«تتراکرومات»، روایتی از «مکبث» در فرشچیان

نمایش «تتراکرومات»، کاری از گروه نمایشی آوان تا ۱۵ مرداد، ساعت ۲۰: ۳۰ برای علاقمندان به هنر تئاتر در سالن اصلی مجتمع فرهنگی فرشچیان به روی صحنه می‌رود.

سعید آقایی - اصفهان امروز : نمایش «تتراکرومات»، کاری از گروه نمایشی آوان تا ۱۵ مرداد، ساعت ۲۰: ۳۰ برای علاقمندان به هنر تئاتر در سالن اصلی مجتمع فرهنگی فرشچیان به روی صحنه می‌رود. متن اولیه و ارجاع مهم ذهن مخاطب، نمایشنامه جهانی مکبث است. بی‌شک مخاطبان اصفهانی که با مکبث آشنایی کافی داشته باشند، بهتر می‌توانند با کار محمدجواد صرامی هم ارتباط برقرار کنند ولی این توقع وجود دارد حتی مخاطبی نیز که ذهنیتی خاص و دقیق از کار شکسپیر ندارد بتواند کار را دنبال کند و از آن لذت ببرد. نخستین نمایش این کار ویژه اصحاب رسانه و با حضور خبرنگاران و عکاسان در یک مردادماه برگزار شد.

آثار شکسپیر بارها از سوی کارگردان‌های مختلف اقتباس‌شده و هرکدام از نگاه خود به مهم‌ترین نمایش‌نامه‌های این نویسنده بزرگ انگلیسی پرداخته‌اند. در بیشتر اقتباس‌هایی که از نمایشنامه‌های شکسپیر در ایران انجام‌شده، اغلب آنهایی موردتوجه تماشاگران و منتقدان تئاتر بوده‌اند که سعی در مدرن ‌سازی محتوا، مفاهیم و ساختار کرده‌اند و نگاه تازه و جدیدی به این آثار داشته‌اند. از لحظه‌ای که شکسپیر متن «مکبث» را نوشته و در تئاتر «گلوپ» انگلستان به روی صحنه برده است، کاراکترهای این نمایش ناچار بوده‌اند هر باره به اراده انسانی بر روی صحنه حاضر شوند. دوباره به جنون قدرت دچار گردند، شیرینی طعمش را بچشند و باز سقوط را تجربه کنند. اگرچه تاریخ دقیق نگارش مکبث مشخص نیست؛ اما بسیاری محدوده نگارش این تراژدی بزرگ را در فاصله سال‌های 1603 تا 1606 می‌دانند و اکنون پس از گذشت 4 قرن، در فاصله‌ای دور از جغرافیای این نویسنده، صرامی خوانشی نو و مخصوص به خود از این ابرمتن نمایشی ارائه می‌کند. در این قرن‌ها پس از نگارش مکبث، بارها و بارها قرائت‌های مختلفی از این متن به مخاطب‌های گوناگون نشان داده‌شده است. مکبث‌هایی که در عین اشتراک‌های بسیاری، هرکدام حداقل دریکی از گروه‌های مستقل و متفاوت با دیگر گروه‌های مکبثی قرار دارند. قرائت‌هایی كه گاه روبه بیرون دارد و به بررسی نظام قدرت و ساختار آن می‌پردازد و گاه رو به درون دارد و مسئله وسوسه و گناه را بررسی می‌كند. صرامی هم هر دو را دارد ولی نگاه به درونش مهم‌تر است ولی نه‌تنها از زاویه گناه بلکه از دیدگاه عشق سراغ مکبث رفته است. شکسپیر در نمایشنامه مکبث داستان سپهسالاری را به نگارش درآورده که در اسکاتلند فتوحات زیادی داشته و توسط دانکن پادشاه، به سپهسالاری کل سپاه منصوب می‌شود اما با توطئه همسر خود برای کسب قدرت بیشتر پادشاه را می‌کشد.

