کوران، پاسخی شرقی به یک فلسفه غربی

"کوران" با نگاهی فلسفی به مباحث اگزیستانسیالیستی و فلسفه وجودی بشر می‌پردازد و روایت آن توسط یک کشیش، تمامی تعاریفی را بیان می کند که در دنیای امروز تحریف شده‌اند و برخی آدم‌ها آنها را به نفع خود تغییر داده اند، روایت‌هایی که می‌تواند به مخاطب اجازه تفکر بدهد.

کوران، پاسخی شرقی به یک فلسفه غربی

"کوران" با نگاهی فلسفی به مباحث اگزیستانسیالیستی و فلسفه وجودی بشر می‌پردازد و روایت آن توسط یک کشیش، تمامی تعاریفی را بیان می کند که در دنیای امروز تحریف شده‌اند و برخی آدم‌ها آنها را به نفع خود تغییر داده اند، روایت‌هایی که می‌تواند به مخاطب اجازه تفکر بدهد.

در نمایش «کوران» بیش از ٣٠ بازیگر حضور دارند و علاوه بر آن امید نیاز، مهدی تقی پور، امیرمهدی اسلام پور، محمدرضا ترابی و رویا بختیاری نیز به ایفای نقش پرداخته‌اند. هم‌چنین «فریندخت زاهدی» مشاور پروژه، «یاسر خاسب» طراح حرکات، «امید نیاز» و «سید مهدی موسوی» طراحان صحنه، «پونه خامین» طراح لباس و «امیرسلار قاضی‌زاده» و «نگار سبقت اللهی» نیز نوازندگان این پروژه هستند. ضمن اینکه طراحی گرافیک به عهدۀ «علیرضا عسکری فر» و «علی میرعمادی» نیز عکاس این نمایش است. کوران از چهارم مردادماه به روی صحنه رفته است و اجرای آن تا دوم شهریور هر شب ساعت ۲۰:۳۰ در سالن اصلی تالار هنر اصفهان، واقع در میدان لاله ادامه داد.

آنچه می خوانید گفت‌وگویایمنا با " امید نیاز " کارگردان تئاتر " کوران " است.

چه شد که سراغ سوژه‌هایی که در کوران مطرح شد، رفتید؟

ضرورتی بود که احساس کردم در جامعه ما نیاز است. شرایط موجود، انسان‌ها و اتفاقات و به طور کلی کوری و کورفهمی که در جامعه بود این ضرورت را ایجاد کرد که سراغ این اثر بروم.

برای ساخت این اثر با چه مشکلاتی روبه‌رو بودید؟

مشکلات زیاد است. کاری که انجام دادم یک کار تجربی بود با تعدادی جوان که تابه‌حال کار نکرده بودند و کار تجربی بلد نبودند؛ دیگر اینکه قرار بود من چیزی درست کنم که قبلاً نبوده و چنین نمایشنامه‌ای قبل و بعد از انقلاب اجرا نشده بود. هیچ نمونه‌ای نبود و من مجبور بودم این کار را رایج کنم. مشکلات من مثل مادری بود که می‌خواست بچه‌دار شود و بچه را درونش پرورش دهد تا متولد شود.

کوران، بازنویسی متنی به همین نام از موریس مترلینگ است؟

بله، بر اساس این کار نوشته‌شده است.

چرا این نمایشنامه را با این سبک انتخاب کردید؟

دغدغه‌های شخصی و فلسفی که خودم داشتم و سؤالاتی که در ذهن همه آدم‌ها مطرح است(چه یادشان هست چه یادشان نیست) موجب شد تا آن را انتخاب کنم.

درمورد ورود دین و فلسفه اگزیستانسیالیست به این نمایش بفرمایید.

در این کار رگه‌هایی از اگزیستانسیالیسم دینی وجود دارد. هم‌چنین مبانی فلسفی و سؤالات «هستی و زمان» هایدگر که فیلسوفی است که بحث «دازاین» را پیش می‌کشد در این اثر آمده است. من سعی کردم بحث چیستی و هستی زمان را با جوابی از شهاب الدین سهروردی به هایدگر بدهم، یعنی جوابی شرقی به یک فلسفه غربی و آن‌هم بحث عشق و عاشقی بود. منظورم از عاشقی نیز عشق فردبه‌فرد نیست بلکه بحث عاشقی و عاشقانه زندگی کردن است.

وظیفه شما به‌عنوان کارگردان در پروسه تولید نمایش‌های فلسفی چیست؟

فلسفه، فضایی است که خوراک همه کسی نیست. به لحاظ کلمات، دامنه کلمات و نوع دغدغه‌هایی که درونش است؛ و من وظیفه‌ام به‌عنوان کارگردان این است که با این معانی و مفاهیم کاری کنم که در ذهن تماشاگرم اتفاق بیفتد و تماشاگر به چیستی و چگونگی پی ببرد. سؤال در ذهنش ایجاد شود و مفاهیم فلسفی را برای مردم عادی سهل‌الوصول کنم. همچنین آن‌ها را برای مردم خاص رازگونه باقی نگه دارم؛ بنابراین کار سختی است که بتواند سهل ممتنع مثل شعر سعدی باشد.

