باغ ایرانی در جدال با توسعه و خشکسالی

باغ ایرانی، یکی از عناصر مهم معماری ایرانی است. جایی که معماری و طبیعت در کنار همدیگر، فضایی بهشت‌مانند برای انسان ایرانی تداعی می‌کنند. آب در باغ ایرانی اهمیت زیادی دارد، اما آیا در شرایط خشکسالی امروز می‌توان باغ ایرانی را حفظ کرد؟ این سوالی است که در نشست «باغ ایرانی» در موزه حمام علی‌قلی‌آقا اصفهان مطرح شد.

الهام باطنی/اصفهان امروز: ابوالحسن میرعمادی، عضو هيئت امنا و هيئت مديره انجمن مفاخر معماري ايران در موزه-حمام علی‌قلی‌آقا اصفهان به موضوع «ساماندهی دوره آشفتگی در شهرسازی با رویکرد باغ ایرانی» پرداخت. او که معتقد است اصفهان یکی از مراجع بزرگ شهرسازی دنیا است، شهر اصفهان و فضاهای شهری آن و ازجمله باغ‌های اصفهان را یکی از کانسپت‌های مهم شهرسازی و معماری در دنیا می‌داند. او تاثیر معماری اصفهان بر معماری جهان را این‌گونه توضیح می‌دهد که کانسپت ترکیب ساختمان با باغ را معماران برخی هتل‌های هیلتون از اصفهان گرفته‌اند. میرعمادی توضیح می‌دهد که ترکیب طبیعت با شهر در خیابان‌های اصفهان مهم است، درحالی‌که مثلا در خیابان مهم شانزه‌لیزه، ساختمان‌ها اهمیت دارند، نه طبیعت. او اصفهان را باغ‌شهری می‌داند که ستون فقرات شهرسازی آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و میادین و خیابان‌های اسکلت آن در جهان بی‌نظیر است و این‌ها باعث می‌شود که اصفهان برای فرهنگ ایران و جهان مهم باشد.
ازنظر میرعمادی، باغ پدیده‌ای برای پالایش روح و جسم انسان است و انسان وقتی به پالایش در طبیعت می‌پردازد، به فطرت خود که زیبایی‌پسند است، برمی‌گردد. او باغ را قابی از مجموعه‌ای از طبیعت می‌داند که هجران انسان از فطرتش در آن تعریف می‌شود. به همین دلیل طبیعت یا پارک، اثر قاب باغ را بر انسان ندارد. میرعمادی معتقد است محور انسان و جامعه انسانی در باغ اهمیت دارد و به همین دلیل، تفکر و معنویت در باغ پررنگ است. او باغ ایرانی را پاک، آبستره و میان‌تهی می‌داند که این ناشی از تاثیر تفکر حاکم بر ساخت باغ ایرانی از فلسفه اسلامی است. وجود عنصر ساختمان‌های چشم عمارت هم در معماری ایران، نشان از مقدس بودن عنصر آب به‌عنوان منبع حیات و نمودار وجود نوعی معنویت در آن است.
میرعمادی، معتقد است ایده‌آل‌های ما که در عناصری چون آب تجلی می‌یابد، در باغ ایرانی هم دیده می‌شود، اما امروزه به دلیل تسلط مسائل اقتصادی و شهرسازی، باغ‌ها در حال از بین رفتن هستند. ازنظر او، این نشان می‌دهد ما باید واقعیات نیازهای مردم را بشناسیم و قبول کنیم، برای مثال، دو عنصر اتومبیل و جمعیت به عوامل آزاردهنده شهرسازی در دنیا تبدیل‌شده‌اند و جمعیت ما هم به لحاظ کمیت و ترکیب تغییر کرده، به‌طوری‌که قبلا 8 میلیون نفر در کل کشور داشتیم که شهرنشین‌ها تنها 10درصد آن را تشکیل می‌دانند، اما امروزه 80 میلیون نفر جمعیت در کشور داریم که به شکل متناسب تقسیم‌نشده است. قبلا 90درصد مردم در آبادی‌های کوچک گرد آب زندگی می‌کردند، اما امروزه به دلیل توسعه شهرسازی، 90درصد جمعیت شهرنشین هستند.