کار تتراکرومات به‌عنوان یک اجرا از مكبث بخش عمده‌ای از موفقیتش را وامدار قرائت و تحلیل متن است، چراکه نویسنده تنها به بازسازی جهان متن اكتفا نكرده و سعی كرده تا نگاهی متفاوت به نمایشنامه هزاران بار اجراشده شكسپیر داشته باشد. این نگاه متفاوت زمانی ارزش خود را بیشتر نشان می‌دهد كه كارگردان در مقابل متون كلاسیك و متونی كه بارها بر صحنه رفته‌اند با زاویه دیدی تازه اثری را برجسته سازد. بر اساس نگاه این نویسنده دوگانه «عشق-قدرت» ساخته اصلی مکبث را می‌سازد. در یک‌سو، وجه قدرت و ساختارهای مربوط به آنکه البته مردانه است، جنایت امری مجاز شمرده می‌شود و عمل رسیدن به قدرت و دستیابی به این شكل از قدرت، عملی مردانه انگاشته می‌شود؛ و در سوی دیگر، این عمل با رنگ هوس و به نام عشق و البته با دروغ عاشقانه و تحریک وجه زنانه برای جنایت قوت و قوام می‌گیرد. صرامی نشانه‌های موجود در نمایش را براساس تحلیل دوگانه «عشق - قدرت» می‌چیند و همین خود، نشانه‌ها را تبدیل به نشانه‌هایی قابل تأویل می‌سازد. اسطوره شاه‌كشی و جنگ قدرت و بازی با چشم و رنگ‌ها. انگار مكبث هر بار از جهان مردگان برمی‌خیزد تا جنگی دیگر درافكند و بنایی از رنگ‌ها تازه برپا کند و به جهان مردگان بازگردد.

اجرای این کارگردان ویژگی‌ها و هویت خاص خود را دارد و امضایی كه پای اثر است متعلق به كارگردان آن است. در حوزه اجرا نیز شاهد اجرای قدرتمند این نشانه‌ها به كمك عواملی چون بازی، طراحی صحنه، لباس و موسیقی دیده می‌شود. رنگ‌های قرمز و زرد لباس‌ها درست نشانه‌هایی از عشق و بیماری هستند. کودک، با داشتن رنگ خاکستری و طراحی متفاوت لباس متمایز شده است. در حوزه بازی و به‌ویژه بازی اکثر شخصیت‌ها تتراکرومات به‌ویژه شخصیت مكبث، می‌توان جرقه‌های بسیار قدرتمندی را مشاهده كرد. این کارگردان جوان در این اجرا با نگاه خاص ‌خودش به متن، بسیاری از نكات متن شكسپیر را حذف كرده و آنچه در راستای تحلیلش بوده را نگه‌داشته است.

مکبث باوجود قتل‌های وحشتناکی که انجام می‌دهد، یک انسان ترحم‌انگیز است. ترس، توهم، خستگی و بی‌خوابی او را با تمام قدرتی که دارد، تحلیل می‌برند. یک مضمون مهم دیگر در مکبث، تردید و کشمکش درونی است. این تردید و دودلی در اقدامات او دیده می‌شود. یکی دیگر از مضمون‌های مهم مکبث، ایجاد یک جهنم درونی/بیرونی است. خیال‌پردازی، خواب‌گردی، صداهای خارج از جسم در سراسر این کار دیده و شنیده می‌شوند. مکبث هیچ‌گاه به آرامش نمی‌رسد. باوجود تمام فداکاری‌هایی که برای رسیدن او به سلطنت صورت گرفته، مکبث نمی‌تواند از موهبت‌های مادی و فانی پادشاه بودن لذتی ببرد.

مکبث صرامی قرار است تتراکرومات هم باشد و همه رنگ‌ها را حتی در شب هم تفکیک کند و نشان بدهد اما دوگانه عشق- قدرت با او کاری می‌کند که چشم او تنها خون ببیند خون و نداند که رنگ خون چیست و چگونه باید آن را تفسیر کرد. مخاطب در انتها تتراکرومات بودن مکبث را به خاطر صفات درونی و اعمال بیرونی او نمی‌پذیرد. استفاده خوب از خواب و بالش سفیدی که مکبث با آن گره‌خورده تصاویر زیبا و متنوعی را به وجود آورده است و درعین‌حال یک‌رشته مستحکم تصویری بین لحظه‌های مختلف نمایش ایجاد نموده است. دیدن روایت این کارگردان اصفهانی از مکبث می‌تواند دریچه‌های تازه‌ای را روبروی مخاطب بگشاید. گشایشی که هنرمندانه در ذهن مخاطب می‌نشیند.

ارسال نظر