از مالک اشتر تا پیرپسر؛ وقتی اختلاف نظر جای خودش را به ناسزا میدهد
در فضای سینمای ایران، همیشه اختلافنظر بوده؛ از شیوه بازیگری گرفته تا نگاه به فیلمنامه، تولید، یا حتی نقدهای رسانهای. اما آنچه اخیراً میان داریوش ارجمند و عوامل فیلم «پیرپسر» رخ داده، چیزی فراتر از تفاوت دیدگاه است—نوعی زوال در آداب گفتوگو، چه از سمت پیشکسوتان و چه از نسل تازهتر.

در فضای سینمای ایران، همیشه اختلافنظر بوده؛ از شیوه بازیگری گرفته تا نگاه به فیلمنامه، تولید، یا حتی نقدهای رسانهای. اما آنچه اخیراً میان داریوش ارجمند و عوامل فیلم «پیرپسر» رخ داده، چیزی فراتر از تفاوت دیدگاه است—نوعی زوال در آداب گفتوگو، چه از سمت پیشکسوتان و چه از نسل تازهتر.
داریوش ارجمند در مصاحبهای گفته پیشنهاد بازی در فیلم «پیرپسر» را نپذیرفته چون آن را تقلیدی و بیارزش دانسته. اینکه هنرمندی با تجربه او نظری درباره فیلمنامهای داشته باشد، حق طبیعیاش است. اما اینکه چنین نظری را با لحنی قضاوتگرانه و تحقیرآمیز مطرح کند، خصوصاً درباره پروژهای که عملاً در آن حضور نداشته، جای تأمل دارد. پیشکسوتی نه تنها امتیاز، بلکه مسئولیت میآورد. اینکه شما از نسل «صاحبنامها» باشید، نباید مجوز صدور حکم نهایی درباره کار دیگران باشد، آن هم با زبانی تند.
اما از سوی دیگر، واکنش حامد بهداد هم به طرز نگرانکنندهای فراتر از نقد بود. بهداد که همیشه با شجاعت و صراحتش شناخته میشود، این بار جملاتی گفت که بیش از آنکه حرفهای باشد، شخصی بود: از «نبود اخلاق حرفهای» در ارجمند گفت تا «نبود تکنیک بازیگری». فارغ از درستی یا نادرستی این حرفها، شکل بیان آنها—در فضای عمومی و با لحنی کوبنده—تنها باعث بیاعتمادی بیشتر میان نسلها میشود. صراحت خوب است، اما وقتی جای احترام را بگیرد، تبدیل به خشونت گفتاری میشود.
اکتای براهنی، کارگردان «پیرپسر» هم از این فضا بینصیب نماند. او بهجای پایان دادن به التهاب، با عباراتی مانند «توهم مالکاشتر داشتن» عملاً آتش اختلاف را شعلهورتر کرد. کارگردانی که داعیه نوگرایی دارد، باید بداند که گفتار او هم بخشی از «کارگردانی روایت» در دنیای واقعیست.
شاید مهمترین چیزی که در این ماجرا گم شد، حق مخالفت و شأن اختلاف بود. نقد داشتن بر سینما، پروژه یا فرد، حق همه است. اما وقتی مرز میان نقد و توهین پاک میشود، دعوا به جای تبادل نظر مینشیند. همه ما، از هر نسل و جایگاهی، به گفتوگویی سالمتر نیاز داریم—جایی که بشود مخالف بود، اما محترم.
سینمای ایران بیش از همیشه به فضای نقد نیاز دارد، اما نه نقدی برای اثبات برتری خود، که نقدی برای ساختن پل؛ نه پل میان آدمها، بلکه میان فهمهای متفاوت از هنر. و تا زمانی که این پل ساخته نشود، نسلها یکییکی پشت سر هم عبور میکنند، بدون آنکه واقعا به هم رسیده باشند.