اصفهان؛ فیلم مستند و تداوم اجتماعی
نمایش یک فیلم مستند از اصفهان دهه 1350 دیگر بار به مباحثی درباره دگرگونیهای سریع شهری و راهکارهایی برای حفظ تداوم حیات اجتماعی شهری دامن زد. فیلم حسین ترابی درباره اصفهان ساخته سال 53 این بهانه را به دست داد که راجع به کارکرد فیلم مستند در تداوم حیات اجتماعی و اهمیت آرشیوهای شهری بحث و تبادلنظر شود. این نشست و نمایش فیلم در آیین گشایش نمایش عکسهای آرشیوی موزه سعدآباد از اصفهان قدیم برگزار شد.
اصفهان امروز/ الهام باطنی: اصفهان دهه 50 با تصاویری از کوچه و بازار گرفته تا کتابخانه دانشگاه و نشست درس مدارس علوم دینی و نیز انبوه گردشگران آمریکایی و اروپایی که در بناهای افسانهای این شهر مشغول عکاسی هستند، در فیلمی که باگذشت چهل و اندی سال برای نخستین بار بود که در این شهر به اکران عمومی درمیآمد، تصاویری کمتر در خاطرهها مانده از زندگی اجتماعی اصفهان آن سالهای رو به فراموشی را در پی داشت.
مردی در کنار پرده ایستاده و نقالی میکند. مردم دور او جمع شدهاند و به حرفهایش درباره ماجراهای داخل پرده گوش میدهند و گروهی دیگر از مردم شادمانه درجایی دیگر از این شهر دورهم جمعاند و با موسیقی همراه و همنوا. اینها بخشی از فیلم «اصفهان» حسین ترابی است که برای نخستین بار، بهطور کامل به همت مرکز عصارخانه شاهی شهرداری اصفهان در کتابخانه مرکزی اکران شد. بهروز ملبوسباف، مستندساز اصفهانی نیز در این نشست به توضیحاتی درباره این فیلم و کارگردانش پرداخت. ترابی که به گفته بهروز ملبوسباف، مستندساز، متولد 1315 و فارغالتحصیل سینما، تلویزیون و رادیو از دانشکده هنرهای دراماتیک است، فعالیت فیلمسازی خود را از سال ۱۳۴۹ در مرکز سینمایی وزارت فرهنگ و هنر با ساخت فیلم کوتاهی به نام «مجلس سرچشمه» آغاز کرده است.
«او که با سینماگرانی مثل هوشنگ کاووسی، منوچهر طیاب، احمد فاروق قاجار و فرخ غفاری همکاری کرده، سال 50 مستند «مشهد» را ساخته، فیلمی که پیش از ساخت آن، یک ماه تحقیق کرده و پسازآن، فیلمنامه ابتداییاش را نوشته بود. او با احمد شاملو هم همکاری کرده و شاملو گفتار متن فیلمهای «مشهد»، «اصفهان» و «گلاب قمصر» او را نوشته است.» به گفته ملبوسباف، انقطاع فرهنگی بین نسل ترابی و نسل کنونی از دغدغههای فکری اوست و به همین دلیل، این فیلمساز، فیلم «ایمان» را درباره آیینهای حرم امام رضا(ع) ساخته است.
ترابی که مستند سفارش شده «پنجاهمین سالگرد سلطنت پهلوی» را هم ساخته، مستند «اصفهان» را که اخیراً در کتابخانه مرکزی اصفهان به نمایش درآمد، در سال 53 به سفارش دربار در تدارک برای جشنهای شاهنشاهی و باهدف نمایش پیشرفتهای مملکت با هزینه دو هزار تومان ساخت و در زمان تولید این فیلم هم اشراقی، رئیس فرهنگ و هنر اصفهان به او کمک کرده است. فیلم «برای آزادی» ترابی اما معروفترین فیلم اوست. فیلمی که به انقلاب 57 میپردازد و بارها از تلویزیون پخششده است. ترابی، اکنون هم فیلمنامه مینویسد و در هیئتامنای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی عضویت دارد.
ملبوسباف به این اشاره میکند که اغلب مستندهایی که به فیلمسازان سفارش داده میشود، همراه با نگاه توریستی است و نمونههای زیادی از چنین مستندهایی ساختهشده است. او اختصاص دو میلیارد تومان برای ساخت کلیپهایی درباره اصفهان طی سال گذشته را هم مثال میآورد و اینکه پنج سال است هنوز هزینه ساخت مستندهایی درباره اصفهان توسط گروهی از فیلمسازان اصفهانی و تهرانی از طرف شهرداری اصفهان تأمین نشده است.
