یک محقق و استاد تاریخ در گفت و گو با اصفهان امروز مطرح کرد:

دیوان کمال اسماعیل دایره المعارف مردمشناسی تاریخی اصفهان

شاعری که معروف به خلاق‌المعانی است وی آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران در حمله مغول است که در گیرودار هجوم‌ها و قتل‌عام‌های آنان کشته شد و آن کسی نیست جز پسر جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی یعنی کمال‌الدین اسماعیل

دیوان کمال اسماعیل دایره المعارف مردمشناسی تاریخی اصفهان

شاعری نامدار اصفهانی که در عقوبت و شکنجه هلاک شد و در وقت مردن، به خونِ خود این رباعی تحریر کرد:«دل خون شد و شرطِ جانگدازی این است. در حضرتِ او کمینه بازی این است///با این‌همه هیچ نمی‌یارم گفت شاید که مگر بنده‌نوازی این است». در وصفش بسیار گفته اند اما امروزه در گمنامی کامل نزد مردم به سر می رود تنها شاعری است که نام او دوبار در خیابان‌های اصفهان تکرار شده است اما متاسفانه علت آن را بسیاری از مردم هم نمی‌دانند خیابانی که نامی از یک شاعر فرهیخته را بر تابلوی خود حک کرده که در میان ما ایرانی‌ها شناخته شده نیست اما ترک ها به خوبی آن را می‌شناسند.

شاعری که معروف به خلاق‌المعانی است وی آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران در حمله مغول است که در گیرودار هجوم‌ها و قتل‌عام‌های آنان کشته شد و آن کسی نیست جز پسر جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی یعنی کمال‌الدین اسماعیل. از طرفی در تاریخ شعر کهن فارسی، در میان شاعران نامدار و برجسته، شهرت سه تن با نام یا لقب «کمال‌الدین» همراه بوده است که به‌تقریب هم‌روزگارِ یکدیگر بوده‌اند: «کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی» (شاعر نیمه دوم سده هفتم و نیمه نخست سه هشتم هجری)؛ «شیخ کمال‌الدین مسعود خجندی» (شاعر و عارف سده هشتم هجری) و «کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی معروف به خواجوی کرمانی» (شاعر قرن هشتم هجری).‌ از میان این سه سراینده بزرگ، اما آن «کمال» که حافظ در غزلِ یادشده به بیت او چنگ زده، همانا خلّاق‌المعانی، کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی، است.

درباره کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی

محمد عیدی نجف‌آبادی، محقق و مدرس دانشگاه به مناسبت روز کمال الدین اسماعیل در گفت‌وگو با اصفهان امروز اظهار کرد: کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی آخرین و شاید بزرگ‌ترین قصیده‌سرای هفتم در مکتب عراق است و فرزند جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی است که ظاهرا پدر در ابتدا شغل بازاری داشته و بعد زاویه‌نشین مدرسه می‌شود و شاعری پیشه می‌کند، عین این حکایت در شعر کمال هم آمده است که« نیست پوشیده که در عهد صدور ماضی. رخت زی مدرسه آورد زدکّان پدرم».

او گفت: ظاهرا جمال‌الدین عبدالرزاق آن‌گونه که مورخین و بزرگان تاریخی نوشته‌اند دارای دو فرزند پسر به نام‌های معین‌الدین عبدالکریم و کمال‌الدین اسماعیل بوده که هر دو اهل فضل و دانشمند بودند و کمال‌الدین شهره آفاق در شاعری بوده است. تاریخ تولد کمال‌الدین اسماعیل دقیق مشخص نیست اما بر اساس گمان‌هایی، وی در سال 568 هجری قمری در اصفهان زاده می‌شود، اینکه این تاریخ را به‌عنوان زادروز کمال می‌دانیم به خاطر این است که جمال‌الدین عبدالرزاق در سال 588 هجری قمری چشم از جهان فرومی‌بندد و کمال‌الدین مرثیه‌ای در سن 20 سالگی برای پدر می‌سراید که اگر ما 20 سال عقب برگردیم به سال 568هجری می‌رسیم.

این محقق تصریح کرد: کمال‌الدین اسماعیل ارادت ویژه‌ای به حضرت ختمی‌مرتبت دارد و این از ترکیب‌بندی‌ که در این مورد سروده کاملا هویدا است. وی در مذهب سنی بود و ارادت ویژه‌ای به خلفای چهارگانه داشت در زمان او، اصفهان هم جایگاه شافعیان بود که ریاست آن با آل خجند بود و هم مآمن حنفیان که ریاست آنان با آل صاعد بود.

