سالمندان فانوس کشتی زندگی
استان اصفهان با وجود ۱۱.۹ درصد از جمعیت افراد بالای ۶۰ سال حتی از آمار 10 درصدی جمعیت سالمند کشور نیز اوضاع نگرانکنندهتری دارد.
اصفهان امروز - مینا عباسپور | چندی است دیدهبانهای کشتی جمعیت ایران، فریاد میزنند که در ساحل زندگی، سالمندی در کمین نشسته و بسیار به ما نزدیک است و فرصت کمی باقیمانده تا با برقراری تعادل میان سرنشینان کشتی، خودمان را از این مخمصه نجات دهیم.
این تنها یک تعبیر از هزاران تعبیر و نگاهی است که نسبت به سالمندی و پیری جمعیت وجود دارد که ممکن است موافقان و مخالفانی را به همراه داشته باشد؛ اما آمار در کشور ما از وقوع بحران سالمندی در آینده نزدیک سخن میگوید.
استان اصفهان با وجود ۱۱.۹ درصد از جمعیت افراد بالای ۶۰ سال حتی از آمار 10 درصدی جمعیت سالمند کشور نیز اوضاع نگرانکنندهتری دارد. برنامههای زیادی از جمله تعیین اصفهان بهعنوان پایلوت شهر دوستدار سالمند و مواردی نظیر آن از سوی مسئولان شهری و استانی در نظر گرفتهشده تا شاید شهری مناسب دوران سالمندی و برای راحتی این قشر از جمعیت در شهر فراهم شود؛ اما مسئلهای که اینجا مطرح میشود آن است که باید ضمن ایجاد زیرساختهای موردنیاز جمعیت سالمندان در جامعه، به جوانسازی جمعیت نیز توجه شده و در خصوص آن اقدامات ویژهای صورت گیرد. همچنین میتوان در کنار ایجاد زیرساختهای موردنیاز سالمندان که به مسائلی همچون تأمین هزینههای نگهداری، دارو و درمان، مسکن و مایحتاج و هزینههای زندگی است، از پتانسیلهای بسیار بالای این قشر استفاده کرد. این نگاه دیگر به سالمندان جامعه یک نگاه درمانده ندارد. بلکه میتوان او و تواناییهایش را علاج بسیاری از مشکلات زندگی شهری نیز دانست. سالمندی که پس از طی فراز و نشیبهای فراوان با کوله باری از تجربه و بعضا کسب مدارج عالی علم، هنر و علوم و فنون مختلف، اکنون به نیرویی با فکر پخته و گنجینهای از ایدههای ناب تبدیل شده که میتواند بدون دغدغه هرآنچه را اندوخته در اختیار جوانان قرار دهد که این نیاز به برنامهریزی دقیق توسط مسئولان و مدیران و برنامهریزان دستگاههای مختلف دارد.
از سوی دیگر میتوان از پدیده بینظیر دوستی و اصطلاح اجتماعی «هُمالان» یا «همسالان» بهره گرفت. این اصطلاح وقتی به کار برده میشود که یک گروه دوستی مرکب از افرادی که دارای سن و پایگاه اجتماعی مشابهی هستند به وجود آمده باشد و معمولا در دوره نوجوانی وضوح و شیوع بیشتری دارد؛ اما در دوران سالمندی بارها رگههایی از آن را مشاهده کردهایم. همچنان که همه ما به دیدن تجمع مردان سالخورده بازنشسته در پارکها و بوستانها آشناییم که دورهم جمع شده و ساعتهایی را با هم میگذرانند؛ بنابراین میتوان از همین پتانسیلها نخست برای کمککردن سالمندان به سالمندان بهره گرفت و جامعه را از آن بهرهمند کرد. در ادامه نیز یک سالمند را بهمثابه فردی دانست که هزینههای گزافی از بودجه یک کشور در طول عمرش صرف شده تا او به اینجا برسد پس نباید زمانش را تمام شده دانست و او را به دلیل از کارافتادگی، بیماری، ناتوانی جسمی و مواردی ازاینقبیل کاملا ناکارآمد و بهمثابه یک کالای تاریخگذشته نگاه کرد. اتفاقا اکنون زمان آن رسیده تا از تمام بودجههایی که صرف به ثمر رسیدن وجود و زندگی یک عضو جامعه شده تا به چنین شکوفایی برسد، بهدرستی استفاده کرد؛ شاید از نگاهی دیگر، سالمندان فانوسهای کشتی زندگی باشند.