گفتگو با لیلی شایق، نویسنده و کارگردان تئاتر دیوآنه

من آنم که رستم بود پهلوان

من آنم که رستم بود پهلوان

سعید آقایی|عصر روز چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 در مجموعه پردیس هنر اصفهان به تماشای تئاتر «دیوآنه» به کارگردان لیلی شایق نشستم. شایق، متولد 1361 و مدرس تئاتر و شاهنامه‌خوانی و دانش آموخته کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است. «موجود آبی نه‌چندان کوچولو» از اولین آثار وی بود که در جشنواره‌ آفتاب و زاگرس جوایز متعددی در زمینه‌های مختلف از جمله، نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و طراحی و... دریافت کرد. اثر دیگرش «موش روستایی و رازناهار گمشده» در جشنواره‌ تهران مبارک موفقیت کسب کرد و نمایش «آنکه گفت آری، آنکه گفت نه» که با نوجوانان برای نوجوان به اجرا رفت و دو سال قبل در زمان اجرا، اصفهان امروز از آن گزارشی تهیه و منتشر کرد. در این نمایش جواد راستی، نویسنده، مشاور کارگردان، بازی‌گردان و صدا بازیگر است. همچنین بیژن نمکی‌زاده، یکی دیگر از صدابازیگران این مجموعه است. نمایش تا 30 اردیبهشت روی صحنه می رود. برای آشنایی بیشتر مخاطبان با این اثر گفتگویی با شایق، کارگردان و یکی از نویسندگان این نمایش داشتیم که با هم می خوانیم:

خانم شایق

*متن نمایش دیوآنه از کجا کلیدخورد و چطور آماده شد؟ شما نوشتید و آقای راستی آن را تصحیح و بازنویسی کرد و یا برعکس و یا به گونه دیگری نوشته شد؟

مدتی است کار بر روی آثار کلاسیک ایرانی را در برنامه‌ کاری خودم قرار داده‌ام و از میان این آثار، تاریخ بیهقی و  شاهنامه به سبب جنبه‌های دراماتیک بسیاری که در خود دارند برایم از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. اصولا مشتاقم به جستجو راجع به یک محتوا در دریای بزرگ شاهنامه. مثلا دیو و چیستی آن در شاهنامه یا افسانه‌های ایرانی و از آنجایی برایم جذابیت بیشتری پیدا کرد که حس کردم دیوهای مازندران آنقدرها هم بد نبودند و فقط در دفاع از خودشان کیکاووس و سپاهش را زندانی کرده‌اند. خب این اصولا شاهنامه را زیر سوال می‌بُرد. رستم هم به عنوان یک اسطوره‌ در شاهنامه و هفت‌خوانش هم به نوعی زیر سوال می‌رفت. و خب ایرادی هم در آن نیست؛ اصولا ذات پارودی، رخنه‌ نویسنده در بطن آثار درخشانی است که به نوعی از آنها آشنایی‌زدایی کند و با رویکرد جدید از متن اصلی، برداشت خود را بنویسد و مخاطب را کنجکاو برای دانستن اصل داستان نگه ‌دارد. «دیوآنه» را در ابتدا به تنهایی به نگارش درآوردم و طبیعتا در طول مسیر، بارها ویرایش شد‌. آقای دکتر راستی، به سبب تسلطشان بر روی لهجه‌های زیبای گوشه‌‌کنار کشورمان، به متن، رنگ و بوی لهجه‌های متفاوت دادند. کمااینکه بارها متن را ویرایش کردند و به آن غنای بیشتری دادند.

