بلای خانمانسوز اشرافی گری!
مقایسه مناطقی از پایتخت در نواحی ولنجک و نیاوران و همچنین دیزین و شمشک در شمال و ناحیه هایی چون قرچک، باقرآباد و پاکدشت در جنوب تهران و از سویی بخش سرباز در سیستان و بلوچستان با دیزین تهران این حقیقت تلخ را به اثبات میرساند که چگونه نه در یک شهر بلکه در یک کشور چنین فاصله طبقاتی گستردهای وجود دارد که حکایت از اشرافی گری افراطی در گوشههایی از آن است.
حسن روانشید- اصفهان امروز: مقایسه مناطقی از پایتخت در نواحی ولنجک و نیاوران و همچنین دیزین و شمشک در شمال و ناحیه هایی چون قرچک، باقرآباد و پاکدشت در جنوب تهران و از سویی بخش سرباز در سیستان و بلوچستان با دیزین تهران این حقیقت تلخ را به اثبات میرساند که چگونه نه در یک شهر بلکه در یک کشور چنین فاصله طبقاتی گستردهای وجود دارد که حکایت از اشرافی گری افراطی در گوشههایی از آن است. دادستان کل کشور در سخنانی اعلام میدارند بیش از 400 دستگاه خودروی گرانقیمت بهطور قاچاق وارد کشور شده و مراحل خود را نیز طی کرده است درحالیکه با قیمت هریک از آنها میتوان حداقل سی خانواده مستضعف را صاحب خانه کرد! دارا بودن هریک از این اتومبیلها شاید در ظاهر برای صاحبان آن زیاد هم اهمیت نداشته باشد اما هزینه سرویس ماهانهای معادل حقوق پایه پنج کارگر ایرانی را به خود اختصاص میدهد و استهلاک سالانه آن برابر با حقوق 150 نیروی کار کشور است! تأسف زمانی به اوج خود میرسد که این خودرو گرانقیمت برای خوشگذرانی و دور دور یک جوان خریداریشده تا به وقتگذرانی با آن در خیابانهای بالای کلانشهر تهران بپردازد و همین جوان ساکن خانه ایست
ویلایی که تنها مصرف آب آن معادل ۱۵۰ بیغوله در جنوب همین شهر است! کاری با آن نداریم که هزینه اینگونه اشرافی زندگی کردن از سفره کدامیک از اعضای این جامعه تأمین میشود اما اثرات نامطلوب آن بر بعضی از کسانی که دستشان به کارهایی میرسد که میتوانند در کمترین زمان ممکن خودشان را به این نقطه برسانند تا از اینگونه امکانات بهرهمند شوند قابلتردید و انکار نیست! برای رسیدن به اینگونه کاخها باید کوخهایی به وجود آید و حقوقی از مردم جامعه زیر پا گذاشته شود. قطعههای مفقودشده تکمیل این پازل را کجا میتوان یافت؟ کدامیک از قوانین جاری نارساست یا چه دستگاههایی اجرای آنها را اگرچه بیعیب باشد با چالش روبرو میکنند؟ این درد تنها به مستضعفان جامعه تعلق ندارد که بنیادی به نام آنها در آغازین سال پس از انقلاب اسلامی به وجود آمد تا بتواند حقوقشان را تضمین کند که البته مسیرش را بهسوی اقتصاد صد درصد تغییر داد و کمتر توانست راهگشای این مشکلات باشد که مقام رهبری همچنان دغدغه خاطر آن را دارند و گاهگاه به افشای آن میپردازند تا شاید گوشهای شنوایی پیدا شود و این پروسه را که از اهداف عالی انقلاب اسلامی بوده و هست جامه عمل
بپوشاند. اگرچه در کنار بنیاد نهاد دیگری به نام کمیته امداد امام خمینی (ره) هم ایجاد شد اما حرکت لاکپشتی آنها در مسیر رفع فقر نتوانست اندیشههای امام راحل (ره) را بهصورت کامل عملی کند تا پسازآن طرحهایی همچون پرداخت یارانه و سهام عدالت به آن افزوده شد. هنوز هم کمیت و کیفیت همچنان میلنگد و بسیاری از اقشار جامعه دستشان به دهانشان نمیرسد! رهبری در مراسم حضور نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی در سخنانی پیرامون بلای اشرافی گری و ساخت ساختمانهای بسیار گرانقیمت برای دستگاههای دولتی به مسئولان توصیه کردند: «به نفس تان نظارت داشته باشید» آنچه میتواند راهگشای مسیر پرتلاطم روبروی ما باشد این است که به توصیههای سازنده برای ارکان نظام پیرامون اینکه بتوانند به رفتار نفس خود اشراف داشته باشند توجه بیشتری داشته باشیم و از یاد نبریم همه این بیتفاوتیها و کجرویها با ورود به دامنه اشرافی گری آغاز میشود، همانگونه که شاهدیم در آمریکا که مدعی حقوق بشر و دفاع از آن هستند چگونه مادران و فرزندان را در مرزهای مکزیک از هم جدا میکنند و این تنها یک تز صهیونیستی است که در نوار غزه بهوفور اجرا میشود! آنها اینگونه و
رذیلانه با احساسات و عواطف انسانی برخورد میکنند که ریشه آن از اشرافی گری بیدرد نشأت گرفته است و درنهایت و بهمرورزمان قساوت قلب ایجاد خواهد کرد.
ادامه دارد
ادامه دارد