او اضافه کرد: کمال‌الدین اسماعیل بزرگان هر دو گروه را مدح گفته، اما خود را مستلزم به فقه حنفی کرده است، ضمنا مانند دیگر اهل تسنن زمان ارادت ویژه به امام علی(ع) به‌ویژه فرزندان این امام بزرگوار امام حسن(ع) و امام حسین(ع) داشته و به‌گونه‌ای مشعشع آنان را دو گوشواره زیبای آفرینش یاد می‌کند به‌عنوان نمونه کمال درباره امام حسین(ع) می‌سراید« چون محرّم رسید و عاشورا. خنده بر لب حرام باید کرد. وز پی ماتم حسین‌علی. گریه از ابر وام باید کرد» یا درجایی دیگری وی پاسخ فتوای امام محمد غزالی که حکم بر عدم جواز لعن بر یزید داده بود، را به نیکویی می‌دهد« اگر کشنده فرزند مصطفی‌ست یزید/ حدیث لعنت و نفرین او چرا نکنی».

دلیل سوق کمال از شریعت به طریقت

عیدی گفت: سال 616 هجری قمری متاسفانه ایران به شلتاق مغولان رزم توز دچار شد و سراسر ایران را آن‌ها گرفتند و بر اصفهان در سال 627 هجری قمری یورش بردند اما نتوانستند بر این شهر فائق بیایند تا اینکه در اصفهان جنگ شافعی و حنفی بالاگرفت و کار به عصبیت مذهبی کشیده شد و جمعی از شافعیان نزد دسته‌ای از مغولان رفتند و آن‌ها را ترغیب کردند که به اصفهان مجدد حمله بکنند، امپراتور مغول در آن زمان اکتای خوان بود، سپاهی را جت تسخیر شهر روانه کرد و شافعیان که پوشیده با مغولان عهد بسته بودند، دروازه شهر را گشودند به امید اینکه حنفیان به دست مغولان کشته شوند، اما دریغ از اینکه مغولان وارد شدند، هم شافعیان و هم حنفیان را از دم تیغ گذراندند و این اتفاق در سال 633 هجری قمری به وقوع پیوست و خود کمال اسماعیل هم در این رابطه شعری دارد که« کس نیست که تا بر وطنِ خود گرید. بر حالِ تباهِ مردمِ بد گرید/ دی بر سر مرده‌ای دوصد شیون بود.امروز یکی نیست که بر صد گرید.»

او ادامه داد: این اتفاقات و دعواهای تعصبی مذهبی موجب شد که کمال‌الدین اسماعیل از شریعت به طریقت روی آورد و از مذهب به مشرب برود و ازلحاظی در اواخر عمر خود اهل خانگاه شد و همان‌طور که می‌دانید وی ارادتمند به شیخ شهاب‌الدین سهره وردی عارف قرن هفتم شد و ما شعری از کمال‌الدین اسماعیل در وصف شیخ شهاب‌الدین سهروردی داریم و نامه‌ای از سهروردی به کمال در دست داریم که در مقدمه ایشلن مصبوط است.

کمال‌الدین اسماعیل آخرین قصیده‌سرای مکتب عراق

این محقق افزود: علت شهادت وی مشخص نیست و روایت های گونه گون منقول است که نمی توان به آن ها اعتماد کرد اما می‌گویند شهادت وی در دوم جمادی‌الاول سال 635 هجری قمری است که وقتی این تاریخ را به شمسی برمی‌گردانیم مصادف با هفتم دی‌ماه 616 هجری شمسی می‌شود و بدین علت این روزبه نام «روز کمال‌الدین اسماعیل» نام‌گذاری شده است. وی آخرین قصیده‌سرای مکتب عراق است و افراد بزرگی در باب این شخصیت همچون«دولت شاه سمرقندی» سخن گفته‌اند سمرقندی درجایی درباره کمال می‌گوید«کمال او از وصف مستغنی است و شهرت او در آفاق منتشر».

او تصریح کرد: کمال‌الدین اسماعیل به‌اندازه‌ای نزد شخصیت‌ها بزرگ است که او را«خلاق المعانی» می‌دانند، خلاق المعانی ازاین‌جهت که معانی دقیقی در شعر او پوشیده بود که وقتی فرد در چند نوبت شعر کمال را مطالعه می‌کند، تازه آن معانی برای وی ظاهر می‌شود. البته کمال، شاعری بسیار متبحر و جامع بود و اغلب به علوم زمان خود فائق بود و خود از سر تواضع به این معنی تصریح دارد:«ز هیچ بند زفنون هنر نیم خالی اگرچه هر یک در حد انتها نبود».

