تاریخ مؤنث بر صحنه تئاتر
شاه بیمار، زنان حرمسرا، روزهای ملالآور و روایتی از تاریخ مؤنث. بخشی از تاریخ ایران اینک روی صحنه با اعترافاتی از زنان ناکام خود را نشان میدهد و تاریخ را برای مخاطب روایت میکند. روایتی که مربوط به اندرونی شاه میشود و پوشیدگی اندرونی پردهای بر حقیقت درون آن کشیده است.
میلاد مرتجی- اصفهان امروز: شاه بیمار، زنان حرمسرا، روزهای ملالآور و روایتی از تاریخ مؤنث. بخشی از تاریخ ایران اینک روی صحنه با اعترافاتی از زنان ناکام خود را نشان میدهد و تاریخ را برای مخاطب روایت میکند. روایتی که مربوط به اندرونی شاه میشود و پوشیدگی اندرونی پردهای بر حقیقت درون آن کشیده است. گرچه وضعیت زنان، در طول تاریخ همواره در هالهای از ابهام بوده است اما حرمسرای ناصری حرف و نقلهای بسیاری دارد. تاریخی که عموماً نوشته میشود روایت جنگها، صلحها و پیروزیهاست اما این بار تاریخ، بر صحنه نمایش نهتنها بهجای کشورگشایی از اقتدار شاه در تسخیر قلب و کشتن روح زنان سخن میگوید بلکه پوشیدگی احساسات و عواطفی زن در حرمسرای قدرت را نشان میدهد. بهگونهای که با سرکوب شاهی، عشق در زنان کشتهشده و کینه و حسرت و حسادت جایگزین آن میشود تا دست به قتل بزنند. «باد اسب است» به قلم محمد چرمشیر و کارگردانی و دراماتورژی رادنوش مقدم در تالار هنر به روی صحنه میرود. نمایشی که با زبانی فاخر و با خلاقیتهای کارگردان به روایتی از اندرونی شاه میپردازد و روایتی از سرخوردگیها و مسائلی که در حرمسرای شاهی میگذرد، ارائه میدهد. نکته مهم در مورد این نمایش این است که بازیگران آن را هنرجویانی تشکیل دادهاند که در طول یک سال در تالار هنر آموزش دیدهاند و اکنون دانش خود را بر روی صحنه ارائه میدهند. اتفاقی که میتواند نوید تربیت نسل جدیدی از بازیگران و فصلی نو در تئاتر اصفهان با بازیگرانی خلاق باشد. فرشته خیرالهی، پریچهر صدیقیان، پریسا پاکروان، بهاره طهماسبی، زهرا نیلی، طاهره علی محمدی، صدف غرضی، نگین ممیزیان، زهرا زفرهای، فاطمه بخشی، فاطمه الماسی، مریم اعظمی، مرضیه مختاریان، مهسا رحیمی، وحید محزونی، جواد کریمیان، هومن شمس و صادق محمدی در این نمایش به ایفای نقش میپردازند و این تئاتر تا ۲۶ مرداد ساعت ۲۰: ۳۰ در تالار هنر اصفهان روی صحنه میرود. برای بررسی این تئاتر گفتگویی با رادنوش مقدم، دراماتورژ و کارگردان تئاتر باد اسب است انجام دادیم و از او در مورد موضوعات و مسائلی که در مورد این تئاتر و سختیهای کار با هنرجویان و ارزیابی از عملکرد شاگردانش پرسیدیم. این گفتگو را در ادامه میخوانید:
چرا باد اسب است را برای اجرا انتخاب کردید؟
پرداختن به مشکل زنان در طول تاریخ یکی از دغدغههای من بوده است که اگر هنوز هم مشکلاتی وجود دارد ریشه در تاریخ دارد. حرمسرای ناصرالدینشاه برای من همواره موردتوجه بوده که در آن، چه نگاهی به زنان وجود داشته است و از اینرو نمایشنامه آقای چرمشیر را انتخاب کردم.
با توجه به زبان سنگینی که در این نمایش بود و هنرجوها نیز به ایفای نقش میپرداختند، آیا انتخاب این نمایشنامه انتخاب دشواری برای کار نبود؟
با توجه به اینکه بچهها هنرجو بودند خواستیم که تا حدی لحنها را روانتر کنیم؛ اما بهشخصه معتقدم بازیگر ساختهشده تا بتواند کار سخت را انجام دهد، البته کار خارج از توان بچهها نبوده و خوبی اجرای آنها نیز آن را نشان میدهد.
