درنگ در مدرک
تازهترین گزارشهای مرکز آمار ایران ،چنین نشان میدهد که در پاییز ۱۴۰۳ سهم جمعیت فارغالتحصیلان فاقد شغل ،از کل بیکاران ۴۳.۱درصد بوده است. بررسی تغییرات این شاخص نشان میدهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۳درصد افزایش داشته است.
تازهترین گزارشهای مرکز آمار ایران ،چنین نشان میدهد که در پاییز ۱۴۰۳ سهم جمعیت فارغالتحصیلان فاقد شغل ،از کل بیکاران ۴۳.۱درصد بوده است. بررسی تغییرات این شاخص نشان میدهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۳درصد افزایش داشته است.
بر اساس تعریف مرکز آمار ایران که مرجع رسمی محاسبه و انتشار آمار نرخ بیکاری است درصد بیکاری عبارت از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال است و قابل تأمل آنکه زمانی رشد نرخ بیکاری تأسفبارتر میشود که بخش بزرگی از افراد فاقد شغل، شامل دانشآموختگان باشد.
اتفاقی که اکنون در ایران ،شاهد آن هستیم آمار و گزارشهای رسمی هم حکایت از آن دارد.
در دورهای قرارگرفتهایم که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در ایران به یکی از چالشهای جدی تبدیلشده است . بیشتر از۴۰ درصد از بیکاران کشور را دانشگاه رفتههایی تشکیل میدهند که با مدارکی از کارشناسی تا دکتری جویای شغل هستند.
دریک آمار کلی مشخصشده است 15 درصد از دارندگان مدارک کارشناسی ، 10 درصد از فارغ التخصیلان ارشد و حدود 4 درصد از دانشآموختگان مقاطع دکتری فاقد شغل هستند ونکته آن است که هرساله هم تعدادی فارغالتحصیل دیگر به این گروه میپیوندد بدون آنکه تفکر وتدبیرکارآمدی برای رفع این چالش شود.
بحران بیکاری فارغالتحصیلان
آمار بهوضوح نشاندهنده آن است که بیش از نیمی از جمعیت فارغالتحصیل یا در حال تحصیل دانشگاهی در سراسر کشور در حال بیکاری به سر میبرند .
به نظر میرسد باوجود رشد چنین بحرانی زمان آن فرارسیده که بهدوراز حرف و اظهارات شعارگونه ،اندیشهای درجهت رفع این بحران شود.
لازم است با یک بررسی اساسی مشخص شود دلیل اصلی چنین موضوعی چیست و راهکارهای عبور از آنهم تعیین شود؟
آیا فقط دولت مقصر بیکاری افراد است یا دانشگاهها هم در این مسیر نقش دارند؟
سهم فارغالتحصیلان در بیکاری خودشان تا چه حد است؟
دلایلی چون رکود اقتصادی ، نبود تولید ،بالا بودن ریسک کسبوکار ،فقدان سرمایهگذاری ، ناکارآمدی سیاستهای بانکی و پولی ازجمله مواردی است که معمولاً برای بیکاری قشر تحصیلکرده عنوان میشود و البته بیراه هم نیست. ولی فراموش نشود که گاه دلایلی دیگر که شاید به نظر چندان مهم هم نیایند بر این بحران دامن میزند. بهطوریکه بسیاری از مسئولان و کارشناسان بر این باورند یکی از علل مهم بیکاری در شرایط فعلی به نوع دیدگاه افراد فاقد شغل ،نسبت به کار مرتبط میشود.
زیرا غالبا دانشآموختهها ، با این تصور که محق بهترین مشاغل هستند زیر بار هر شغلی نمیروند ودرانتظار پستها و مناصب بالا هستند حتی در شرایطی ، بیکاری را ترجیح به یافتن شغل میدهند.
و عجیب آنکه که تعداد زیادی از همین افراد، فاقد مهارتهای خاصی برای ورود به عرصه فعالیت هستند.
بهطوریکه بارها تأکید شده است کشور به متخصص کارآفرین نیاز دارد نه فارغالتحصیلان بی مهارتی که با صرف هزینههای سنگین ،معلوم نیست چه آیندهای در انتظار آنها است.
چهبسا زمانی اگر چالش ما بیسوادی بود، امروز چالش ما بی مهارتی است .امروز بهجایی رسیدهایم که بخشی از ظرفیتهای واحدهای شغلی خالی ،اما نیروی انسانی متبحر،موجود نیست.