 

*مفاهیم شاهنامه و داستان های آن برای ارائه به نوجوانان و کودکان امروز سخت به نظر می رسد، با وجود این سختی چه شد که سراغ این کتاب رفتید و از اول روی همین دیو کار کردید یا پس از انتخاب های مختلف به دیو رسیدید؟

مدت زیادی ‌است که در فرهنگسرای نوجوان با رده‌ سنی نوجوان کار می‌کنم. پژوهش‌هایم بر روی شاهنامه سابقه‌ی خیلی طولانی ندارد؛ لیکن در این مدت متوجه شدم با انجام یک سری تغییرات و ایجاد جذابیت‌های نمایشی، نوجوانان به شدت مجذوب شاهنامه می‌شوند. به نظرم رسید شاهنامه در یک قالب فانتزی و با رویکردی جدید و جدای از کلیشه‌های سابق می‌تواند همچنان در راس آثار جذاب برای نوجوانان باقی بماند، همانطور که پدران ما با داستان‌های شاهنامه رشد یافتند. ولی نوجوانان امروز، فیلم‌ مردعنکبوتی می‌بینند و لذت می‌برند. اگر قرار است قصه‌ اکوان دیو را بشنوند باید روابط علّی و معلولی آن برایشان جا افتاده باشد. اینکه اصولا اکوان دیو چرا جای کوه و دشت را برعکس می‌گوید؟ این سوالی است که بعضا موجب خنده‌ آنها می‌شود. خب این قصه چطور می‌تواند تازگی و اصالت خودش را حفظ کند؟ از نظر من به جز پارودی راه دیگری نمی‌ماند. بازآفرینی یک اثر محترم تاریخی و درآمیختن چاشنی طنز و تخیل به آن. این راهی است که از نظر من می‌تواند شاهنامه و آثار کلاسیک دیگرمان را تر و تازه نگه دارد. بله از ابتدا هدفم دیوهای شاهنامه بودند آن هم نه فقط دو دیو، بلکه همه‌ دیوهای شاهنامه. ولی در ادامه تصمیم‌گرفتم  به اکوان دیو و دیو‌سپید بسنده کنم. پس از تحقیقات بسیاری که بر روی دیو‌ها داشتم به این نتیجه رسیدم که محققان قریب به اتفاق بر این عقیده هستند که ببر‌بیان (لباس جنگ رستم)، که بارها در شاهنامه به آن اشاره شده، پوست اکوان‌دیو وارونه‌کار است که پس از شکست، چرم او را به صورت لباس رزم خودش در می‌آورد و همینطور کلاهخودش، کاسه‌ سر دیوسپید است.

 

*فرم ترکیبی بازی بازیگر و عروسک و وجود صداپیشه، سختی کار را گاهی بیشتر می کند، دلیل انتخاب این سختی چه بوده است؟ فکر می کنید می شد این کار را در فرم های دیگری هم ارائه داد؟

قطعا این سلیقه‌ طراح است که چه نوعی از تکنیک‌های عروسکی را اعمال کند. هدف اول و اصلی من انتقال درست محتوا بود و طبیعتا در تلاشم برای این مهم، به نتیجه‌ فعلی دست یافتم. انتخاب عروسک‌های تاپ‌تیبل که در کتاب پاپ‌آپ بازی داده می‌شوند به دلیل اندازه و سبک و سیاقشان، بازیگر‌ها و عروسک‌های بزرگتر را به دورتر و خاطراتشان می‌کشند. کما اینکه بخش‌های شاهنامه‌ای هم در کتاب اجرا می‌شود که آن هم به نوعی خاطرات عروسک‌های دیگر است. و اصولا رجوع به کتاب به هر دلیلی هدف بوده که قطعا  فرهنگ‌سازی برای نوجوان است. در این نمایش سعی شده قداست کتاب محفوظ بماند.

 

* از همان ابتدا کار را با توجه به وجود دو هنرمند بزرگوار راستی و نمکی‌زاده نوشته و تنظیم کردید یا بعدا در میان انتخاب ها این دو هنرمند در اجرا به مجموعه اضافه شدند؟

پس از نگارش متن اولیه انتخاب بازیگرها و صداپیشه‌ها صورت گرفته و به طور قطع همراهی استاد نمکی زاده و دکتر راستی غنای بسیار بیشتری به اثر داده است.

