دستوپایمان را گم نکنیم!
احتیاط شرط عقل است اما ترس مساوی است با شکست!
حسن روانشید- اصفهان امروز: احتیاط شرط عقل است اما ترس مساوی است با شکست! یکی از دلایل محرزی که میتوان برای دوری فرهیختگان پا به سن گذاشته و بازنشستگان از دایره تصمیمهای اساسی عنوان کرد همین مسئله است که بر اساس تجربه نشان داده هرچقدر طول عمر بشر افزایش یابد به همان اندازه از میزان ریسکپذیری و اخذ تصمیمات حیاتی آنها کاسته میشود بنابراین در کشوری که با مخاطرات مختلف ازهرجهت روبروست این قشر از جامعه فرهیخته تنها باید در قالب مشورت با جوانان و بهرهوری از توانایی آنها انجاموظیفه کنند و سعی دارند تا حد امکان پا به دامنه اجرا نگذارند. اقدام اخیر قانونمندان نظام برای پایان دادن به حضور کسانی که قدم به مقطع بازنشستگی گذاشته، یکی از تحولاتی است که میتواند مرتفعکننده چالشهای اقتصادی باشد که اینچنین به فرصت تبدیل میشود، درحالیکه همچون همیشه با تأخیر روبروست که اگر هرکدام از تصمیمات اساسی و مؤثر برای ترقی و تعالی جامعه در زمان نیاز به اجرا درآید بالطبع ارزش و بازتابی درخور تحسین خواهد داشت. خسارات مادی و معنوی حاصل از حضور فرهیختگان باتجربه در دایره اجراهای کلان اگرچه میتواند حامل اندوختههای ارزشمند آنها باشد اما به خاطر ضعف جسمی و کمبود توانایی مسلماً قادر نخواهند بود پا به پای جوانان مسیر پر چالش در مقابل دستگاهها را سپری کند و درست در این مقطع از زمان است که باید اینگونه کوههای تجربه را ضمن تکریم در جایگاه مشورت واحدهایی که سالها در آن خدمت کردهاند قرار داد بدون اینکه نیازمند ورود به مرحله اجرا باشند سکاندار آن در قالب مشاور بمانند. وزارت کشاورزی و جهاد سازندگی و اتحادیههای دامداران کشور و همچنین انجمن تولیدکنندگان مواد لبنی سالهاست اعلام میکنند تولید شیر مازاد بر نیاز داخل کشور است و از این نظر دستاندرکاران این حرفه با ضررهای جبرانناپذیری روبرو هستند و بازهم از زمانی که آحاد جامعه در خاطرشان مانده معضل شیر خشک بویژه برای مصرف کودکان همیشه وجود داشته و ورود رسمی و غیررسمی آن با مارکهای ناشناخته همچنان ادامه دارد که این دو مسئله متناقض هیچگونه سنخیتی باهم نداشته و ندارند! معلوم نیست چه زمانی قرار است دست واسطهها از دامنه اقتصاد بیمار کشور خارج و دروازههای بیدروپیکر واردات به معنای واقعی کنترل شود. دامداران هنوز هم نتوانستهاند تولیدکنندگان و کارخانههای خصولتی لبنیات را مجاب کنند تا شیر را به نرخ تعیینشده از طرف سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده خریداری و همانگونه که محصولات خود را نقدی میفروشند، قیمت این ماده اولیه باارزش غذایی را هم نقداً پرداخت کنند زیرا از پاشنه آشیل این معامله یکطرفه بهخوبی آگاهاند که دامداران قادر نیستند حتی برای ۲۴ ساعت از تولید خود نگهداری کنند و اگر این مجموعه کلان کشور بهصورت یک شرکت تعاونی بزرگ پا به عرصه میگذاشتند و فناوری تبدیلی را نیز به خود اختصاص میدادند نیازمند صنایع لبنی نبودند تا برای آنها گربهرقصانی کرده و تصمیمهای ابنالوقت بگیرند و همچنان چشمبهراه نظرات انجمن تولیدکنندگان مواد لبنی که بیشتر از صنف بازنشستگاناند، باقی بمانند. به تازگی یک میلیون تن شیر خشک وارد کشور شده درحالیکه تولید داخلی در این زمینه علاوه بر تأمین مصرف جامعه رقم قابلتوجهی صادرات دارد. معلوم نیست در پشت پرده انحصار چه دستهایی به واردکننده ارز دولتی میدهند؟ چرا این ارز از محل سهم تولیدکنندگان شیر خشک داخلی تأمین میشود؟ چرا به شرکتهای وارداتی اجازه تولید لبنیات و به شرکتهای تولیدکننده مجوز ورود 2 میلیون تن شیر خشک به بهانه تأمین ذخیره استراتژیک را اهدا میکنند؟ در این میان چگونه تنها دو شرکت با امتیاز تولید مواد غذایی در داخل میتوانند مجوز واردات شیر خشک گرفته و همگی تنها نوع «رگولار» آن را وارد کنند؟ تعجیل در واردات اقلامی که در کشور همیشه امکان تولید آن بوده و سرمایهگذاریهای کلانی نیز در بخش خصوصی آن انجام شده است بویژه که مازاد تولید هم داشته باشد از کدام سوی اعمال میشود؟ مگر قرار نیست بدون دلیل دستوپایمان را گم نکنیم؟ شاید این هم نوعی شگرد است تا بتوان از آب گلآلود ماهیهای درشت گرفت و فرصتهای طلایی را از دست نداد؟!
ادامه دارد