بیسوادی یا بی مهارتی
مهران اسماعیلی کارشناس اقتصادی در گفتگو با اصفهان امروز به جمعیت فارغالتحصیلانی اشاره میکند که سالهای زیادی را صرف تلاش برای ورود به دانشگاه و تحصیل گذرانده اما اکنون توانمندی برای یافتن شغل را ندارند.
او بیان میکند: در دورانی مشکل کشور ما بیسوادی و کمبود دانشگاه رفتهها بود اما امروز چالش اصلی بی مهارتی است.
وادامه میدهد : چند عامل در کنار یکدیگر ،موجب رشد نرخ بیکاری شده که تقریباً همگی در این بحران ،نقش مهمی دارند.
عدم تطابق مهارتها دلیل نخستی است که موجب بیکاری هر فردی میشود .به این مفهوم که شاید، اشخاص جویای کار مهارتی را هم بدانند اما بازار کار، نیاز به حرفه دیگری داشته باشد.
زمانی که گفته میشود فارغالتحصیل فاقد مهارت است نه به این معنا که از هیچ تبحری برخوردار نیست بلکه به طور معمول ،متناسب با شرایط بازار کار ،مهارت ندارند و لازم است آموزش ببینند.
به گفته این کارشناس برخی رشتههای تحصیلی هم در بازار کار اشباعشدهاند و فرصتهای شغلی کافی برای همه فارغالتحصیلان آن رشتهها وجود ندارد .
او میگوید: اما دلیل دیگری که احتمالاً تأثیر زیادی در بیکاری فارغالتحصیلان دارد ناهمخوانی رشتههای دانشگاهی با بازار کار و نیازهای شغلی خارج از دانشگاه است.
متأسفانه دانشگاهها رشتههایی را پذیرش دارند که پس از اتمام دوره تحصیل ،شغل خاصی برای آنها تعریفنشده و با نیاز بازار، هماهنگ نیست.بهعلاوه انتظار زیاد فارغالتحصیلان از اینکه باید مشاغل و پستهای بالایی را ازهمان آغاز راه به دست آورند عاملی دیگر برای بیکاری بشمار میآید.
اسماعیلی یادآور میشود: در این میان نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل بهطور قابلتوجهی بالاتر از مردان است. در بهار 1403 ،نرخ بیکاری بانوان دانشگاه رفته 20 درصد و نرخ مردان 8.7 درصد گزارششده است.که این موضوع هم نگرانکننده است.درحالیکه اخیراً تعداد افراد علاقهمند برای تحصیل ،بیشتر شامل زنان است.بنابراین ضروری است شرایط شغلی هم برای آنها فراهم شود.
او تأکید میکند: جمع همه عوامل اشارهشده موجب پدید آمدن بحرانی شده است که جوانان را بیانگیزه به تحصیل نموده و این موضوع خود درآینده مشکلات بزرگتری را مانند کمبود نیروی باسواد درپی خواهد داشت. زیرابه همان میزان که مهارت برای یافتن شغل از اهمیت برخوردار است تحصیلات مرتبط با رشته شغلی هم مهم است ونباید از آن غافل بود.
مهارتآموزی بخش لاینفکی برای دانشگاهیان شود
دستمزدهای اندک ، فقدان مشاغل مناسب با چشمداشت فارغالتحصیلان ، عدم شرایط مناسب برای مهارتآموزی در مراکز علمی و درنهایت بیکاری گسترده این قشر .... از واقعیاتی است که این روزها دانشگاه رفتههای کشور با آن دستبهگریبان و باوجود اعمال سیاستهایی برای جدایی از این چالش اما تشدید هم شده است.
بهگونهای که موجب تأمل و درنگ خانوادهها ،دانش آموزان و مسئولان در جایگاه آموزش عالی و مدارک دانشگاهی شده حالآنکه این امر نهفقط در ایران بلکه کشورهای دیگر هم درحال تجربه آن و ازاینرو مهارتآموزی را بخش لاینفکی برای دانشگاهیان خودکردهاند.
بنا به اذعان کارشناسان اگر به سمت الگوی دانشگاه کارآفرین که در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده برویم، چشمانداز آن خروج دانش آموخته بامهارتی است که قطعاً اغلب ضمن علاقه به مدرکگرایی اما باهدف اشتغال و ورود به بازار کار وارد دانشگاه شدهاند.
در آن شرایط ،فارغالتحصیل به اتکا مدرک دانشگاهی و مدارک مهارتی وارد دنیای کار،در خارج از فضای دانشگاه خواهد شد.