نگاهمان را به اصفهان تازه کنیم

من و آقای حسینی زاد قبلا هم راجع به داشتن برنامه های داستان خوانی با هم صحبت کرده بودیم بدون آنکه مسئله رونمایی از کتاب ها مطرح باشد؛ اما به دلایل مشکلات کاری، این برنامه در آن زمان انجام نشد تا اینکه نزدیکی چاپ این دو کتاب یعنی «نزدیک داستان» و «بیست زخم کاری» باعث شد این فکر دوباره زنده شود و برنامه مشترک داستان خوانیمان با پیشقدم شدن ناشر کتاب ها یعنی نشر چشمه برای بار اول در تهران برگزار شود.

من و آقای حسینی زاد قبلا هم راجع به داشتن برنامه های داستان خوانی با هم صحبت کرده بودیم بدون آنکه مسئله رونمایی از کتاب ها مطرح باشد؛ اما به دلایل مشکلات کاری، این برنامه در آن زمان انجام نشد تا اینکه نزدیکی چاپ این دو کتاب یعنی «نزدیک داستان» و «بیست زخم کاری» باعث شد این فکر دوباره زنده شود و برنامه مشترک داستان خوانیمان با پیشقدم شدن ناشر کتاب ها یعنی نشر چشمه برای بار اول در تهران برگزار شود.پیشنهاد های مختلفی هم از جاهای دیگرهم داشتیم و مکان های مختلف از ما خواسته بودند آن را اجرایی کنیم؛ ولی ناشر کتاب ما چشمه بود و برنامه ما هر چند به نوعی رونمایی بود؛ ولی سعی داشت با رونمایی های مرسوم کتاب ها در این روزها که بیشتر شکل امضا دادن و عکس گرفتن صرف و تعریف از کتاب هاست، متفاوت باشد و همین موضوعات باعث شد که به جای آن فرم با برنامه داستان خوانی انجام شود. بعدا قرار شد این حرکت در شهرهای دیگرهم ادامه پیدا کند و با توجه به اینکه من در اصفهان زندگی می کنم با ناشر صحبت کردیم که اصفهان محل بعدی برنامه باشد و حتی این صحبت مطرح شد که چه خوب می شود ناشران مختلف برنامه های داستان خوانی را در شهرهای مختلف برای کتاب های تازه منتشر شده برگزار کنند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم برنامه را در اصفهان و البته نه در فضاهای مرسوم قبلی اجرا کنیم و فکر کردیم که چه خوب میشود که به بهانه این برنامه فضاهایی مانند قلمستان، موزه حمام علیقلی آقا، عصارخانه شاهی و ... که ظرفیت گردشگری دارند به بهانه این برنامه ها دوباره زنده و شناسانده شوند.سال گذشته با ریاست موزه عصارخانه که به عنوان بهترین موزه کوچک ایران هم انتخاب شد، صحبت کردم و بعد از استقبال ایشان قرار شد این برنامه در این فضا برگزار شود و حالا از علاقه مندان دعوت به آمدن می کنم تا بر خلاف برگزاری های معمول در فضای متفاوت عصارخانه به داستان های ما گوش بدهند و فضای آنجا و تکه هایی از فیلم های قدیمی آن را ببینند که کاربری قبلی و اولیه اش را نشان می دهد.راستش من فکر می کنم غیر از در اختیار گرفتن یک مکان فرهنگی و استفاده درست از آن نزدیک شدن ما به بناها کمک می کند تا نگاهمان نسبت به اصفهان تازه تر شود و این مکان ها را بهتر ببینیم و امیدوارم مردم به واسطه این قبیل برنامه ها به بافت قدیمی شهرشان نزدیک شوند، گردشگران شهر هم بیشتر شوند و رونق اقتصادی هم کم کم اتفاق بیفتد.علاوه بر اینکه ، این سنت درتهران جریان دارد و چه خوب می شود ما که ادعای پایتختی فرهنگ و تمدن اسلامی را داریم هم انجامش دهیم؛ درباره برنامه داستان خوانی اصفهان هم باید بگویم من در این نشست دقیقا همان آثاری که در تهران خواندم را نمیخوانم؛ ولی یکی از کارهای نزدیک داستان را به اضافه یکی از آثاری که اخیرا از من چاپ شده میخوانم و فکر می کنم این کار نوعی ادای دین به شهرم باشد. امیدوارم این برنامه ادامه پیدا کند چون می دانم ما آنقدر نیروی بالقوه داریم که بشود ادامه اش داد .

ارسال نظر