قلق بدقلق ها!

آیا می توانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد کردید به یاد بیاورید؟ یا آخرین باری را که شخصی به منظور آزارتان به شما حرفی زد؟ چگونه با آن کنار آمدید؟ نتیجه چه شد؟ در آینده با این شرایط چگونه روبه رو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟ هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبه رو می شویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی می کنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است. این حقیقت دلیل تضادها نیست؛ اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث می شود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.

آیا می توانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد کردید به یاد بیاورید؟ یا آخرین باری را که شخصی به منظور آزارتان به شما حرفی زد؟ چگونه با آن کنار آمدید؟ نتیجه چه شد؟ در آینده با این شرایط چگونه روبه رو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟ هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبه رو می شویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی می کنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است. این حقیقت دلیل تضادها نیست؛ اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث می شود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.

در این شرایط غریزی ممکن است کنترل خود را به عنوان اشرف مخلوقات از دست بدهیم و به حیوانی انسان نما با میلی شدید جهت حفاظت از خودمان در برابر حملات تبدیل شویم. با وجود این که ما تنها حیوانات باهوش با قدرت کنترل واکنش هایمان هستیم، این رفتار طبیعی است. اماچه چیز باعث می شود این گونه رفتار کنیم؟ممکن است از بعضی از شما پرسیده شده باشند که «شما در برابر نظرات منفی که در مورد کارتان داده می‌شود چه برخوردی می کنید؟ این نظرات گاهی خیلی بی رحمانه هستند. ما نمی توانیم با آن کنار بیاییم». پاسخ ساده است،«اجازه نمی دهید این نظرات ما را آزرده کند.» البته به این سادگی نیست و مدت زمانی طول می کشد که با این میل شدید جهت حفاظت از خود و مقابله پیروز شوید.می دانم که آسان نیست، اگر آسان بود اصلا افراد منفی و بدقلق وجود نداشتند و هیچ چیز باعث رنجشمان نمی شد.

چرا خود را جهت کنترل واکنش هایمان به زحمت بیندازیم؟
جلوگیری از آزرده شدن خودمان:یک جمله مشهور وجود دارد که« کینه ورزیدن نسبت به دیگری مانند این است که جرعه ای زهر بنوشیم و توقع داشته باشیم که طرف مقابل بمیرد.» تنها کسی که آزار می بیند خودمان هستیم. وقتی ما جواب بدی را با بدی می دهیم درونمان به هم می ریزد و از نظر روحی و روانی نیز دچارغم و اندوه می شویم. این مشکل دیگران است و نه شما:در واقع رفتار منفی مردم بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا می کند و شما هم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار می گیرید. این رفتار، شخصی نیست پس چرا ما به دل می گیریم؟ پاسخ این است که نفس ما مشکلات و کشمکش ها را دوست دارد. اغلب زندگی مردم آنقدر خسته کننده و بی روح است که می خواهند دیگران را نیز در آن سهیم کنند. خیلی وقت ها پیش آمده که شخصی عمدا نظر ناراحت کننده ای در سایت می گذارد و مرتب چک می کند که ببیند آیا کسی جواب آن را داده و اگر کسی نظری داده جواب منفی تری بدهد. جدال با نفس:زمانی که ما بی اراده واکنش نشان می دهیم این واکنش طبیعی و صادقانه است. اما آیا عاقلانه است؟ با این کار چه چیزی حل می شود؟ پاسخ این است هیچ چیز. گرچه که نیاز نفس ما را برای جدال ارضا می کند.آیا متوجه شده اید که وقتی ما به مقابله برمی خیزیم در ذهنمان احساس رضایت می‌کنیم؟ اما روحمان آزرده است؟ قلبمان سخت می شود و به سراغ افکار خشونت آمیز می رویم؟ خشم، خشم را می پروراند:خیلی به ندرت پیش می‌آید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیجه خوبی داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور می کند و واکنش منفی تر شخص را به دنبال دارد. اگر ما بدون درنگ واکنش نشان دهیم انرژی خود را صرف دفاع از خود کرده ایم و از نظر روانی احساس می کنیم که باید برای دفاع از خود دست به مقابله بزنیم.تا حالا توجه کرده اید هرچه اندیشه های ما خشمناک تر می شود ما عصبانی تر می‌شویم؟ این یک مارپیچ منفی روحی است.

