پایان نسل سوخته  

سینه آفتابی روستاها، بوستان‌های شهری و گاه واحدهای صنفی بی‌مشتری و کهنه در محله‌های قدیمی و در شرایط مطلوب پارک‌های بزرگ، تنها پناهگاه برای فرهیختگان سالمندی است که دیگر کاری از دید عده‌ای دستشان برنمی‌آید و دوره فعالیتشان گذشته شده‌ است!

پایان نسل سوخته  

اصفهان امروز - حسن روانشید


سینه آفتابی روستاها، بوستان‌های شهری و گاه واحدهای صنفی بی‌مشتری و کهنه در محله‌های قدیمی و در شرایط مطلوب پارک‌های بزرگ، تنها پناهگاه برای فرهیختگان سالمندی است که دیگر کاری از دید عده‌ای دستشان برنمی‌آید و دوره فعالیتشان گذشته شده‌ است! بعضی وقت‌ها که حوصله دارند در یکی از این مکان‌ها دورهم جمع می‌شوند تا اگر اهل فرهنگ و ادب هستند دیگران را از نوشته‌ها و سروده‌های خود مسرور سازند وگرنه سازی را که به همراه آورده‌اند کوک کرده و نغماتی با آن بنوازند تا خوش‌صداهای حاضر در جمع آن‌ها را همراهی کنند. اکثرا فلاسک کوچکی مملو از چای گرم همراهشان است تا به دلیل ابتلا به دیابت با توت خشک مصرف نمایند. در حقیقت زمان می‌خرند تا روز درنهایت به پایان برسد و خسته‌وکوفته به خانه‌هایی برگردند که تنها به‌جامانده دوران عمر در آن همسرانشان هستند تا با کارهای سبک خانه‌داری خود را سرگرم کنند و یا به جمع دوستان هم سن و سال خود بپیوندند. از آن غذاهای گرم و دلچسب دوران جوانی و میانسالی دیگر خبری نیست که دیگر شکم را باید با نان و ماست و پنیر و در شرایط مطلوب آب و گوشت و سوپ پر کرد و آنگاه به خواب نیمروزی رفت که طول شب را ناچار به دنده به دنده شدن سپری کنند. این پایان راه مردان و زنان فرهیخته در جامعه‌ای است که ساختار آن هنوز نتوانسته سندی را برای سالمندان اجرایی کند زیرا زیرساخت‌های لازم تدارک دیده نشده و معلوم نیست اگر این طریق همچنان ادامه یابد دولت‌های در دهه ۱۴۳۰ با چه بحران‌هایی مواجه خواهند شد که تغییر سبک زندگی در سه دهه اخیر باعث شده نسل سالمند در آینده با بن‌بستی به نام فقدان فرزند روبرو باشند و اکثریت آن‌ها با سه چالش یک یا دو فرزندی، فقدان فرزند و یا حتی تجرد مواجه خواهند بود. امروز آمار کسانی که پس از گذشت از مرز بازنشستگی به دلایل مختلف ازجمله تأمین معاش و کمبود نیروی ماهر همچنان و علی‌رغم عدم توانایی جسمی و روحی لازم به کار خود ادامه می‌دهند نگران‌کننده است. این در حالیست که بر اساس گزارش مرکز آمار کشور در سال ۱۳۳۵ تنها چهار درصد از جمعیت ایران در سنین ۶۵ سال یا بیشتر بودند اما با گذشت زمان سن جمعیتی آن‌ها رو به افزایش است به‌گونه‌ای که پیش‌بینی می‌شود در سال ۱۴۳۰ تقریبا یک‌پنجم از جمعیت کشور یعنی 19 درصد از آن‌ها سالمند باشند. در آن دهه جمعیت 60 ساله کشور 6/2 درصد و جمعیت 65 ساله و بیشتز از 4 درصد بود که این رقم از سال ۶۵ کاهش را نشان می‌دهد قبل ا تا به ترتیب به 5/4 درصد و 3/1 درصد برسد. شصت‌ساله‌ها و بیشتر در سال ۹۰ به 8/2 درصد و ۶۵ ساله‌ها و بیشتر به 5/8 درصد رسیدند که این ارقام طی سال 95 روند افزایشی داشته و به ترتیب به 9/3 درصد و 6/1 درصد رسید تا سال ۱۴۰۰ رکورد را به 1/4 درصد و 6/7 درصد برساند. درحالی‌که می‌رود تا به بحران ۱۴۳۰ برسد و هیچ تدبیر و برنامه‌ای برای مواجهه با دوران سالمندی نداشته باشیم! نتایج یک پژوهش با عنوان «سنجش به زیستن