چهار ضلع مربع آموزش بدون پرورش

تا قبل از اینکه برنامه‌ای به نام «مدارس غیرانتفاعی» شکل بگیرد، اگرچه با معضلی به نام تورم دانش‌آموز بخصوص در مقطع ابتدایی و به دلیل جمعیت فزاینده نیمه دوم دهه پنجاه و طول دهه شصت روبرو بودیم

چهار ضلع مربع آموزش بدون پرورش

اصفهان امروز - حسن روانشید

تا قبل از اینکه برنامه‌ای به نام «مدارس غیرانتفاعی» شکل بگیرد، اگرچه با معضلی به نام تورم دانش‌آموز بخصوص در مقطع ابتدایی و به دلیل جمعیت فزاینده نیمه دوم دهه پنجاه و طول دهه شصت روبرو بودیم، اما دانش آموزان فارغ از رقابت مجتمع‌های فوق‌برنامه آموزشی و چراغ سبز بعضی مدیران دوچهره آن‌ها با همان بضاعت محدود به رقابت می‌پرداختند و کسانی که می‌توانستند به آموزش عالی با همه امکانات کم دولتی راه پیدا کنند از بهترین‌ها بودند که امروز همان فرهیختگان و استاد تمام‌های دانشگاه‌ها را تشکیل داده‌اند. جرقه‌های مدارس غیرانتفاعی شعله‌هایی بی‌صدا را به‌مرورزمان مبدل به جاذبه‌ای گرم و سرابی برای خانواده‌ها می‌کرد تا همان مدارس دولتی که تا قبل از آن برای ثبت‌نام فرزندان خود نیاز به پارتی و واسطه را داشتند به حال خود رها کرده و دست به یک مهاجرت عمومی از دولتی به بخش خصوصی بزنند تا این بار فرمانده تیپ آموزش به‌جای مدیران و معلمان فرهیخته و دلسوز، پدران، مادران و حتی دانش‌آموزانی باشند که بر آن‌ها حکومت می‌کنند. حالا این شعله‌ها روزبه‌روز گرم‌تر می‌شد و امکانات دکان‌های چند نبش افزایش می‌یافت تا پس از یک دوره شش‌ساله دانش آموزان آن نه‌تنها ازنظر فراگیری روخوانی و محفوظی مقطعی دروس بلکه از جانب پرورش هم با افت فراوانی روبرو باشند درحالی‌که سکان دیگر در دست وزارت متولی نبود. زیرا بخش عمده‌ای از واحدهای آموزشی و به‌تبع آن مدارس عالی و دانشگاه‌ها هم غیردولتی شده بودند و ورود به هریک از آن‌ها به کمک پول، آسان‌تر از خوردن آب می‌شد. حالا نوبت افت کیفیت در مدارس دولتی بود تا آموزش از جنس عمومی به محصولی خصوص تبدیل شود تا بهره‌وری از آن مستلزم پول باشد و درنهایت رهبری هم گلایه کردند و در اجلاس سالانه رؤسا و مدیران آموزش‌وپرورش ۱۱ شهریور 1399 گفتند«باید سطح و کیفیت مدارس دولتی ازلحاظ آموزشی و تربیتی به‌گونه‌ای شود که دانش‌آموزان احساس نکنند با تحصیل در این مدارس امکان قبولی آن‌ها در کنکور کمتر است و خانواده‌ها نیز تصور کنند فرزندانشان را به یک جای بی‌پناه می‌فرستند» که این دیگر پایان خط در دستگاه زیرساخت فرهنگ و تربیت کشور است تا با اخطار روبرو باشد. مثل روز روشن است که طبق آمار و اطلاعات موجود از میان 40 داوطلب برتر کنکور امسال، تنها دو نفر یعنی یکی در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه نیمه‌دولتی درس خوانده‌اند و 29 نفر داوطلب بقیه از مدارس استعدادهای درخشان و 9 نفر هم متعلق به مدارس غیرانتفاعی بودند! چنانکه کنکور 1400 نیز عمده داوطلبان موفق خود را با کسب رتبه‌های برتر ابتدا از میان مدارس تیزهوشان و آنگاه مدارس غیردولتی و نمونه دولتی انتخاب کرد تا به‌گونه‌ای از میان سی نفر رتبه برتر تجربی، ریاضی و انسانی تعداد ۲۰ نفر متعلق به مدارس سمپاد، پنج نفر از مدارس غیردولتی و سه نفر از مدارس نمونه مردمی باشند که متأسفانه از بین مدارس دولتی عادی انتخابی صورت نگرفت و تیر آخر را نیز پایتخت نشینان به هدف زدند تا 66 درصد از دانش‌آموزانشان جزء نفرات برتر کنکور سال 98 باشند که در مدارس غیرانتفاعی و نمونه دولتی درس‌ خوانده بودند و ۳۳ درصد بقیه را مدارس سمپاد به دست آورد. این تفاوت فاحش از کجا سرچشمه می‌گیرد تا مدارس دولتی را به‌نقد بکشد که کیفیتی بسیار ضعیف دارند و درنتیجه باعث به هدر رفتن استعدادهای دانش آموزان کم‌بضاعت می‌شود تا امکانات برای افراد متمول بیشتر فراهم باشد؟! یکی از کارشناسان اقتصادی طی آماری اینگونه می‌گوید که: «(نسبت مخارج دولت در آموزش به تولید ناخالص) نشان‌دهنده مشارکت دولت در پرداخت هزینه‌های آموزشی است که در ایران ۳ درصد است اما برای کشورهایی مانند عربستان، فنلاند، برزیل و فرانسه حدود 6 درصد و در کشورهایی مانند هلند، کانادا، انگلستان، استرالیا، آلمان، آمریکا و سوئیس 5 درصد می‌باشد.» مسئله اصلی تعریف شدن نفس آموزش‌وپرورش است که امروز به خاطر کاهش مخارج دولت به‌جای کوچک کردن فربه‌ای گذشته آن و حذف موازی کاری‌ها، عدالت آموزشی هدف قرار می‌گیرد اما دست به ترکیب سازمان اداری وزارت آموزش‌وپرورش زده نمی‌شود یا اینهمه نیروی مازاد در موارد غیر آموزش‌وپرورش طول ساعات اداری را عاطل و باطل بمانند و اکثر اوقات را صرف بازی با گوشی‌های خود نمایند یا به اموری بپردازند که در حیطه مسئولیت آن‌ها نیست تا این هزینه بیهوده به‌ناچار از مخارج آموزشی کاهش یابد و حاصل آن تنزل کیفیت در طبقات متوسط و فقیر جامعه باشد که قدرت رفتن به مدارس غیردولتی را ندارند. اداره‌کنندگان مجتمع‌های تنیده در هم آموزش غیرانتفاعی حالا که قدرت را در این زمینه انحصاری کرده‌اند پا را فراتر می‌گذارند که عنان ادارات آموزش‌وپرورش را هم در ستادی و استانی به دست ‌گیرند و حافظ منافع خود باشند تا با ایجاد یک مربع چهارضلعی به تکمیل قدرت، رانت، سیاست و لابی بپردازند و دهک‌های پایین و بااستعداد به دلیل فقر اقتصادی، معیشت را بر تحصیل ترجیح دهند و با گرفتن دیپلم راهی بازار کاری شوند که نگرانی‌های خود را به همراه دارد زیرا تحصیلکرده های بالادستی به دلیل رکود بازار چشم به همین مختصر دارند! که ان‌شاءالله این مبحث حداقل برای استان اصفهان در ادامه بازتر خواهد شد.
ادامه دارد

ارسال نظر