او توضیح می‌دهد که 200 سال پیش در لندن و پاریس هم در دوره گذار کشاورزی از صنعتی مشکلات زیادی ایجاد شد. ازنظر میرعمادی، زندگی در شهرهای بزرگ به‌سادگی زندگی در روستا نیست، اگر در روستا 50 مترمربع برای هر فرد کافی است، در شهر به 250 مترمربع به ازای هر نفر نیاز داریم که شامل فضای لازم برای امکاناتی چون بانک، پلیس، بیمارستان و مدرسه هم می‌شود. مجموع این شرایط باعث می‌شود به این نتیجه برسیم که می‌توانیم اهداف و اصولمان را حفظ کنیم، ولی نمی‌شود الگوهای قبلی را به شکل نوستالژیک تکرار کرد.
میرعمادی تشریح می‌کند که استخوان‌بندی اولیه تهران براساس 15هزار نفر جمعیت بوده اما اکنون جمعیت این شهر 15میلیون نفر در روز است و به همین دلیل برای مثال بازار سنتی این شهر، جوابگوی زندگی امروز آن نیست. ازنظر میرعمادی، نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور و موقعیت ملی، بین‌المللی، سیاسی و تاریخی اصفهان هم در شهرسازی مهم است و به رفتارهای جمعی هم باید توجه کرد و نمی‌توان یک‌طرفه تنها از مسئولان انتظار داشت. او توضیح می‌دهد که فرهنگ جمعی ما ضعیف است که رفتارهای ترافیکی ما نشانه آن است.
میرعمادی می‌گوید که اصفهان در 60 سال گذشته، 10 برابر افزایش جمعیت داشته و جمعیت تهران هم در صدسال اخیر 300 برابر شده، درنتیجه برای حفظ معماری سنتی شهرها توجه به ضوابط، قوانین و آیین‌نامه‌های شهرداری اهمیت دارد. او مثال می‌زند که باغات شمیران تهران، مرکز زلزله است، اما ساختمان‌های 30طبقه در آن ساخته می‌شود و زمین در آن منطقه، متری30 میلیون تومان است. ازنظر میرعمادی، این بازاری‌سازی‌ها بسیار آسیب‌رسان است و بدترین چیز در دوره گذار از کشاورزی به صنعتی در شهرسازی است که از ابتدای دوره رضاشاه شروع‌شده و هنوز ادامه دارد.
او مقایسه می‌کند که جمعیت لندن در 100 سال پیش، 7میلیون و 500هزار نفر بود و امروزه به 7 میلیون و 400هزار نفر رسیده و حتی جمعیت نیویورک که شهری مهاجرپذیر است، در 100 سال گذشته دو برابر شده، اما تهران در شب 9میلیون و در روز 15میلیون نفر جمعیت دارد و به همین دلیل، کنترل و نگهداری شهر و آموزش شهرنشینی در چنین شرایطی مهم است و باید دوره آشفتگی را مدیریت و برنامه‌ریزی کنیم و به این توجه کنیم که در آینده چطور می‌توان با آسیب‌شناسی شهر، مفاخر معماری و کیفیات آن و زیبایی باغ ایرانی را حفظ کرد. میرعمادی، مثال می‌زند که ممکن است اصفهان در آینده 6 میلیون نفر جمعیت داشته باشد. آیا ما الگوی مناسبی برای این شرایط داریم؟ او هشدار می‌دهد که اگر شرایط اقتصادی و آب ما اجازه ندهد، باغ نداریم، چون باغ‌های ایرانی، دروازه، نگهبان، باغبان، کوشک وسط و حوض‌خانه داشته که برای نگهداری باغ وقت می‌گذاشته‌اند. او توضیح می‌دهد که در تمام دنیا باغ‌های جمعی داریم، چون انسان از طبیعت نمی‌تواند دور باشد و باید راه نزدیک شدن به آن را پیدا کند، درنتیجه باغ‌های ایرانی را هم می‌توان به شکل جمعی حفظ کرد و برای مثال بخشی از یک دانشگاه باشد.
ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار