احمد بیگدلی، زندگی با داستان
احمد بیگدلی را بهعنوان نویسندهای میشناسند که خیلی دیر شناخته شد، با رمان «اندکی سایه» که در سال 85، جایزه بهترین کتاب سال را دریافت کرد، اثری سیال ذهن که مضمون اصلی آن، جستجو در خاطرات کودکی نویسنده در روستاهای اطراف شهرکرد بود.
احمد بیگدلی را بهعنوان نویسندهای میشناسند که خیلی دیر شناخته شد، با رمان «اندکی سایه» که در سال 85، جایزه بهترین کتاب سال را دریافت کرد، اثری سیال ذهن که مضمون اصلی آن، جستجو در خاطرات کودکی نویسنده در روستاهای اطراف شهرکرد بود. اهالی داستان اصفهان اما این نویسنده بیادعای ساکن نجفآباد را که دو سه سال پیش به دیار باقی شتافت، پیش از آن با داستانهای کوتاهش و کلاسهای داستانش میشناختند.
محمدرحیم اخوت، داستاننویس برجسته اصفهانی، معتقد است بیگدلی نسبت به خواندن و نوشتن داستان حساسیت داشت و برای تفنن داستان نمینوشت، به همین دلیل جدیترین داستاننویس اصفهان بود. او میگوید: «بیگدلی در جوانی در تئاتر و سینما فعالیت میکرد، ولی در 15 سال آخر زندگیاش، همه وجود او در اختیار داستان بود.» ازنظر اخوت، عناصری چون نثر بسیار خوب، فضاسازی، شخصیتپردازی، ساختار روایت و توجه به راوی و نظرگاه داستان، آثار بیگدلی را از یک قصه سرگرمکننده جدا میکرد. او میگوید: «در یکی از شمارههای مجله «دریچه»، یکی از آثار بیگدلی را که با انبوه داستانهای موجود فرق دارد، بررسی کردم.»
اخوت معتقد است بیگدلی از وقتی مطرح شد که داستان را جدیتر گرفت. او میگوید: «همه ما چیزهایی را در جوانی به اسم داستان نوشتهایم، اما کمتر نویسندهای به این مرحله میرسد که دیگر داستان برایش تنها تفننی یا وسیلهای برای بیان حرفهای ایدئولوژیک، پیامهای اخلاقی یا سیاسی نباشد و به اصل داستان، نحوه روایت، شروع، پایان و جریان داستان توجه کند و خود داستان، هدفش باشد.» ازنظر اخوت، بیگدلی علاوه بر داستاننویسی، داستان هم درس میداد و گرایشهای عرفانی هم داشت که در شکلگیری شخصیتش تأثیر گذاشته بود.
سیما طاهرکرد، داستاننویس اصفهانی هم سبک نوشتاری بیگدلی را همراه با عناصر خیال، احساس و لطافت میداند. او میگوید: «آثار بیگدلی، چیزی بین مستند و داستان بود که فضای خاطره در خاطره آثار بورخس را به ذهن میآورد، به همین دلیل نوعی فرهیختگی و سختخوانی در داستانهایش بود که آنها را برای تفننی خواندن نامناسب میکرد.» طاهرکرد معتقد است برخی آثار بیگدلی مانند «آوای نهنگ»، مقالهوار و برخی دیگر از آنها پازلگونه هستند که در این نوع دوم، خواب و رؤیا در کنار هم، معنا تولید میکنند. او میگوید: «رمان «اندکی سایه» هم پازلگونه است و در آن، نشانهها، واقعیت و خیال در کنار هم قرار میگیرند تا چهارفصل زندگی راوی، از پاییز آغاز شود و به بهار کودکی برسد تا او خود را بشناسد.»
طاهرکرد، داستان «آنای باغ سفید» بیگدلی با موضوع خشکسالی را هم اثری لطیف و اسطورهای میداند. او که در سال 84 برنامه «بوستان داستان» را با محوریت بررسی داستان کوتاه، معرفی کتاب و برگزاری مسابقه داستان برای رادیو ساخته، از همکاری با احمد بیگدلی در آن برنامه به دلیل قدرت داستاننویسی و بیان و صدای خوب او میگوید: «بیگدلی بسیار مسلط در این برنامه اجرا کرد و از مناطق استان، استقبال زیادی از این برنامه شد. او به هنگام بررسی داستانهای ارسالی به نویسندگان امیدواری میداد و داستانها را با ظرافت و دقت بررسی میکرد.» ازنظر طاهرکرد: «بیگدلی، فردی متواضع و بیادعا بود، با نوشتن زندگی میکرد و به نسل جوان، داستان آموزش میداد.»
مرضیه گلابگیر، داستاننویس اصفهانی اما به لحن آثار بیگدلی، دلبستگی خاصی دارد. او میگوید: «بیگدلی نمایشنامه مینوشت و در رادیو گویندگی میکرد، به همین دلیل وقتی آثارش را میخواندیم، شیوه خاص خواندن او را در لحن داستانها احساس میکردیم.» ازنظر گلابگیر، «داستانهای بیگدلی، سبک، زبان و لحن روایت خاص خود را داشت، برخلاف برخی نویسندهها که از نویسندگان مختلف وام میگیرند.» او یادش میآید که آنها کتاب اول بیگدلی، «شبی بیرون از خانه» را نزدیک به 20 سال پیش در خانه هنرمندان خواندند، زمانی که هنوز او را نمیشناختند.
گرچه انتخاب کتاب «اندکی سایه» بیگدلی بهعنوان کتاب سال، باعث مطرحشدن او شد، اما گلابگیر معتقد است بیگدلی آثار بسیار بهتری هم داشت که میتوانست مطرح شود.