بحران سوخت و مبادله نفی جنسیت
اگرچه دریافت انرژی رایگان از شرق در مقابل عرضه بنجلهای غرب از زمان کودتا علیه دکتر محمد مصدق یعنی 1332 شروع شد و در امتداد سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت تا بهمرورزمان این متاع ارزشمند و استراتژیک جایگاه جهانی خود را به دست آورد
اگرچه دریافت انرژی رایگان از شرق در مقابل عرضه بنجلهای غرب از زمان کودتا علیه دکتر محمد مصدق یعنی 1332 شروع شد و در امتداد سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت تا بهمرورزمان این متاع ارزشمند و استراتژیک جایگاه جهانی خود را به دست آورد و متقاضیان را ناچار سازد برای پایدار بودن صنایع بخصوص بهمنظور تهاتر با نفت و گاز و همچنین تولید گرما و انرژی در زمستانهای سرد قاره اروپا راههای تازهای جهت به دست آوردن انرژی جستجو کنند. آنها تمام این سالها را تلاش کردند تا کشورهای نیازمند بار دیگر از شرق به غرب متمایل شوند. ازاینجهت نیروگاههای اتمی را گزینه اول قرار دادند تا فرانسه به ساخت بیش از هفتاد پایگاه تولید در سراسر کشور بپردازد و به قطب انرژی اتمی آن در جهان تبدیل شود، غافل از اینکه هنوز هم 25 درصد از نیاز خود را باید از طریق فسیلیها تأمین نماید که گاز روسیه در صدر آنها قرار گرفته است. اگرچه این چالش تنها برای یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نبوده و آلمان نیز بدون گاز روسیه قادر نیست مقام نخست صنعت را برای همیشه در این قاره داشته باشد و حتی کشورهای شرق اروپا ازجمله لهستان نیز بار دیگر معادن محدود و
متروکشده زغالسنگ خود را فعال کردند درحالیکه روسیه میزان گاز صادراتی خود از خط نورد استریم را هشتاد درصد کاهش میدهد و منتظر میماند تا ورقهای تازهای از طریق غرب رو شود. زیرا بهمرورزمان انگیزههای مهاجرت از شرق به غرب و به دلیل رکود بازار و افت انرژی رو به کاهش میرود که میتواند دومین چالش برای کشورهای بهاصطلاح جهان اول پس از بحران سوخت در زمستان پیش رو باشد. حالا نوبت لابی اجتماعی غرب از راه میرسد که از گزینههای تازه استفاده نماید! ماجرا از وین و جشنواره سینمایی آن شروع شد تا به فیلمهایی در بالاترین درجه ابتذال و تنها به دلایل سیاسی نشان افتخار اهدا کند و در ادامه به دیگر ساختههایی رسید که مورد تأیید لابی آلبانینشینان باشد. اما داستان به همینجا ختم نمیشود زیرا این پروژه تا زمانی ادامه دارد که فشارهای روسیه پیرامون قطع گاز پایدار باشد بنابراین باید بازهم از مسیر افراطگراییها وارد شد و گزینههای تازه انتخاب کرد که عقاید پوچ ارجح دانستن خود بر قوانین فطرت و طبیعت نمونه بارز آن است. این گروهها که از دستهجات منحط دهههای اخیر هستند تا آرامآرام پا به عالم سینمای غرب بگذارند و جایگاهی برای خود
به دست آورند و افکار ضد بشری را غالب کنند، بنابراین بهمرور پا به فستیوالهای غربی میگذراند که علیرغم مقاومت مدیران این جشنوارهها در سالهای گذشته اما با ورود دو سال پیش «آلن دلون»، در جریان بزرگداشت جشنواره فیلم کن و مقابله و انتقاد از این فمینیستها، لابیهای قدرتمند آنها را ناچار به نفوذ و فشار هرچه بیشتر نمود. حالا جشنواره سینمایی لوکارنو در سوئیس تصمیم دارد بدون توجه به خط قرمز شرکت اینگونه هنجارشکنان در جشنوارههای سینمایی ضمن نفی جنسیت، جایزه بهترین بازیگر را بدون در نظر داشتن معماهای جنسیتی اهدا نماید که در این میان بازهم زنان بازیگر فیلمها هستند که دیده نمیشوند و مردان هنرپیشه میتوانند جوایز را درو کنند همچنانکه در دیگر رشتههای سینمایی اینچنین بوده و تاکنون فقط دو فیلمساز زن در یک دهه اخیر جوایز بهترین کارگردانی را به دست آوردهاند. آنچه اهمیت بیشتری دارد دوگانه اندیشی فمینیستهاست که از سویی مطالبه گر تساوی جنسیتی میباشند اما از طرف دیگر در زمان سلب شدن حقوق مساوی درزمینه بازیگری سکوت اختیار میکنند تا به منافعشان خدشهای وارد نشود. البته این پروسه همچنان ادامه خواهد یافت چون نفی جنسیت
یک شعار بیشتر نیست و بهمرورزمان حامیان گروههای افراطی فمینیست میتوانند جایگاههایی بر کرسیهای انتخاب به دست آورند و غلبه بیشتری بر روندها داشته باشند. قبل از برگزاری فستیوال «برلیناله» در جشنواره فیلم برلین هم مصمم شدند در سال ۲۰۲۱ خرس نقرهای بهترین بازیگر و مکمل را که تا بیش از این به یک مرد و یک زن منتخب هیأت داوران اهدا میشد، به دو نفر در دو نقش اول و مکمل بدهند. «یورونیوز» دراینباره گفته است: «مسئولان برگزاری فستیوال فیلم لوکارنوی سوئیس هم اعلام کردهاند، هدف اصلی از حذف جنسیت برانگیختن احساسات است و اینکه نشان دهیم سینما عرصه تصمیمگیریهای پیش روست. با برابری و احترام به تمام هویتهای جنسی، جهان زیباتری پیش روی شهروندان زمین خواهد بود!» مدیر هنری فستیوال فیلم لوکارنوی سوئیس «جیونا ناتزارو» نیز از همین سیاست دیکته شده غرب برای خنثی کردن بحران سوخت در اروپا و مبادله نفی جنسیت استفاده کرده و گفته است «ما معتقدیم این انتخاب و حذف جنسیت، تلاشهای ما برای نمایش و پاداش دادن به استعدادها و خلاقیتها را بیشتر میکند و از دستهبندی سازیهایی که در جهان امروز دیگر منسوخ شدهاند فراتر میرود. جهان در
مسیری روبهجلو حرکت میکند که قطعاً دیگر نمیتوان تنها از دو جنسیت، زن و مرد، گفت.» آنچه ناچار به استنباط آن در این مقطع از زمان هستیم اینست که باید دورنمای انقراض هویت انسانی را پذیرفت و برای تداوم بقا همهچیز را به حراج گذاشته تا گروههایی از دیگر کشورهای منزه را نیز از ایزولههای انسانی خارج نموده و به اینسو کشاند و بقیه سرمایههای آنها را غارت برد! این هدف نهایی و شناختهشده شیاطینی در قالب بشریت است که با گامهای حسابشده پیش میروند درحالیکه عواملی نیز در اینسوی کره خاکی به استخدام خود درآوردهاند و برونرفت از غفلتها و بیداری جهانی است که قادر است این توطئه بزرگ را خنثی کند و شاید کاهش تولید نفت بتواند تا حدودی فاجعه مبادله نفی جنسیت را منتفی نماید.
ادامه دارد