او میگوید: «تصویری که درباره اصفهان به خورد مردم داده میشود، کنسروی از مجموعهای از تصاویر توریستی از شهر همراه با موسیقی شدید و ریتمیک و استفاده صرف از معماری و کالبد شهر است.»
ازنظر ملبوسباف، در فیلمِ اصفهان ترابی هم همین نگاه غالب است و فیلمساز با نگاه از بیرون به سوژه، تلاش کرده پکیجی تهیه کند و همهچیز اصفهان را در آن به مخاطب نشان دهد. او میگوید: «فیلم بهجز تصاویر کلی و عمومی، چیز چندانی در چنته ندارد، بهجز چند سکانس ازجمله سکانسهای ارزشمند پردهخوانی و عصارخانه.»
علی خدایی، داستاننویس هم در این نشست گفت: «این فیلم را شبیه به بقیه فیلمهایی میداند که درباره وجه تاریخی اصفهان ساختهشده، گرچه به نظر او، نوع زندگی مردم اصفهان در دهه 50 هم در این فیلم تصویر شده است.»
او این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوانیم هویت شهر اصفهان را حفظ کنیم و برای پاسخ به آن، خاطرهای تعریف میکند: «شبی در نزدیکی سیوسهپل پیادهروی میکردم که به یک ساختمان قدیمی خراب برخوردم، ساختمانی که با تخریب آن، بخشی از تاریخ خرابشده بود، در این شرایط بود که گویی من همزمان در حال و گذشته زندگی کردم.» او از خاطره نتیجه میگیرد که هر فیلمی درباره اصفهان ساخته میشود، اگر زندگی امروز را نشان ندهد و به ارائه آثار تاریخی شهر بسنده کند، گویی تنها جسدهای معماری یک دوره خاص را تصویر کرده است.
ازنظر خدایی، فیلم ترابی هم در بخشهایی که مشاغل قدیمی اصفهانیها، جلسات بحث دینی در مدارس علمیه اصفهان، خرید توریستها از بازار پشت مسجد جامع و زندگی و نوع سلیقه مردم اصفهان در زمان ساخت فیلم را نشان میدهد، موفق است و نمایش معماری اصفهان در آنهم در کنار این بخشها معنا مییابد.
او کتابهای خاطرات توریستهایی که دهه 50 یا 20 به اصفهان آمدهاند و کتاب «اصفهان، نصف جهان» صادق هدایت را هم ابزاری خوب برای شناخت بهتر زندگی جاری در اصفهان زمان نوشته شدن این کتابها میداند.
خدایی پرسش دیگری مطرح میکند که اگر بخواهیم فیلمی درباره اصفهان بسازیم، چگونه فیلمی باید باشد؟ وی معتقد است: «هر کس اصفهان خودش و قصههای خودش را از این شهر دارد. شاعران زیادی هم حکایتهای خودشان را از اصفهان دارند و این روایتها در کنار روایتهای جدید میتوانند اصفهانهای جدید امروز را نشان دهند و برای دهههای آینده به ارمغان بگذارند.»
این روایتها ازنظر بهروز ملبوسباف هم اهمیت دارد. آنهم در شرایطی که به گفته او، شهرداری بخشهایی از شهر را با خیابانسازی از بین برده است. او میگوید: «برای ساختن خیابان آیتالله خراسانی، بخش عمدهای از ساختمان مدرسه رحمت که قدیمیترین مدرسه دخترانه اصفهان بود، خراب شد و کاجهای قدیمی اصفهان در این منطقه هم از بین رفت. همانطور که بخشی از دبیرستان ادب نیز چنین شد و نیز مدرسه ملک و فضاهای مسکونی اطراف خیابان چهارباغ هم در حال تبدیلشدن به پارکینگ است.»
ملبوسباف معتقد است که حتی اگر ساخت این خیابانها ناگزیر هم باشد، با ابزارهایی مثل سینما، داستان و عکس میتوان به مستندسازی و ثبت روایتهای تاریخ شفاهی برای آیندگان پرداخت تا حیات اجتماعی مردم تداوم یابد.
او نسبت به عدم تداوم حیات اجتماعی در پی دگرگونیهای ازهمگسیخته تغییرات شهری در اصفهان با چنین شرح کوتاهی درواقع در ذهن مخاطبان هشدار میدهد: «دبستان، راهنمایی، دبیرستان و خانههایی که در آنها زندگی کردهام، از بین رفته و همین اتفاق برای فرزندم هم دارد میافتد.»
برای خواندن یادداشت این گزارش اینجا کلیک کنید