چه سختیهایی کار با هنرجویان برای رسیدن به اجرا وجود داشت؟ همچنین چه اهمیتی این نوع آموزش دارد که هنرجو از تئوری آغاز کند تا به روی صحنه و بازیگری برسد؟
من باید از آقای رهبری و معاونت آموزش تالار هنر به دلیل اعتماد به این شیوه تدریس تشکر کنم. من معتقدم که علم و عمل در هنرجویان باید همراه باهم جلو برود. بچهها دو ترم مقدماتی و تکمیلی را گذراندند و البته این آموزشها ادامه نیز دارد. بسیاری از بچههایی که واردشده بودند، حتی تئاتر نیز ندیده بودند اما به دلیل پشتکار زیاد و استعدادی که داشتند توانستند اثری جذاب را ارائه دهند.
تمرین کردن با هنرجو چگونه است؟
کار سختی است چون هنرجو هنوز چشماندازی از حرفه بازیگری ندارد؛ بنابراین باید یک چشمانداز و سپس یک هدف برای او تصویر کنید و درنهایت فاصلهای که باهدفش دارد را برایش ترسیم کنید تا بتواند در این راه قدم بردارد. درعینحال کار با هنرجو بسیار لذتبخش است و تکتک بچهها وقتی میتوانستند یکقدم به جلو بردارند، من نیز خوشحال و شگفتزده میشدم.
نمایش باد اسب است، یک روایت غیرخطی و مقطع دارد اما شما خواستید با خلاقیتهایی که در دراماتورژی و کارگردانی دارید آن را ملموستر کنید. در این زمینه چه رویکردی داشتید؟
نمایشنامه داستانهای موازی زیادی را روایت میکند و این ویژگی قلم آقای چرمشیر است که جذابیت خاصی دارد. فکر نمیکنم در اصفهان به این شیوه و سبککار شده باشد. البته هدف من و همه بچههایم این است که آوانگارد و پیشرو باشند و تجربههای جدید داشته باشند. ما اینجاییم تا تجربه کسب کنیم، همه ما هنرجوییم و باید به مرزهای ناشناخته حمله کنیم. ما متنهای دیگری هم خواندیم ولی باهم به این نتیجه رسیدیم که متن آقای چرمشیر را استفاده کنیم. البته سعی کردیم که مخاطب اصفهانی را نیز در نظر بگیریم اما تغییری در داستان ایجاد نکردیم ولی مواردی که در قلم استاد چرمشیر بهصورت نهفته وجود داشت را پررنگتر کردیم و خواستیم آن را نشان دهیم تا روایت ملموستر شود.
کار با هنرجو را چگونه ارزیابی میکنید و ادامه این روند را تا چه اندازه برای تئاتر اصفهان مفید میدانید؟
شاید صحبتی که حالا میخواهم بکنم برخی از همکاران من را دلخور کند ولی حقیقتاً فکر میکنم که بچهها خیلی فراتر از یک هنرجو عمل کردند و بازی آنها بر اساس صحبتی که اساتید داشتند، از بعضی بازیگران بهتر بود. کار کردن با یک هنرجو بسیار لذتبخش است؛ هنرجو آماده است که ایده بگیرد اما ممکن است یک بازیگر اینگونه نباشد. وقتی بچهها بهخوبی روی صحنه ظاهر میشوند، خستگی یک سال کار از تنم بیرون میرود.
سخن آخر؟
ما هنرمندان در فضای مجازی مدام میگوییم که از تئاتر حمایت شود ولی ما حمایت چندانی از جامعه تئاتری ندیدیم و حمایت بیشتر را از مردم دیدیم. این عدم همبستگی در تئاتر اصفهان باعث شده که اصفهان پیشرفت نکند. من سعی کردم در سالهای فعالیت خودم بهعنوان یک بازیگر و کارگردان بی حاشیه باشم و در هر جا از هنرمندان و گروههای تئاتری حمایت کنم اما این دلخوری را از هنرمندان شهرم دارم که با چشم اینکه باد اسب است یک کار هنرجویی است، دستکم گرفتند و درحالیکه از بسیاری تئاترها به نظرم بهتر بازی کردند. متأسفانه از ماست که بر ماست و هر چه در تئاتر ما رخ میدهد به دلیل دوستیهای ظاهری و پشتهم نبودنهای باطنی است.