افخمی: سر حرفم درباره هدایت هستم
بهروز افخمی؛ انگار این بشر ساخته شده برای ایجاد جنجال. هر حرفی که میزند. هر برنامهای که میسازد و هر مصاحبهای که میکند. او این بار مهمان کافهخبر بود. بهانهمان حرفهایش درباره صادق هدایت بود و ماجراهای هفت و کلا رسید به دیدگاههای خودش. تقریبا از همه عالم انتقاد داشت غیر از ترامپ و مسعود فراستی!
خبرآنلاین: بهروز افخمی؛ انگار این بشر ساخته شده برای ایجاد جنجال. هر حرفی که میزند. هر برنامهای که میسازد و هر مصاحبهای که میکند. او این بار مهمان کافهخبر بود. بهانهمان حرفهایش درباره صادق هدایت بود و ماجراهای هفت و کلا رسید به دیدگاههای خودش. تقریبا از همه عالم انتقاد داشت غیر از ترامپ و مسعود فراستی!
با بهروز افخمی از فیلم های نساخته و جین فوندا رسیدیم به ناصر تقوایی و کیمیایی و سفارشی سازی و فیلم فرزند صبح. به سردار جنگل رسیدیم و کشف جدیدش در مستند سیاسی دوران پهلوی که می تواند نقش اول سری دوم کوچ جنگلی باشد. از حرف های او درباره نامه کیارستمی به احمدی نژاد تا اصرارش بر اینکه دوباره برگشته به همان عقاید دهه شصتی خود ، با همان شدت اولیه.
الان می ترسیم سئوال بپرسیم خودمان را هم متهم کنید. در آن برنامه کاری کردید که خود صادق هدایت باید توضیح دهد و از خودش دفاع کند.
اولا که شما مثل اوباش و اراذل فضای مزاجی! نباشید که در بحثهایی که هیچ ورودی ندارند، (می خندد و تاکید دارد درستش فضای مزاجی است) حرف زیادی می زنند. وقتی من حرفی را می زنم قاعدتا کسانی که می خواهند اظهارنظر کنند باید بدانند کسی که گفته اسنادش را دارد. کسانی هم که اهل ادب هستند این مطلب را می دانند برای همین هم هیچکس که سرش به تنش بیارزد درباره این قضیه اظهارنظر نکرد.
مهدی یزدانی خرم مطلب بامزه و شیرینی هم نوشت که از خواندش لذت بردم یعنی فکر کردم که خواسته مرا روانشناسی کند. ولی وارد این بحث نشد که این حرف اصلا درست است یا نیست. گذشته از این اصلا این یک بحث ادبی بود. یعنی 15 دقیقه در آن برنامه صحبت کردم که تنها سه دقیقه آن را روی فضای مجازی گذاشته اند و مشغول مزخرف گویی درباره اش شده اند که بالاخره تفریحشان است و برخی تفریحشان خیلی چیپ است یعنی همین که دو دقیقه از مطلبی که نمی دانند را بازنشر کنند و راجع به آن حرف زیادی بزنند. ماخذ این معلوم است و حتی اگر خود صادق هدایت تظاهر به این مطلب نکرده بود، من شاید اصلا سعی می کردم که اشاره ای هم بدان نکنم. ولی آقای انور خامه ای که همین 10 روز پیش از دنیا رفت در کتاب خودش گفته که صادق هدایت طی 4، 5 سال آخر عمرش اصرار به تظاهر داشت.
کسان دیگری مثل دکتر فردید در مقاله ای که نوشته و همین الان در سایت «مد و مه» قابل جستجوست، گفته که تظاهر می کرد و این تظاهر برای ما عجیب بود. اینکه اصرار بود که مرا هم به آن وادی بکشاند، عجیب بود. تعبیر «وادی انحراف خودش» را دکتر فردید به کار برده است. ولی اصل مطلب این است که من اصلا در ادامه یک بحث ادبی درباره فرم داستانهای صادق هدایت و ارزش هنری آنها اشاره ای هم به این کردم که یک جور همجنسخواهی سرکوب شده و منفعل در داستانهایش احساس می شود که موجب بهوجود آوردن آن ساختار شده که ما می بینیم.
حالا دیگر فکر می کنم عده ای که اگر از آنها بخواهیم اسم صادق هدایت را بنویسند باید کپی، پیست کنند وگرنه ممکن است غلط املایی داشته باشند، فکر کردند که با این قضیه تفریح کنند و وارد بحث شوند. بهقول معروف وقتی یک مهندس حرف می زند یک عمله نباید دخالت کند و حرف زیادی بزند. باید گوش کند و بگوید نمی فهمم که خب، در همین نفهمی بماند.
واکنش اصلی به شما این بود که چون حاکمیت هدایت را نمی پسندد پس روی نکات منفی او مانور دهید . چیزی شبیه گفته های معتضد مثلا.
وقتی داریم درباره ادبیات حرف می زنیم باید درباره ادبیات حرف بزنیم. صرفنظر از اینکه درباره حاکمیت یا سیاست معنایی پیدا می کند. درباره سینما که داریم حرف میزنیم باید درباره سینما حرف بزنیم. اگر این انبوه آدمهای شکم سیری که پای تلفن های موبایلشان زندگی می کنند، آدمهایی که هم پول دارند برای اینکه موبایل برایشان خریده باشند و هم وقت زیادی دارند برای اینکه در موبایل هایشان حرف زیادی بزنند، وارد بحثی می شوند که حتی ابتداییات و الفبایش را بلد نیستند، با این توضیح که از لحاظ سیاسی فلان معنا را دارد و به نفع یا ضرر حاکمیت تمام می شود، حرف زیادی اندر حرف زیادی است.
یعنی درحالی که طرف صلاحیت ندارد وارد اصل مطلب شود، راجع به سیاست هم حرف زیادی می زند. چه معنی ای دارد که درباره یک بحث ادبی بگوییم چه تاثیر سیاسی می خواهد داشته باشد؟! می گویند طرف را به ده راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت.
اگر می دانستید مصاحبه تان تکه می شود و می چرخد و چنین بازتابی دارد باز هم آن جمله را می گفتید؟ یعنی قرار است که تقطیع شود.
بله چون من اصلا به این بازیها اهمیت نمی دهم. اصلا این فضای مزاجی همانطور که حدس زده می شد، ابتذال خودش را متحقق کرده و شکفتانده! یعنی 4، 5 سال پیش خیلی ها فکر می کردند که دنیا دارد عوض می شود چون هرکسی دیگر الان می تواند روزنامه خودش را داشته باشد ولی واضح بود که این یک دریا و اقیانوسی به عمق یک سانت است که دیر یا زود معلوم می شود مرداب است.