تداوم چهار قرن موسیقی مکتب اصفهان
اصفهان به دلیل پایتختی در دوران صفوی و ترویج و رونق سنتهای هنری و فرهنگی در آن، خاستگاه یکی از مکاتب سهگانه موسیقی ایرانی است. آواهایی که در این شهر برای باقی ماندن به آیینهای مذهبی هم نفوذ کرد.
صدای تاج را هنوز میشود در فضای دهانههای پل خواجو شنید. از حنجره مردانی که گاهبهگاه در این شهر سنتگرا با اماواگرهایی مواجه میشوند؛ اما داستان تداوم موسیقی در این سرزمین البته چالش جدیدی نیست و شاید این تجربه درازمدت، اهالی موسیقی ایران را پیش از ورود نُت به این کشور واداشت تا راههایی خلاقانه برای حفظ گوشههای موسیقی بیابند.
ورود این گوشهها به آیینهای مذهبی مثل تعزیه، روضه و مرثیه یکی از این راهها بود. شگردی که جریانساز ورود بخش زیادی از ردیفهای ایرانی، به موسیقی مناسک مذهبی شد.
چالشهای موسیقی ایرانی را اما باید در دوران پس از حمله اعراب مسلمان به ایران و سقوط پادشاهی ساسانی جستجو کرد، در جدال بین سنتهای فرهنگی پیشین جامعه و دین جدید اسلام. درنتیجه، دینداری اسلامی و آیینهای اصیل ایرانی تلفیق شد و مردم ایران، باوجود مسلمان شدن در یک بازه زمانی که تا دههها به طول انجامید، زبان، سنتها و آیینهای خود را حفظ کردند که موسیقی ایرانی هم بخشی از آنها است. آنها برای حفظ موسیقی ایرانی، اذانها، آوازهای تعزیه و سایر آواهای دینی را هم در دستگاههای موسیقی ایرانی اجرا کردند و موسیقی ایرانی رد پای قابلاعتنایی در آواهای مراسم مذهبی گذاشت، نتیجه این شد که اغلب مؤذنهای ایرانی، افرادی متبحر در موسیقی سنتی هم بودند.
جالب است که به گفته امید قبادی، پژوهشگر موسیقی، برجستهترین اذانهای ایرانی که اسناد صوتی آنها باقیمانده، مربوط به اواخر دوره قاجار است. او میگوید: «اولین اذان ضبطشده با گرامافون را ابوالحسن دماوندی، خواننده و مؤذن دوره مظفرالدین شاه خواند و در سال 1308 شمسی ضبط شد.» به گفته قبادی، در دوره قاجار، اذانگوهای بسیاری بودند، در اصفهان، کسانی چون سید حسین عندلیب اصفهانی، حاج حسین تفرشی، قربانخان قزوینی معروف به قربان شاهی و حسین قلیخان نکیسا، افرادی که پیش از ابوالحسن دماوندی فعالیت میکردند.
سید عبدالرحیم اصفهانی، از خوانندگان دوره قاجار هم در آواز ردیف مکتب اصفهان اذان خوانده، همچنین جلالالدین تاج اصفهانی، خواننده معاصر اصفهانی. تاج 15 سال بعد از دماوندی، یک اذان در آواز بیات ترک با تحریرها و تکنیکهای ایرانی هم خواند که بسیار معروف شد. قبادی میگوید: «عطاءالله امیدوار، معمار، نقاش و موسیقیدان هم در دستگاههای سهگاه، نوا، همایون و چهارگاه اذان خوانده و اذانی که او در گوشه منصوری دستگاه چهارگاه خواند، معروف است. ازجمله اذانگوهای معروف مسلط به موسیقی ایرانی هم حسین شبحدل بود که اذان او در دستگاه ماهور موجود است، او اذانهایی هم در آواز بیات ترک دارد. مؤذنزاده اردبیلی هم اذانی در گوشه روحالارواح بیات ترک خوانده است.»