عیدی تأکید کرد: کمال‌الدین اسماعیل را می‌توان عالم، شاعر، فقیه و ادیب مسلط به نظم و نثر عربی بدانیم، تملیعات بسیار زیادی را از وی داریم که از آیات، روایات و احادیث برگرفته و در شعر خود بکار گرفته است، به گواهی ابیاتش، وی در طب هم مسلط بوده است حتی نظمکی طبیبانه سروده است، اصلاحات حساب و ریاضیاتی که به‌کاربرده دلالتی بر دانش و تسلط او بر علم ریاضی و حساب است.

کمال‌الدین اسماعیل میراث بان اصفهان

او اضافه کرد: کمال‌الدین اسماعیل، مداحی بسیاری از افراد را کرده است که اتفاقا یک سند تاریخی هم است به‌عنوان‌مثال از خوارزم شاهیان مدح کرده است همچنین مدح افرادی مثل نورالدین منشی، ضیالدین خانکی یا شهاب‌الدین عزیزان ساقی که مستوفی سلطان جلال الدین در اصفهان بود از اتابکان سلغری فارس همچون اتابک سعد بن زنگ، ملوک شبانکاره، اتابکان آذربایجان، آل باوند، آل صاعد، آل خنجد و... را مدح کرده است که این نشان می‌دهد که وی بسیار شهره و ارتباط وسیعی داشته است و تا آنجا شهره بوده است که هم حضرت حافظ او را به خلاق المعانی می‌ستاید و هم در زمان خودش بزرگانی از ادبا رباعیات او را تضمین می‌کردند.

این مدرس دانشگاه گفت: کمال‌الدین اسماعیل ارتباطات ادبی بسیار زیادی با اسیرالدین امانی، ملک‌الشعرا دعویدار قمی ، امیر عزالدین شیران بابویه، شهاب‌الدین عمر سهره وردی و... داشته است. در توصیف کمال همین بس که در احاطه ادبی‌اش و قدرت او درآوردن تشبیهات، استعاره‌ها و کنایه‌ها تسلط کامل دارد و کتاب«رساله الغوثی» وی دلالتی بر این امر دارد.

او تأکید کرد: حکیم کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی غیرازاینکه شاعری پیشه کرده بود، حکیمی بسیار مسلط و متبحری بود که در ضمن میراث دار و میراث بان و راوی زمانه خودش بود، اگر از دیدگاه مردم‌شناسی تاریخی دوره‌ای که در آن کمال‌الدین اصفهانی می‌زیسته است را موردبررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت جز دواوینی است که بسیار می‌تواند به محقق کمک کند، دیوان کمال‌الدین اصفهانی است اگر بخواهید به فولکلور یا فرهنگ‌عامه زمانه اشاره بکنیم، یکی از منابع بسیار سودمند است، البته برخی افراد به مدایحی که کمال گفته است، ایراد می‌گیرند که ما نباید دچار خطای زمان پریشی شویم و یا به اصلاح وارد مغالطه گاه انگارانه بشویم که به قول اهل فلسفه بادید زمانه خود به گذشته بنگریم.

لزوم برگزاری محافل کمال خوانی در اصفهان

عیدی اظهار کرد: نکته‌ای مهم که باید در خصوص کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی مدنظر داشت، این است که اگر وی آن مدح‌ها را نمی‌گفت، آن آفرینش‌ها و روایت‌هارا نمی‌توانست بیاورد و چه کسی از بزرگان به این کار اقدام نکرده‌اند. امیدوارم کمال‌الدین اسماعیل که در نزد اهل معرفت و اهل تخصص بسیار جایگاه مشخصی دارد، قدرش در اصفهان و ایران و در جغرافیای فرهنگی ایران بیش‌ازپیش شناخته شود و روز کمال اسماعیل به یک روز ملی تبدیل شود و ما از منابع معرفتی این مرد بزرگ همچون حافظ و سعدی که البته از قله های حکمت و ادب هستند، بهره ببریم و بتوانیم حداقل در اصفهان محافلی داشته باشیم که کمال خوانی کنند باشد و روایت‌های او مورد استفاده هنرمندان قرار گیرد.

او گفت: بسیاری از هنرمندان ما با دیوان کمال و روایت‌های گونه‌هایی که وی به تصویر کشیده و می‌تواند منبعی و دست‌مایه‌ای برای هنرمندان امروز باشد، متاسفانه آشنایی ندارند.

ارسال نظر