ضرورت اجرای تئاتر فلسفی در این شرایط و زمانه از نظر شما به‌عنوان نویسنده و کارگردان اثر چه بوده است؟

به نظر من جایش خالی است، چون به‌هرحال فلسفه یعنی چیستی و چرایی و اگر مردم فلسفه هر چیزی حتی فلسفه رفتن به پارک را بدانند و به طور کلی فلسفی بودن یا فلسفیدن در ذهنشان شکل بگیرد، شاید شاهد جامعه ای موفق ‌ تر و روبه‌جلوتری باشیم. به شرطی که دچار شعارزدگی و فلسفه‌های سخت و خیلی سنگین برای مخاطب نشویم.

باتوجه به تجربیات شما در زمینه نمایش و هنر، ارتباط مخاطب ازنظر ذائقه شناسی با آثارتان چگونه بوده است؟

بستگی به مخاطب دارد، من نمی‌توانم کلی صحبت کنم. تنها در رابطه با نمایش کوران می‌توانم صحبت کنم که آمار نشان می‌دهد پرفروش‌ترین کار تاریخ تالار هنر است و هر شب سالن پر می‌رود و حتی در یکی از شب های اجرا چند ساعت قبل از اجرا، بلیت‌های تمام شدند. همه مخاطبان آن هم تئاتری‌ها نبوده اند و مردم عام از پزشک و نجار و میوه‌فروش و مهندس گرفته تا نقاش و غیره برای دیدن کوران می آیند و من فکر می‌کنم اگر کالای خوبی یا اثر خوب فرهنگی تولید شود مردم اصفهان آنقدر شعور و متانت و ظرفیت دارند که به دیدن این آثار بروند و از این موضوعات استقبال کنند.

در مدت‌زمان فعالیت‌تان در اصفهان ذائقه مردم این شهر را چگونه دیدید؟

قبلاً که در ذائقه مردم کار کمدی دیدم، اما کوران ثابت کرد که این‌ گونه نیست. بستگی دارد که چه‌ اثری برای مردم تولید شود. نمایش من اکنون دارد هر شب با فروش کامل اجرا می‌رود.‏ این نشان می‌دهد که مردم اصفهان فهیم هستند. متأسفانه بخشی از ذائقه مردم که به آثار فلسفی و تجربی مربوط است ‌سال‌ها نادیده گرفته‌شده بود.

شما سفرهای زیادی نیز به مناطق مختلف دنیا داشتید، این سفرها چه اندازه در کوران مؤثر بودند؟

خیلی. نوع جهان‌بینی، نگرش و نوع ارایه ای که داشتم به شدت از تجربیات و سختی‌هایی که در طول آن زمان داشتم،‌ تأثیر پذیرفته است.

آیا پشت موضوعاتی که در کوران ارایه‌شده زندگی تجربه‌شده واقعی وجود دارد؟

بله قطعاً، حتی از شخص خودم. خیلی از این چیزهایی که من گفتم دیالوگ‌نویسی نبوده؛ یعنی اینطور نبوده که من بخواهم دیالوگی برای مخاطب بنویسم. دردهای شخصی و چیزهایی بوده که مزه‌مزه کردم و چشیدم. دانستن با فهمیدن فرق دارد، شما می‌دانید که فلفل تند است ولی وقتی آن را بچشید، می‌فهمید که فلفل تند است. بیشتر این مسایل تراوش شده از ذهنی است که در طی سال‌ها به طرق مختلف توانسته این‌ مسایل را بفهمد یا حداقل سؤال برایش ایجاد شود و من این سؤال‌ها را مطرح کردم.

در نمایش کوران، اجراهای مختلف با بازیگران مهمان برای نقش کشیش یا راوی وجود داشت؛ چرا؟

یکی از بحث‌هایی که در موضوع اگزیستانسیالیسم و فلسفه نسبی‌گرایی وجود دارد این است که هیچ‌چیزی مطلق نیست. به همین دلیل من سعی کرده‌ام با شیوه‌ها، خوانش‌ها و پرداخت‌های مختلف با نقش کشیش این موضوع را نشان بدهم که یک مسئله می‌تواند به روش های مختلف مطرح و به آن پرداخته شود. دلیل اصلی اینکه کشیش ما هم بازیگرش و هم شیوه بازی‌اش فرق می‌کند، این است که بگویم همه‌چیز نسبی است و از هیچ‌چیزی نمی‌شود به طور کامل مطمئن بود.

