نقدی بر کارنامه دفتر تخصصی سینما
دفتر تخصصی سینما شهرداری اصفهان، کمتر از یک سال است آغاز به فعالیت کرده و دست به برگزاری کارگاههای آموزشی سینمایی، حمایت از ساخت فیلمهای کوتاه و برگزاری جلسه های نمایش فیلم زده، فعالیتهایی که انتقادهایی را موجب شده است.
از حدود یک سال پیش بود که شهرداری اصفهان، دفترهای تخصصی خودش را درزمینه هنرهای گوناگون راه انداخت. تالار هنر شد دفتر تخصصی تئاتر، موزه هنرهای معاصر دفتر هنرهای تجسمی و در کنار اینها، دفتر تخصصی سینما هم راه افتاد. این عنوانهای دهانپرکن، البته گاه برنامههای پرسر و صدا هم به دنبال داشت. تالار هنر همان زمان، یکی دو برنامه با محوریت تئاتر عروسکی و تقدیر از اهالی تئاتر برگزار کرد که مثل بسیاری دیگر از برنامههای این سرزمین نصفهنیمه رها شد و ادامه نیافت. موزه هنرهای معاصر هم فعالیتهای رایج خود را ادامه داد و گاه برخی هنرمندان خارجی را دعوت کرد. در این میان فعالیتهای دفتر تخصصی سینما به دلیل نوپا بودن آن بیشتر جلبتوجه کرد.
حالا دیگر جایی پیداشده بود که بودجه کلان شهرداری را که حاصل عوارض پرداختی شهروندان بود، در اختیار داشت و این در نگاه اول برای سینماگران اصفهانی خوشایند بود. این دفتر به مدیریت مصطفی حیدری که پیشازاین در مراکز مختلف شهرداری، کارمند بود، دعوت از اساتید مختلف سینمایی را سرلوحه کار خود قرار داد و کارگاههای مختلفی درزمینه فیلمنامه برگزار کرد. فیلمسازان سینمای کوتاه شهر، خوشحال از حضور امثال شادمهر راستین و شهرام مکری در شهرشان، بخشی از هزینههای کارگاهها را پرداخت کردند و بقیه هزینهها از بودجه شهرداری تأمین شد و البته در این میان، آموزشگاههای هنری شهر هم که توان مالی دعوت از چنین اساتیدی را نداشتند، کم آسیب ندیدند. البته در تأثیرگذار بودن این دورههای آموزشی حداکثر چندروزه هم تردید بسیاری وارد است، چراکه بیشتر این کلاسهای فشرده اگر به خاطره گفتن وقت نگذرانند، بیشتر برای بیان بدیهیات ابتدایی صرف میشوند، بهویژه که سطحبندی چندانی هم برای ورود هنرجویان به آنها نمیشود.
حال نوبت به ساخت فیلم رسیده بود. دفتر تخصصی در پروژه «راسته» از ساخت 9 فیلم کوتاه مستند پرتره درباره اساتید هنرهای سنتی اصفهان حمایت مالی کرد و محمدفاضل پورابوطالب، یاشار کریمی، کیوان احمدی، احسان امینی، حسن کوچکی، امیر رستمی، آیدا نامجوفر و بهروز یزدانی، فیلمهای کوتاهی درباره علی خوشنویسزاده، جواد عبادی، حسن کیانی، غلامعلی داستانپور، جهانگیر آیتی، محمد آقا رفیع، شرمین سارنج، قمرالملوک سترگ و کیقباد بذرافشان ساختند. این پروژه را محمد معماریان، مدیر عصارخانه شاهی کلید زده بود و فیلمسازان آنهم بدون هیچ اعلام فراخوانی انتخابشده بودند و شواهد زیادی مبتنی بر باندبازی و توجه صرف به رفقای مسئولان این دو مرکز زیر نظر شهرداری در انتخاب عوامل فیلمها دیده میشد، بهطوریکه بسیاری از سازندگان فیلمها هرگز مستند نساخته بودند که این را از مصاحبههای حسابنشده و کلیشهای آنها با هنرمندان سنتی میشد فهمید. برخی از این فیلمسازان هم سابقه کارگردانی چندانی نداشتند.
اعتراض اهالی فیلم کوتاه اصفهان به رفیقبازی حاکم بر این پروژه ادامه داشت که خبر رونمایی فیلمهای پروژه «جاده» هم رسید. فیلمهایی که با ایده مجتبی اسپنانی، فیلمساز پرسابقه اصفهانی و کارمند انجمن سینمای جوان اصفهان کلید خورده بود. ایده اولیه، ساخت فیلمهایی با موضوع سینمای کیارستمی بود و درنهایت به ساخت فیلمهایی با موضوع جاده منتهی شد، با مشارکت دفتر تخصصی سینما شهرداری اصفهان و انجمن سینمای جوان این شهر. برای این فیلمها البته فراخوان محدودی به تعدادی از فیلمسازان داده شد و فیلمنامههایی رسید و برخی هم انتخاب شد و درنهایت هفت فیلمنامه انتخاب و توسط احسان امینی، بهروز یزدانی، محمد فاضل پورابوطالب، احمدرضا سیستان، عبدالله رحیمی، حامد امیری و مجتبی اسپنانی ساخته شدند. نامهای مشترک سازندگان و عوامل فیلمهای دو پروژه «جاده» و «راسته» حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
دفتر تخصصی البته برنامههای بدون حرفوحدیث هم برگزار کرد، آخریاش مجموعه برنامه «عصرهای سینما» که در ماه رمضان به اکران فیلمهای سینمای جهان اختصاص داشت. برگزاری این برنامه، همان کاری بود که اغلب شهرداریهای جهان در حمایت از سینما انجام میدهند، راه انداختن جلسات نمایش فیلم.
آخرین فعالیت این دفتر تاکنون هم، حمایت از ساخت 40 فیلمنامه کودک است که چند سال پیش تایید شدهاند. فیلمنامههایی که مثل اغلب فیلمنامههای تأییدشده پروژههای معدود سینمایی این شهر، معلوم نیست بر چه اساسی انتخابشدهاند و چند نفر از اعضای شورای فیلمنامه تأییدکننده آنها، دستی بر آتش ساخت فیلم کوتاه داشتهاند، همانطور که معیار دفتر تخصصی سینما و انجمن سینمای جوان برای انتخاب سازندگان این فیلمنامهها هم معلوم نیست.
این آشکار نبودن بسیاری چیزها و در خفا رخ دادن آنها، جزئی از روحیه و فرهنگ ما است. بر هم زدن آرامش این مرداب محافظهکار اما اتفاقی است که دیگر باید با اعتراضهایی با صدای بلند بیفتد.