پرسه زنی - شماره ۲۳

او یک تاجار بوده است!

سال ها پیش کسی درباره عبدالحسین زرین کوب از پدرم پرسشی کرد. یک مرد مسن رهگذر که می خواست بداند چرا اسم ایشان را روی تابلو خیابان نوشته اند؟

او یک تاجار بوده است!

سال ها پیش کسی درباره عبدالحسین زرین کوب از پدرم پرسشی کرد. یک مرد مسن رهگذر که می خواست بداند چرا اسم ایشان را روی تابلو خیابان نوشته اند؟! وقتی پدر برایش توضیح داده بود او با تعجب فراوان گفته بود: من فکر می  کردم او یک تاجار بوده است! دیشب در همین خیابان داشتم قدم می‌زدم. مجموعه مسکونی نقش‌جهان، ارزان سرا، قفل‌سازی و ... عموم مغازه‌هایی که در خیابان‌ها وجود دارد، آن جا نیز کنار هم بود. داروخانه، نمایندگی بیمه، لوازم شیرینی‌فروشی، نانوایی، طباخی و مشاور املاک تا پیرایشگری و مکانیکی از دیگر این مجموعه‌ها بود، خلاصه هرکسی با ارائه خدمتی می‌خواست بخشی از نیاز مردم را برطرف کند. با خودم گفتم جایی برای کتاب در این خیابان خالی است! هیچ نشانی از کتاب در این خیابان وجود ندارد. نه کتاب‌فروشی و نه کتابخانه‌ای! حتی روی دیوارهای آن، تصویر کتاب‌های زرین‌کوب نقش نشده است! نام زرین‌کوب با کتاب و ادبیات و تاریخ، گره‌خورده است. در همین حال و هوا بودم که چشمم به مغازه‌ای افتاد و تابلوی بزرگ و با خط زیبای آن را که خواندم: «خانه کتاب»! برایم خیلی جالب بود، فکرش را هم نمی‌کردم. خیال دست ذهن مرا گرفت و به هزار جا برد. رفتم دانشگاه تهران و سر کلاس زرین‌کوب و بعد رفتم کتابخانه و شروع کردم پله‌پله بالا بروم شاید برای ملاقات جناب زرین‌کوب! دل نیامد جلوی حرکت ذهنم را مسدود کنم. در همان حال دو قرن سکوت کردم و بعد تندتند آثار ادب فارسی را تک‌تک قرائت کردم تا به دوره معاصر رسیدم. یک ماشین با لایی‌کشیدن، ذهنم را دوباره آورد در خیابان زرین‌کوب. اینجا اصفهان حدفاصل میدان معراج و خیابان شیخ طوسی شرقی است. بی‌اختیار کمی مسیرم را تغییر دادم تا زودتر به خانه کتاب برسم. خوب که دقت کردم فهمیدم تابلو را اشتباه خوانده‌ام. اینجا نامش خانه کباب است.

ارسال نظر