به گفته قبادی، همین باعث شد موسیقی عربی از موسیقی ایران تأثیر بگیرد، موسیقی که شاید لحن عربی داشته باشد، اما اصالت آن ایرانی است.
همه اینها نشانگر اهمیت فوقالعاده گنجینه موسیقی ایرانی است. قبادی از این میگوید که ردیف موسیقی ایرانی، شامل مجموعهای از گوشهها است که در فهرست یونسکو هم ثبتشده و به سه دسته ردیف تهران، تبریز و اصفهان تقسیم میشود.
مکتب موسیقی اصفهان در این میان، حاصل پایتختی این شهر در دوره حکومت صفوی است. دورانی که به خاطر پایتختی اصفهان، اساتید موسیقی ایران به اصفهان میآمدند و دانستههای موسیقایی خود را به اساتید موسیقی اصفهان منتقل میکردند. به خاطر نبود نُت در روزگار پایتختی اصفهان اما گوشهها به شکل سینهبهسینه منتقل و درنتیجه تعدادی از آنها درگذر زمان فراموش شد، در مقابل تعدادی دیگر که در سینه اساتید موسیقی اصفهانی و ایرانی باقی ماند و برای ماندگاری، باید جمعآوری و ثبت میشد تا اینکه خانه موسیقی حوزه هنری اصفهان، چند سال پیش با چاپ مجموعه «ردیفهای سازی و آوازی مکتب اصفهان» به گردآوری و نشر آنها کمک کرد. همزمان با پایتختی تهران در دوران قاجار اما نُت به ایران وارد شد و ردیف موسیقی مکتب تهران، شانس ثبت شدن یافت. مکتب موسیقی تهران هم مانند مکتب موسیقی اصفهان، نتیجه مهاجرت موسیقیدانهای ایران در زمان پایتختی این شهر به آن بود و به همین دلیل، به گفته قبادی، ردیف موسیقی تهران درواقع ردیف منطقه عراق و مناطق مرکزی ایران است. او میگوید: «مکتب تهران، روایت میرزا عبدالله از ردیف موسیقی ایرانی است. شاگردان میرزا در صحیحنوازی موسیقی ردیفی تبحر پیدا کردند و به راویان جدید ردیف موسیقی ایرانی تبدیل شدند، درنتیجه ردیفهایی چون ردیف عبدالله خان دوامی، روایتهایی از ردیف میرزا عبدالله است.»
ثبت گوشههای موسیقی ایرانی با نُت به غنی شدن هر چه بیشتر موسیقی ایرانی منجر میشود. قبادی دراینباره میگوید: «برخلاف آهنگسازی به شیوه Tonal در موسیقی غربی، ساخت آهنگ در موسیقی ایران به شیوه Modal و مقامی است. در این شیوه، با ترکیب گوشههای موسیقی، آهنگ ساخته میشود و هر چه تعداد گوشههای موسیقی بیشتر باشد، موسیقی غنیتر خواهد شد، ولی هنوز تعداد زیادی از گوشههای موسیقی سراسر کشور ثبتنشدهاند.»
او از این هم میگوید که هر ردیفسازی، آوازی نیست، اما هر ردیف آوازی، سازی هم هست. روایت میرزا عبدالله از ردیف تهران هم یک روایت بیشتر سازی و کمتر آوازی است، برخلاف روایت عبدالله خان دوامی که منحصراً آوازی است. 90 درصد گوشههای ردیف اصفهان هم آوازی و همراه با شعر است.
در اهمیت هنر دوره صفوی همین بس که سه دوره هخامنشیان، ساسانیان و صفویان، دوران رشد و استقلال فرهنگی ایران بوده و مکتب اصفهان صفوی هم به دلیل اینکه آخرین و در دسترسترین دوران رشد فرهنگی ایران است، اهمیت دارد. دورانی که در آن، به هنرمندان بهاداده میشد و این باعث رشد فرهنگ ایرانی همراه با اسلام و جدا از فرهنگ عربی شد. افول فرهنگی اما پس از دوران صفوی ایجاد شد.