* هدر رفتن انرژی:«به هرچه توجه کنیم انرژی ما نیز صرف آن می شود.» به هرچه که توجه کنیم پرورش می آید. از آنجا که ما در یک زمان فقط می توانیم روی یک مسئله تمرکز کنیم، می توانیم به جای صرف انرژی روی مسائل منفی آن را صرف خوشبختی خود کنیم.
* انرژی منفی به سرعت منتشر می شود:من دریافته ام که هرگاه به یک قسمت از زندگی دید منفی داشته ام کم کم این دید منفی به قسمت های دیگر زندگی ام نیز نفوذ کرده است. وقتی ما در یک موقعیت منفی هستیم یا از کسی کینه به دل می گیریم احساس خیلی خوبی پیدا نمی‌کنیم و این انرژی منفی را در طول روز با خودمان به دوش می‌کشیم. وقتی احساس خیلی خوبی نداشته باشیم نمی توانیم به درستی فکر کنیم و افکار روشنی داشته باشیم واین مسئله ممکن است ناخودآگاه مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
* آزادی بیان:عقاید مردم نیز همانند شما سزاوار توجه است. بگذارید احساساتشان را بیان کنند. به یاد داشته باشید که همه اینها نسبی است ونتیجه دیدگاه و نقطه نظر هر شخص است. آنچه که ما مثبت فرض می کنیم می تواند برای دیگری منفی باشد. وقتی ما عکس العمل نشان می دهیم، این مسئله باعث تقابل طرفین و جدال بر سر حقانیت می شود.بعضی افراد توانایی کافی برای بیان منظورشان را ندارند و ممکن است گاهی گفتارشان اهانت آمیزبه نظر برسد؛ اما باز هم حق بیان دیدگاهشان را دارند. آنها حق دارند که نظراتشان را بگویند و ما این حق و اراده را داریم که واکنش مان را انتخاب کنیم. ما می توانیم سکوت و آرامش پیشه کنیم یا به مبارزه برخیزیم.

چهار نکته برای مقابله با افراد منفی
با وجود اینکه تمرینات زیادی برای رویارویی با افراد منفی انجام داده ام گاهی اوقات خود را در حال جدال با آن می یابم. معمولا وقتی به مقابله می پردازم به ندرت نتیجه خوبی به دست می آید. نکته این است که ما انسانیم و دارای احساسات و نفسیات. با به کنترل درآوردن نفس خود و استفاده از هوش هیجانی نه تنها به سلامت روحی و جسمی خود کمک کرده ایم بلکه از به وجود آمدن شرایط بد نیزجلوگیری کرده ایم.در این جا چند پیشنهاد برای رویارویی با افراد سخت و منفی ارائه شده است.

- ببخشید:به یاد داشته باشید که از نظر ذاتی ما آدم های خوبی هستیم؛ اما قضاوت ما ممکن است نادرست باشد و ممکن است چیزهای بدی بگوییم. از خودتان بپرسید اگر در این شرایط یا در برابر این شخص از خود بخشش نشان دهم چه می شود؟
- صبر کنید:بعضی اوقات احساس می کنیم که باید ایمیلی بفرستیم و از خود دفاع کنیم. من یاد گرفته‌ام که این ایمیل های احساسی نتیجه دلخواه ما را در پی ندارد و فقط آتش جدال را شعله ورتر می کند. خوب است که مدتی به خود وقت بدهیم تا آرام تر شویم. شما می توانید آن ایمیل احساسی را برای آن شخص بنویسید؛ اما آن را نفرستید. اگر هم می‌خواهید حتما جواب آن را بدهید قبل از پاسخ دادن ابتدا آرام شوید.
- آیا واقعا مهم است که حق با من است؟:بعضی اوقات ما از نقطه نظر خود به شدت دفاع می کنیم. اگر خود را در حال بحث بر سر صحت حرف خود یافتید از خود بپرسید« آیا واقعا مهم است که حق با من باشد؟» اگر جواب مثبت است دوباره بپرسید چه نیازی است که آن را اثبات کنم؟ چه به دست می آورم؟
- واکنش نشان ندهید:بیشتر وقت ها که شخصی یک پیام منفی یا نظر بد می دهد تلاش می کند که واکنش شما را بر انگیزد. وقتی ما عکس العمل نشان می دهیم آنها را به خواسته شان رسانده ایم. پس این چرخه را متوقف کنید و خود را برای جواب دادن به زحمت نیندازید.

ارسال نظر