 

*کدام دیالوگ متن، در بین دیالوگ ها، به نظر شما زیباتر است؟

 من آنم که رستم بود پهلوان

 

*ارائه کار با محتوای برگرفته از داستان شاهنامه در اردیبهشت و همزمانی با نمایشگاه بین المللی کتاب، اتفاقی بوده و یا عمد داشته است؟ 

اردیبهشت، ماه مورد علاقه‌ من است. معتدل است، زیباست و پر از شور. همه‌ سعی‌ام این بود که بتوانیم  نمایش را در اردیبهشت به اجرا در بیاوریم، که خب به لطف و همراهی دوستان و گروه بسیار نازنینم  با یک عزم گروهی، این مهم اتفاق افتاد.

 

*با توجه به محور اصلی داستان و مبارزه با دیو درون، این کار به دنبال نگاه تعلیمی و تربیتی بوده است و یا با توجه به سفارش خاصی تهیه شده است؟

 نه اصولا خیلی مهارتی در سفارشی‌نویسی ندارم. و قطعا هدف این بوده که همراه با دکتر راستی به یک مفهوم عمیق‌تری در متن دست پیدا کنیم، نه صرفا دیوهای شاهنامه. می‌خواستیم از دیو به محتوای خیلی بزرگتری برسیم و برای نوجوانی که با دیوهای درونی و ذهنی‌اش کلنجار می‌رود چه چیزی بهتر از این؟ که از دیوهای سطحی وارونه‌کار به دیو بزرگتری که در درون همه‌ ماست و وجدانمان را می‌خورد دست پیدا کنیم و در نهایت با بستن دهانش، وسوسه‌ها و هجمه‌های خیالی او را خاموش کنیم.

photo_۲۰۲۴-۰۵-۰۸_۱۷-۵۲-۴۵

*در شب های اجرا تا کنون، مخاطبان و به خصوص قشری اصلی که کار برای او تولید شده است، چقدر با اثر ارتباط برقرار کرده است؟

نوجوانان با نمایش ارتباط بسیار خوبی برقرار می‌کنند و بعد از دیدن آن حس خوشایندی دارند انگار با یک مفهوم جدید روبرو شدند و دست خالی از سالن بیرون نمی‌روند.

 

*از میان عوامل کار درباره صحنه پردازی و موسیقی هم اگر توضیحی بفرمایید، ممنون می شوم؟  

تصمیم بر این بود که از موسیقی زنده استفاده شود که هم مخاطب با سازها آشنایی پیدا کند و هم از محمد نادری آهنگساز دعوت کردیم که موسیقی تئاتر را به خوبی می‌شناسد و به سلامت موسیقیایی اثر برای مخاطب نوجوان، واقف است. همراهی ایشان، با صدای دلچسب و ساز بی‌نظیرشان و نوازندگی مهدی نادری به سلامت و غنای نمایش افزوده می‌کنند.

01 (2)

*این اثر به جز سالن پردیس هنر اصفهان در مکان های دیگری در اصفهان و غیر اصفهان، اجرا می شود؟

تلاش بر این ‌است که در صورت همراهی مسئولین امر، در آینده، در سالن‌های دیگری نیز اجرا داشته باشیم.

 

* دیوآنه مخاطب را به چه چیزی دعوت می کند؟

روح اصلی این اثر، شاهنامه است؛ با یک روایت فانتزی از شاهنامه، در تلاش هستیم نوجوانان را با این اثر فاخر آشنا و آن‌ها را ترغیب کنیم که به سراغ اصل اثر بروند. کلیدواژه این نمایش جرأت برای تغییر و در نهایت بستن دهان دیو درون برای غلبه بر آن است که برای نوجوانان امروزی جذابیت زیادی دارد.

 

 

*این کار با کارهای قبلی شما در یک راستا محسوب می شود و یا اثری متفاوت است و مسیر تازه ای را انتخاب کرده اید؟

 به طور قطع از نظر محتوا متفاوت است. شاهنامه موضوعی است که بسیار جای کار دارد و این نمایش نقطه عطفی برای ادامه‌ این مسیر است.

 

و سخن آخر:

تلاش ما بر این است که نوجوانان غرق در دنیای مجازی را با تئاتر و شاهنامه به‌صورت همزمان آشنا کنیم و آشتی دهیم. حمایت و همراهی خانواده‌ها در این مسیر می‌تواند بسیار گره‌گشا باشد.

02 (2)

 

ارسال نظر