تکرار یک اشتباه بزرگ!
اعضای جامعه همچون فرزندان یک خانواده هستند که باید تحت حمایت اولیای خود باشند تا ضمن برخورداری از رفاه نسبی و امنیت، آمادگی لازم را برای ادامه روند یک زندگی سالم و امن در پناه تلاش و سعی و کوشش مثمر ثمر و پرانگیزه به دست آورند.
حسن روانشید- اصفهان امروز : اعضای جامعه همچون فرزندان یک خانواده هستند که باید تحت حمایت اولیای خود باشند تا ضمن برخورداری از رفاه نسبی و امنیت، آمادگی لازم را برای ادامه روند یک زندگی سالم و امن در پناه تلاش و سعی و کوشش مثمر ثمر و پرانگیزه به دست آورند. بعضی از سنتها اگرچه قدیمی به نظر میرسد اما همچنان ارزشمند است. مقایسه کنیم فرزندان کسانی را که شغل آزاد داشتند با دیگر اقشار جامعه که در دامنه دولت فعالیت میکردند. متوجه خواهیم شد جوان فارغالتحصیل شده که پدری کاسب داشته بهراحتی میتواند در کنار او حداقل برای زمانی موقت مشغول شود زیرا در دوران کودکی و نوجوانی تا حدودی با چموخم کار آشنا شده است اما آنها که سر سفره کارمندی نشستهاند به علت عدم آشنایی با یک حرفه به این راحتی جایگاهی برای عرضاندام پیدا نخواهند کرد. ضربالمثلی ژاپنی میگوید: به آدم گرسنه ماهی نده، ماهیگیری یاد بده» تا بتواند نیاز خود را همیشه تأمین کند. پرداخت رقمی بهعنوان یارانه و تأمین آن از محل افزایش بهای انرژی نزدیک به قیمتهای جهانی اگرچه در محاسبات میدانی دقیق به نظر میرسید اما از جنبه ایجاد حق برای جامعه میتوانست به معضل بزرگی در آینده تبدیل شود که امروز نیز این زخم کهنه به چالشی عظیم برای خزانه مبدل شده است و مسئولان نظام راهی جز ادامه آن ندارند. این اقدام بهظاهر اشتباه که حاصل عمل عجولانه در دولتهای نهم و دهم بود و امروز روی دست نظام مانده میبایست ظرف این سالها و بهمرورزمان به حاشیه میرفت تا در برنامههای پنجم و ششم بهطورکلی حذف شود و در این فاصله ارائه ماهی به نیازمندان با دادن قلاب به آنها عوض شود. اما در هر زمان به دلایلی که توجیهی نداشت بیاعتنا میشدیم و ادامه آن را به صلاح میدانستیم تا امروز که ایجاد تنشی به نام گریز قیمت ارز از کنترل دولت، مسئولان را به این فکر انداخته تا به نحوی اجازه ندهند این تفاوت قابلتوجه در قیمتها باعث افزایش قاچاق سوخت به کشورهای همسایه شود و بازهم پرونده آزمونوخطاهای گذشته روی میز قرارگرفته تا حق تازهای برای جامعه ایجاد شود و به معضل قبلی افزوده شود. پرداخت یارانه به هر عنوان میتواند به اهرمی برای تنبلی تبدیل شود و گروهی را به این تفکر وادارد تا ضمن سرک کشیدن روبنایی و بدون تحقیق بهحسابهای بین تولید و عرضه، خود را محق دریافت مطالبات تازه بدانند تا اینگونه بتوانند ضمن توجیه درآمد بیدردسر در فکر کارآفرینی و تلاش نباشند و در حقیقت ماهی دریافت کنند نه قلاب یا تور! اگر اتاقهای فکر مسائل اقتصادی اجراها را به دقیقه نود واگذار نکنند و علاج را قبل از وقوع به انجام برسانند خواهند توانست از تجربیات دیگر کشورهای جهان در این زمینه بهره برده و طرحهای جواب دادهشده را با تغییراتی مطابق وضعیت کشور به مرحله اجرا درآورند و در حقیقت اینگونه نوعی مهندسی معکوس کنند. دنیا میداند که ظرفیتهای موجود اقتصادی و منابع متنوع این کشور فراتر از آنست که لازم باشد تا دولتها معضلات اقتصادی خود را با دادن یارانه حلوفصل کنند بلکه نیازمند آنست که به جای ارائه این امتیاز غیرقابلبازگشت، جامعه را با توجه به تحصیلات و تخصصشان بهسوی بهرهوری از این دریای بیکران رهنمون شده و پشتیبانی و مساعدت نمایند تا بتوانند با گرفتن ماهی از این اقیانوس بیکران معیشت خود را تأمین کنند. واریز تفاوت قیمت بنزین بهحساب یارانه مردم و بهصورت سرانه 250 هزار تومان که درست معادل رقم پیشنهادی رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم برای افزودن به یارانه است نهتنها نمیتواند نقشی در مهار معضلات اقتصادی داشته باشد بلکه چالش جدیدی را در این زمینه ایجاد خواهد کرد! بنابراین تئوریسینهای اقتصاد کلان باید تنگناهای موجود را با نگاهی دیگر بنگرند و در فکر راهکارهای تازهای برای جلوگیری از قاچاق سوخت و انرژی کشور باشند نه اینکه برای درست کردن ابرو چشم را هم کور کنند.
ادامه دارد