندان‌شان در خارج از کشور نهفته است و حتی صحبت‌های نابخردانه برخی از این سلبریتی‌ها روی آنتن را هم نمی‌پسندند.

اتفاقی که روز گذشته در برنامه "من و شما" افتاد به عقبه همین استفاده نادرست از مجریان آموزش‌ندیده برمی‌گردد که به تعبیر "نیما کرمی" مجری با سابقه تلویزیون اول تصمیم مهم در لحظه، دانش نسبت به موضوع و دوری از اضافه‌گویی، احترام به مخاطب و مهمان در هر حال، رجوع به عقل و وجدان بیدار، دوری از تفکری که تو را به باز دیده شدن در فضای مجازی می‌کشاند و ششمین نکته‌ای که این مجری به آن اشاره می‌کند هم قابل تأمل است؛ حتماً مجری قبل از اجرا تحت آموزش استاد خوب قرار بگیرد و حتماً ادب اختیار کند.

ادب و آموزش به همان فرهنگ سازمانی برمی‌گردد که صداوسیما پیش از این داشته و الان قدری کمرنگ‌تر شده است. واقعاً تلویزیون نباید هزینه این اشتباهات و رفتارهای نابخردانه را بپردازد. درست است که رئیس سازمان صداوسیما تأکید کرد تلویزیون باید برنامه‌ای برای حضور در فضای مجازی هم داشته باشد که مردم بیشتر از این ابزار استفاده می‌کنند. اما از طریق چالش‌های بی‌مورد نباید این اتفاق بیفتد. چه بخواهیم و چه نخواهیم مجری سالاری در سازمان صداوسیما حاکم است و انگار از مجری می‌ترسند که مثلاً آقای مجری قهر نکند یا اگر فلانی روی آنتن نرود مخاطب از دست می‌رود.

اگر همان زمانی که مجری برنامه «دورهمی» با اصرار به مهمان می‌گوید چند سالته و چرا عاشق‌شدی و کی عاشق‌شدی، یک برخورد قاطعانه انجام می‌شد شاید برای این مجری‌های تازه‌وارد درمی‌یافتند که هر چیزی را نباید بگویند و هر رفتاری را نباید انجام دهند. چرا باید اجازه بدهیم یک سلبریتی روی آنتن هرچه می‌خواهد بگوید، ما مبهوت رفتار او شویم و با یک منتقد سینما تسویه حساب شخصی کنیم. حالا چون برادر آقای مجری، مجری طرح فیلم "خانم یایا" هست و خودش هم به تماشای "هزارپا" نشسته نباید از ابتذال در سینما و گرایش نامطلوب جذب کردن مخاطب در سینما صحبت کرد. اصلاً مگر تلویزیون جای تبلیغ یک فیلم سینمایی خاص است؟

واقعیت امر این است که مسعود فراستی آمده بود تا درباره توسعه گرایشی صحبت کند که پیش از این با انقلابی‌گری‌اش یک میدان‌داری عملی داشته و امروز برنمی‌تابد تا ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی را در میدان سینما و حتی تلویزیون زیر سوال ببرند. او رفیق شهید آوینی بوده و از او آموخته بایستی در هر جا و در هر شرایطی حرف حق را زد. چون می‌داند مردم از روی فهم و درک، میان حرف حق و غرض‌ورزی شخصی وجه تمایز قائل می‌شوند. حالا اینکه "آرش‌ظلّی‌پور" با او یک کلنجاری بی‌مورد داشت و به جای محتوایی گفتگو کردن، دنبال تحقیر و زیر سوال بردن ارزش‌های مهمان برنامه بود را قبلاً هم در مهمان‌داری‌های گذشته‌اش گفته بودیم. چون سوالات و محتوای این برنامه هیچ دردی را دوا نکرده جز اینکه با نوع پرداخت غیرحرفه‌ای و به دور از قاب حرفه‌ای تلویزیون، خودش را به مأمنی برای فراگیری در فضای مجازی تبدیل کرده است.

مدیران صداوسیما بایستی به چند عامل توجه کنند:

اول: یک تجدیدنظری در سپردن برنامه به تهیه‌کنندگانش که اتفاقاً گاهی اوقات در دعوت مهمان و حتی پرداخت برنامه‌ای آن‌ها نابخردانه و ناپخته عمل می‌کنند؛ چون در هر صورت راهبری برنامه، وظیفه برنامه‌ساز{تهیه‌کننده} است.

دوم: برای مجریان تازه‌وارد حتماً دوره و آموزش بگذارد یا حداقل آن‌ها را نسبت به برنامه زنده و ضبطی یک توجیهی انجام دهد. امروز باعث می‌شوند مهمان جلسه را ترک کند، یک روزی بانوی ایرانی در "دستپخت" تحقیر شود، روزی یک روحانی به زور باید به همسرش ابراز علاقه علنی کند و در "خندوانه" هر نوع مهمانی دعوت می‌شود و درون‌مایه آن گاهی اوقات مملوء از بی‌دانشی و بی‌تخصصی مهمان دعوت شده است. همه این‌ها شاید به انتخاب نادرست مجری و عدم دانش لازم است که نسبت به اصول اجرا در تلویزیون ندارند.

سوم: تلویزیون باید اتفاقاً جلوی ترویج گرایش دیده شدن برخی مجریان و تأکید و تمرکز بر فضای مجازی را بگیرند. به هر طریقی دیده شدن باید جای خودش را به رفتار محتوایی بدهد.

انتظار است در فصل پوست انداختن صداوسیما که بسیاری به خاطر اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان، رسانه‌ملی را ترک می‌کنند جوانانی به عنوان مدیر گمارده شوند که اصول رسانه‌ای را بدانند و نگذارند حاشیه‌ها و گرایش‌های غلط بر اصول و مبانی غلبه کنند. در نهایت از تصمیم به موقع مدیر شبکه شما هم بایستی تشکر کرد و یک انتظار هم داشته باشیم او و همکارانش یا جلوی زنده بودن "من و شما" را بگیرند یا شخص دیگری را به عنوان مجری به "آرش ظلی‌پور" ترجیح بدهند و یا او را توجیه کنند که اینجا تلویزیون است و ما باید حرف‌های تأثیرگذار و علمی و محتوایی بزنیم نه به سبک سطحی‌نگری‌های فضای مجازی عمل کنیم.

فیلم کامل گفتگوی ناتمام مسعود فراستی با "آرش ظلی‌پور" قابل توجه برخی باشد که شاید قبل و بعد گپ و گفت‌ها را توجه نکرده باشند و خیلی ناپخته موضع‌گیری کنند:


ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار