گرههایی که با دست باز میشوند نه با دندان
نگاهی گذرا به اقتصاد کلان کشور طی یک قرن گذشته این تأسف و تألم را با خود دارد که انگار دستهایی مرموز در پشت پردهها تلاش میکنند تا هرگز نتواند روی پای خود بایستد و همچنان خام فروش باقی بماند.
حسن روانشید | اگرچه از بدو انقلاب اسلامی یعنی درست از بهمنماه 57 کلید عبور از این بحران فراگیر که جرقه اول آن در دوران تأسفبار حکومت قاجار زده شد و همچنان تا پایان تسلط پهلویها ادامه داشت، سرعت گرفت اما هنوز هم سایه بعضی از سنتهای بهجامانده از گذشته بر اقتصاد کشور سنگینی میکند و ازجمله میتوان به صنعت سنگ اشاره کرد که علیرغم وجود معادن بکر و فراوان و امکانات لازم فنی و صنعتی و همچنین شرکتهای دانشبنیان هنوز هم در خم اول کوچه این سنتها در جا میزنند! کشور چین بارها تلویحی از ایران خواسته است تا امتیازات معادن از این سرمایه ارزشمند را به دست آورد که خوشبختانه با هوشیاری نهادهای تصمیم گیر این اتفاق نیفتاده اما اقدامی هم برای بهرهوری از ارزشافزوده آن صورت نگرفته است که معلوم نیست چه دستهای مرموزی پشت آن واقع شده که اجازه نمیدهند پای جوانان بااستعداد همراه با تحصیلات عالیه در این زمینه با استفاده از دانستههای خود و تجربیات متولیان این صنعت به ساخت یا مهندسی معکوس دستگاههای برش دقیق و صیقل کردن سنگ در داخل کشور باز شود. حالا این وظیفه معاونت علمی ریاست جمهوری است تا پس از گذشت ۴۲ سال و رکود شکنندهای که این روزها دامن صنعت ناقص سنگ را فرا گرفته، آستین را بالا زده و با یک اقدام انقلابی و فراخوان سریع از دانشبنیانها بخواهند تا به کمک این بخش از درآمد جایگزین نفت بروند. صنایع مادر بجای متمرکز شدن قسمت اعظمی از وقت و سرمایه خود را بر روی مسائل درجه سه و پیشپاافتادهای چون بازیهای ورزشی ازجمله فوتبال که از وظایف لاینفک و رسمی وزارتخانهای به همین نام است چهبهتر که بر تعهد خود متمرکز شوند و دانشبنیانها را به همکار جهت ایجاد زیرساخت بهمنظور بهرهوری هرچه بیشتر فراخوان نمایند. سالهای متمادی، کشور در غم از دست دادن ماده اولیهای به نام نفت میسوخت که چرا نمیتواند صدها محصول حاصل از آن را خود به دست آورد و البته با مداومت و مقاومت متخصصان دلسوز و شاغل در این صنعت توانستند تا حدودی چالش را با ایجاد صنایع عظیم پتروشیمی حلوفصل کنند و امروز نوبت صنایع سنگین کشور است تا با همراهی شرکتهای دانشبنیان مواد اولیه معادن بکر را به مرحله ارزشافزوده برسانند که گرانیت یکی از این غربتهایی است که در آفتاب میسوزد. اینجا خراسان جنوبی در همسایگی حرم هشتمین ستاره تابناک امت قرار گرفته که مهد آفتاب پرفروغ ایران و سرزمین معادن ارزشمند است و فاصلهای کمتر از هفت کیلومتری با کشور افغانستان دارد. این روستا اگرچه چندان معروف نیست اما سهمی بزرگ از کشوری دارد که مقام اول برای معادن سختترین سنگ جهان یعنی گرانیت را به خود اختصاص داده است. تا همین ده سال قبل ایران علاوه بر دارا بودن رتبه نخست ذخایر معدنی گرانیت مقام اول صادرات آن را نیز داشت که میتوانست روستای مرزی خراسان جنوبی با افغانستان ده کارگاه برش این سنگ را بهصورت شبانهروزی و فعال داشته باشد که امروز تعداد آنها به دو کارگاه نیمهوقت تقلیل یافته است تا به طور مقطعی کار کنند زیرا کوهی عظیم از این سنگهای بهدستآمده از معادن رویهم تلنبار شده و فاقد مشتری داخلی و خارجی است که دلایل رکود در کشور افت ساختوساز و در بیرون از آن قدیمی و کهنه بودن دستگاههای برش داخلی است که اگر علم و صنعت به کمک آن نشتابد از دست خواهد رفت. نکته قابلتوجه و پشت پرده این روند چیزی نیست جز دوگانگی در اخذ مالیات زیرا تولید داخلی از محل مواد خام مستلزم پرداخت مالیات است درحالیکه صادرات این مواد از پرداخت مالیات معاف است.
ادامه دارد