نحوه انتخاب بازیگران چگونه بود؟

بازیگران براساس اینکه تا چه اندازه می ‌ توانند شیوه‌های مختلفی اجرا کنند و بتوانند به نقش نزدیک باشند، انتخاب شدند. هم‌چنین سعی کردم بیشتر از بازیگران بومی استفاده کنم. البته خانم بختیاری که از بیست و هفتم تا سی‌ام مرداد بازی می‌کند، از بازیگران باتجربه‌ای هستند که در گروه آقای رحمانیان کار می‌کند. خانم فقیهه سلطانی هم که تجربه قبلی با ایشان داشتیم، اما متأسفانه به علت مشکل کوچکی که به لحاظ جسمانی برایشان به وجود آمد نتوانستند حاضر شوند؛ بقیه از بازیگران بودند که در اصفهان کار می‌کردند. سعی کردم بیشتر از اینکه به بازیگر و چهره بپردازم به کسانی بپردازم و دعوتشان کنم که فهمی از روش اکسپریمنتال و ذهن خلاقی داشته باشند.

آیا ایده‌ استفاده از «محمد نظری» نوجوان دارای سندرم‌داون به فیلم «این فیلم قشنگ نیست» برمی‌گردد؟

نه. قبل از «این فیلم قشنگ نیست» من تئاتر «اینه قصه ‌ ام» را با محمد نظری کارکردم و قبل از تئاتر «اینه قصه ‌ ام» در فیلم «ب-۱۲» محمد نظری چند سکانس خوب بازی کرد و در اثر یک اتفاق خیلی ساده با محمد نظری آشنا شدم. سعی کردم در کنار تولید تئاتر با ایشان سایکودرام کار کنم تا ایشان به زندگی برگردد و امیدوار شود. الآن هم شاهد این هستیم که پیشرفت خیلی خوبی می‌کند و شاداب و سرحال و در کنارش بازیگر خوبی است.

«دینا مصلحی»، بازیگر خردسال نمایش کوران چطور ه این کار اضافه شد؟

او هم در تئاتر «اینه قصه ‌ ام» کار اول تئاترش بود و با محمد نظری همزمان کار می‌کرد و از هنرجوهای خوب آموزشگاه اردیبهشت بود و من کشفش کردم. خیلی هم خوب بازی می‌کند و توانستم تئاتر را با او ادامه بدهم.

در نمایش کوران از موسیقی زنده بهره بردید که کمتر در اصفهان شاهدش بودیم، بازخورد این موضوع چگونه بوده است؟

خیلی خوب بود. برای انتخاب موسیقی به من تبریک گفتند. علت استفاده از بچه‌های موسیقی در بالاترین طبقه این بود که ریشه و جزو اساسی آفرینش صدا بوده است. به لحاظ تکنیک کارگردانی صداگذاری ریزی کردم که تماشاگر به لحاظ احساسی با اثر برخورد نکند و همواره حواسش باشد که این یک تئاتر است.

درمجموع کوران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مخاطب باید آن را ارزیابی کنید، من دوستش دارم و به این کار ادامه می‌دهم، اجرای بعدی این اثر در ماه‌های آینده در تالار حافظ خواهد بود که اطلاع‌رسانی می شود؛ ضمن اینکه با این اثر، خیزشی هم برای جشنواره فجرداریم و از دو کشور هم برای اجرای کوران پیشنهاد داریم که بعد از اینکه کار اجرا در اینجا تمام شد همین فرمول را ببرم و آنجا اجرا کنم؛ یعنی با همین دکور با بازیگران آلمانی همین کارگردانی را انجام بدهم و همچنین در کره جنوبی به همین منوال کار کنم.

ساخت کارهای فلسفی را در اصفهان ادامه می‌دهید؟

شاید، اما ینکه در اصفهان اجرا بروم در این لحظه که دارم با شما صحبت می‌کنم، این آخرین کار من در اصفهان خواهد بود. مگر اینکه اتفاقاتی بیفتد و شرایط را برای من فراهم کنند که کارکنم.

سخن آخر؟

همیشه این قسمتش پر از حرف است و من کم‌حرف. ما هیچ‌وقت یکدیگر را ندیدیم، یکدیگر را نمی‌شناسیم، هرروز باهم صحبت می‌کنیم، اما باز هم یکدیگر را نمی‌شناسیم، حتی اگر با دست یکدیگر را لمس کنیم چون این چشم است که بیشتر از دست ملتفت می شود. شاید این آخرین دِین من به شهرم اصفهان باشد و شاید این حرف آخرم باشد و الآن هم اگر قرار باشد در اصفهان کاری نسازم یا اصفهان اجرا نروم، فقط دلتنگ اصفهان می‎شوم، اما وجدانم راحت است که دِینم را به شهرم ادا کردم. از ایمنا هم باید تشکر کنم چون واقعاً برای این کار سنگ تمام گذاشت و حمایت و همکاری کرد.


ارسال نظر