محسن چاوشی برای خوزستان چه نوشت؟

 محسن چاوشی خواننده موسیقی پاپ کشورمان با انتشار متنی ضمن تشریح شرایط فعلی خوزستان از مسئولان خواستار رسیدگی فوری به مشکلات مردم شریف این منطقه از کشورمان شد.

محسن چاوشی برای خوزستان چه نوشت؟

به گزارش مهر، محسن چاوشی خواننده خرمشهری موسیقی پاپ کشورمان با انتشاری متنی سرگشاده در فضای مجازی ضمن اشاره به بحران آب در خوزستان نسبت به سوءاستفاده جدایی‌طلبان و دشمنان هشدار داد.
در متن منتشر شده از سوی محسن چاوشی آمده است:
«آب قرارِ زندگی بود، نه بهانه مرگ و جدایی… باور کردنی نیست که در نتیجه چندین سال سیاست‌های نادرست و غلط، نخل‌هایی که گلوله‌های صدّام نتوانست خم به ابرویشان بیاورد، سوختند و افتادند.
باید بازگردیم و ببینیم که چگونه این همه تصمیم اشتباه کنار هم قرار می‌گیرند تا بر لب خشک کارون ترک بنشیند. مگر این سرزمین بدون تک‌تک اقوامش، بدون تُرک، کرد، لر، عرب و… معنا و هویت دارد!؟ سر باز کردن دوباره زخمی که بر سینه سرزمین و زادگاهم، بر قلب خوزستان نشسته است باعث شد که جای جای ایران بیشتر از گذشته با این رنج و اندوه همراه شوند.
برای من شنیدن صدای حمایت تُرک و لر و فارس از خوزستانِ لب تشنه مرهمی بود بر زخمی که به جان داریم. هرچند همیشه هراسم از این بوده که به خاطر جهل، ظلم و اشتباهات عده قلیلی، جدایی‌طلبان و دشمنان این آب و خاک، از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و ایران را به سمت تجزیه ببرند. باور دارم که توده مردم و همه اقلیت‌ها دشمن این جدایی هستند. همان‌هایی که ۸ سال دست در دست هم، نگذاشتند یک وجب از این خاک کم شود، بعد از این هم نخواهند گذاشت که کسی از ایشان سوءاستفاده کند.
تبدیل کردن ندای لب تشنه‌های عدالت‌جو به نجوای فاسد جدایی‌طلبی، جز ظلم بیشتر به این مردم و این سرزمین نیست. باور قلبی من این است که توده‌مردم ایران، جز مهر و دوستی و اتحاد، کلامی ندارند و جز عدالت، آزادی و آبادانی، سودایی را در سر نمی‌پرورند. ما دست در دست هم سرود ایران می‌خوانیم، برای مظلومیت خوزستان، سیستان و دیگر نقاط این سرزمین گریه می‌کنیم و فریاد سر می‌دهیم اما نمی‌گذاریم که حتی یک نفر از این آواز ما رؤیای تکه پاره شدن ایران را در سر بپروراند.
اگر مسئولِ دلسوزی هست که صدای ما را بشنود، از او می‌خواهم که به داد خوزستان برسد. لطفاً نگذارید زخمی بیش از این بر تن این سرزمین بنشیند. ما نیازمند تصمیمات درست، عاقلانه و فوری هستیم و از وعده، رنج و فراموش شدن‌ها خسته‌ایم…»

ارسال نظر