آمارهای اشتغال زنان و چند سوال
در حالی معاونت امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری نرخ اشتغال زنان را 75درصد اعلام میکند که پذیرفتن این اعداد و ارقام از سوی کارشناسان با شک و تردید همراه است و نیاز به تامل دارد. تصورات عمومی نیز افزایش حضور زنان در بازار کار را حکایت میکند؛ اما بدیهی است که آمار 75درصدی اشتغال زنان تا حدودی به چاشنی اغراق و سیاهنمایی آغشته است؛ چرا که روند اشتغال در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ به گونه ای بوده که در سال ۱۳۸۴ در برابر هر ۴۲۰ مرد شاغل ۱۰۰ زن شاغل وجود داشت که این نسبت در سال ۱۳۹۴ به ۵۳۴ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل رسیده است.
در حالی معاونت امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری نرخ اشتغال زنان را 75درصد اعلام میکند که پذیرفتن این اعداد و ارقام از سوی کارشناسان با شک و تردید همراه است و نیاز به تامل دارد. تصورات عمومی نیز افزایش حضور زنان در بازار کار را حکایت میکند؛ اما بدیهی است که آمار 75درصدی اشتغال زنان تا حدودی به چاشنی اغراق و سیاهنمایی آغشته است؛ چرا که روند اشتغال در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ به گونه ای بوده که در سال ۱۳۸۴ در برابر هر ۴۲۰ مرد شاغل ۱۰۰ زن شاغل وجود داشت که این نسبت در سال ۱۳۹۴ به ۵۳۴ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل رسیده است.
البته تازه ترین آمار از اشتغال در سال گذشته نشان
می دهد که از مجموع ۶۱۶ هزار شغلی که ایجاد شده، ۴۲۰ هزار شغل سهم زنان بوده و مردان تنها ۱۹۶ هزار شغل را به دست آورده اند. با وجود رشد چشمگیر سهم زنان در نیروی کار در یک سال گذشته، همچنان نرخ بیکاری زنان بسیار بالاتر از میزان بیکاری مردان است؛ اما نباید این نکته را فراموش کرد که معیارها و شاخصهای تعریف شغل در هر دورهای با دوره دیگر متفاوت است و این موضوع تأثیر مستقیمی بر افزایش یا کاهش تعداد جامعه شاغلان دارد. سهم 52درصدی زنان در بخش خدمات و حضور اندک وکمرنگ آنها در بخشهای دولتی و صنعتی و کشاورزی میتواند گواه بر این ادعا باشد. تغییر عادتوارههای سنتی و دگردیسی در اشتغال زنان ایــن ارقــام و اعـــداد را کــه کنــار بگـــذاریــم و بـــر روی سیاهنماییهایش چشم ببندیم، به این نتیجه میرسیم که با رشد فردیت و استقلال طلبی زنان اصفهانی و تغییر در سبک زندگی آنها، تقاضای آنها برای ورود به بازار کار نیز چندبرابر شده است؛مشاغلی که ممکن است آنها را از ایفای نقشهای سنتی و کلیشهای که قبلا داشتهاند، دور کند و به سمت و سوی دیگری بکشاند. البته این مسئله میتواند باعث بهوجود آمدن مشکلات عمدهای بشود. این موضوع را
رضا اسماعیلی که جامعهشناس و مدرس دانشگاه است در گفتوگو با اصفهان زیبا تأیید میکند، آنجا که میگوید: «اشتغال زنان و ورود آنها به بازار کار موجب تغییر نقشهای زنان در عرصه زندگی شخصی و خانوادگی و همچنین جایگاه اجتماعی آنها میشود. از طرف دیگر، با توجه به ظرافت و دقت عمل و توانمندی که زنان در این زمینه دارند و همچنین پذیرش حداقل حقوق و ساعت کاری از سوی آنها و داشتن شروط معمولی و ساده برای انجام آن کار، بسیاری از کارفرمایان در مشاغل مختلف ترجیح میدهند از آنها استفاده کنند؛ بنابراین شاهد افزایش سهم زنان در مشاغل و بخشهای خدماتی هستیم. همانطور که آمارهای معاونت امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری هم نشان میدهد، بیشتر درصد اشتغال زنان مربوط به بخش خدمات است.»
وقتی تعادل بازار کار بههم میریزد
افزایش سن تجرد، کاهش فرصتهای شغلی برای مردان، بر هم زدن تعادل بازار کار مردان و زنان،همچنین فاصله گرفتن از عادتوارهها و نقشهای سنتی و قدیمی از جمله پیامدهایی است که سهم 75درصدی اشتغال زنان در جامعه اصفهان بههمراه دارد: «کاهش نقشهای اجتماعی، یکیدیگر از پیامدهای افزایش اشتغال زنان در جامعه است که باعث میشود، برخی از زنان نتواند تصمیمگیریهای اجتماعی و خانوادگی درستی داشته باشند. همچنین تمایل نداشتن به فرزندآوری و میل به مجرد ماندن و گرایش به آمال و آرزوهای فردی نیز از مشکلات دیگری است که سهم 75درصدی زنان از بازار کار بهدنبال دارد. از سوی دیگر، به دلیل محدود بودن فرصتهای شغلی در جامعه، تعادل میان شغلها نیز به هم میخورد و این سبب میشود که مردان نتواند به برخی از بازارهای کار ورود کنند و فرصتهای کمتری برای آنها فراهم شود و بهتبع آن، اقتصاد استان با مشکل روبهرو میشود.» اومی افزاید: « البته برخی از زنان نیز ناخواسته و از روی اجبار به بازار کار ورود پیدا میکنند. برای مثال، زنانی که همسرانشان دچار معلولیت یا بیماری هستند یا کسانی که سرپرست ندارند و خودشان چرخ زندگیشان را میچرخانند ؛ پس بین
این نوع از اشتغال با مشاغل دیگری که زنان بهطور خودخواسته به آن ورود میکنند، باید تفاوت قائل شد.»
آماری که با واقعیت، فاصله دارد!
اسماعیلی در لابهلای حرفهایش آمار 75درصدی نرخ اشتغال زنان را واقعی نمیداند و معتقد است: «این آماری که بهتازگی از سوی معاونت امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری اعلام شده است، نیاز به تأمل دارد. هرچند انتشار چنین آماری نشان دهنده رشد و توسعه کشور در بخش اقتصاد است؛ اما در تحلیل آن، این نکته را هم باید در نظر گرفت که آیا در جمعآوری و تدوین این آمار، تعریف دقیقی از شغل و فرد شاغل مدنظر قرار گرفته است؟ برای مثال، آیا فعالیتهای مربوط به حوزه خانواده نیز شغل درنظر گرفته شده است؟ بنابراین، فقط آمار و ارقامی میتوانند مبنا قرار گیرند که از طریق سرشماری بهدست آمده باشند و نه اعدادی که از جاهای مختلف جمعآوری شدهاند. نکته دیگر اینکه باید با استفاده از شاخصهای اقتصادی، تعریف دقیق و درستی از شغل شود. در حال حاضر، براساس گزارشهای بینالمللی کار، این رقم و اعداد با متوسط واقعی جامعه فاصله عمیقی دارد. مصداقش را هم میتوان به راحتی دریافت. فقط کافی است به اطراف خود نگاه کنید. چند درصد از زنانی که پیرامون شما زندگی میکنند، کار میکنند و خود را شاغل میدانند؟»