سالمندان در استان‌های ایران با استفاده از شاخص دیده بان سالمندی» که زمستان 1400 منتشر شد، می‌گوید: «در بررسی‌های محققان این پژوهش، ایران رتبه ۶۴ را به خود اختصاص داده که مهمترین شاخص‌های مورداشاره در آن امنیت درآمدی، سلامت، توانمندی و مناسب‌سازی محیط بوده است، کمتر از نیمی از سالمندان ایرانی پوشش مستمری بازنشستگی دارند و ۲۵ درصد در فقر درآمدی نسبی زندگی می‌کنند و زنان سالمند بیشتر از مردان سالمند در معرض فقر قرار دارند چنانکه حدود ۴۰ درصد زنان سالمند و ۲۰ درصد مردان سالمند در فقر زندگی می‌کنند و حدود یک‌سوم سالمندان در بازار کار حضور دارند.» در سال 1398 محسن شتی، رئیس اداره سالمندان وزارت بهداشت هشدار داده بود که با توجه به شتاب سالمندی جمعیت از 9/28 درصد به حدود ۱۰ درصد در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، ضرورت توسعه مراقبت‌های سالمندی پررنگ‌تر شده زیرا درصد قابل‌توجهی از تخت بیمارستانی کشور، با بیماران سالمند پر می‌شوند، چون در چهار دهه اخیر خدمات و مراقبت‌های پیشگیرانه مغفول مانده است. پس‌ازآن در سال ۱۳۹۹ و در آستانه روز جهانی سالمند حسام‌الدین علامه سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان از ابلاغ سند ملی سالمندان به دستگاه‌های اجرایی خبر داد و گفت: «سند ملی سالمندی یک کتz اب تعیین و تبیین وضعیت سالمندی در کشور است. این سند پس از اجرا و رصد پیامدها، در دوره‌های پنج‌ساله بازنگری و به‌روزرسانی خواهد شد. از ویژگی‌های این سند افزوده شدن پیوست اجرایی برای اعلام الزامات اجرایی برنامه عملیاتی، نظام پایش و ارزشیابی است و با توجه به اینکه 18 دستگاه اجرایی در شورای ملی سالمندان کشور حضور دارند، این دستگاه‌ها موظف شده‌اند تا نماینده تام‌الاختیار دستگاه را متناسب با فلسفه وجودی حضور آن نهاد در شورای ملی سالمندان و همچنین در سطح مدیرکل دستگاه، برای شرکت در جلسات شورا معرفی کنند.» اما متأسفانه تا این زمان به‌جز وزارتخانه‌های بهداشت و رفاه و همچنین سازمان بهزیستی در بسیاری از دستگاه‌های اجرایی و متولی حتی یک کارشناس مرتبط هم با سالمندان وجود ندارد. فروردین امسال سرپرست دبیرخانه شورای ملی سالمندان طی خبری اطلاع داد که بالاخره قرار است این سند از سال ۱۴۰۲ اجرایی شود. او گفته است: «با سازمان برنامه‌وبودجه تعامل می‌کنیم تا ردپای سند ملی در بودجه سال ۱۴۰۲ دیده شود» که امیدواریم این اتفاق خوب بیفتد زیرا رها کردن سالمندان به حال خود یعنی آغوش گشودن برای بحرانی که در آینده‌ای نه‌چندان دور گریبان همه را خواهد گرفت. بنا به گفته رئیس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت «در حال حاضر ۸ میلیون سالمند در کشور داریم که در 20 سال آینده به ۱۶ میلیون نفر می‌رسند و اگر به این موضوع فکر نکنیم، ۱۶ میلیون سالمندی خواهیم داشت که به خاطر بیماری‌ها و ناتوانی‌های مختلف، استقلال خود را ازدست‌داده‌اند.» آنچه این نگرانی را دوچندان می‌کند حضور دهه شصتی‌ها است که نه‌تنها این 30 تا 40 سال را در نگرانی بسر برده‌اند بلکه قسمت اعظمی از همان شانزده میلیون نفر سالمند سه دهه آینده باشند تا اگر زیرساخت‌های لازم سند ملی تدوین نگردد با بحران کمبودهای بهزیستی روبرو باشند و سناریوی نسل سوخته را به پایان برسانند! ادامه دارد

ارسال نظر