محیطزیست اصفهان؛ زخمی که درمان میخواهد
استان اصفهان با برخورداری از ذخایر ارزشمند طبیعی، تنوع زیستی بالا و زیستگاههای حساس، یکی از کانونهای مهم محیطزیستی کشور است که با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند. خشکسالیهای مکرر، مدیریت ناپایدار منابع آبی، برداشتهای بیرویه و فرونشست، استان اصفهان را با ابر بحران مواجه کرده است. زایندهرودی که روزگاری مظهر حیات و تمدن در فلات مرکزی ایران بود، امروز در بسیاری از روزهای سال خشک است و تالاب گاوخونی که زمانی در فهرست تالابهای بینالمللی ثبت شده بود، اکنون به منبع تولید ریزگرد تبدیل شده است.

اصفهان امروز-راضیه چنگیز نائین: استان اصفهان با برخورداری از ذخایر ارزشمند طبیعی، تنوع زیستی بالا و زیستگاههای حساس، یکی از کانونهای مهم محیطزیستی کشور است که با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند.
خشکسالیهای مکرر، مدیریت ناپایدار منابع آبی، برداشتهای بیرویه و فرونشست، استان اصفهان را با ابر بحران مواجه کرده است. زایندهرودی که روزگاری مظهر حیات و تمدن در فلات مرکزی ایران بود، امروز در بسیاری از روزهای سال خشک است و تالاب گاوخونی که زمانی در فهرست تالابهای بینالمللی ثبت شده بود، اکنون به منبع تولید ریزگرد تبدیل شده است.
اما زایندهرود نمایانترین مشکل محیط زیستی اصفهان است؛ تشدید آلودگی هوا در کلانشهر اصفهان، فرسایش پوشش گیاهی، تخریب زیستگاهها، و تهدید گونههای جانوری، دیگر چالشهایی هستند که نشان میدهد وضعیت محیطزیست استان در شرایط بحرانی قرار دارد. گزارشهای متعدد از شکار غیرمجاز، از جمله حادثه تیراندازی به محیطبان علی جمشیدیان در پناهگاه حیاتوحش موته و ازدسترفتن بینایی یکی از چشمهای این محیطبان فداکار، گواه روشنی بر ضعف سیستم حفاظتی و لزوم بازنگری در پشتیبانی حقوقی و تجهیزاتی نیروهای خط مقدم محیطزیست استان اصفهان است.
علاوه بر بحرانهای ساختاری، عملکرد اداره کل حفاظت محیطزیست استان نیز در دورههای اخیر، با انتقادهایی جدی مواجه بوده است. دو نمونه مشخص از این ناکارآمدی، به سرنوشت توله پلنگی به نام «هیراد» و دو توله سیاهگوش کمیاب مربوط میشود که بهرغم انتقال آنها به مراکز بازپروری در اصفهان، به دلیل کمبود امکانات و عدم برنامهریزی اصولی، ناگزیر به تهران منتقل شدند. این موضوع نهتنها نشانهای از ضعف زیرساختهاست، بلکه بیانگر این واقعیت است که سیاستهای بازپروری و احیای گونههای در معرض خطر، در سطح استان بهدرستی اجرا نشده است.
در این میان، تغییرات مدیریتی اخیر در اداره کل حفاظت محیطزیست اصفهان نیز قابلتأمل است. انتصاب سرپرست جدید، آقای داریوش گلعلیزاده، به دنبال پایان مأموریت سرکار خانم مرجان شاکری، فرصتی برای بازنگری جدی در اولویتها و سیاستهای اداره محیطزیست استان فراهم میآورد. بااینحال، لازم است یادآوری شود که استفاده ابزاری از جایگاههای استانی بهمنظور ارتقای موقعیتهای شخصی در سطح ملی، نهتنها از بار مسئولیت نمیکاهد، بلکه زمینهساز بیاعتمادی عمومی میشود. خانم شاکری در شرایطی از مسئولیت در اصفهان خداحافظی کردند که بسیاری از طرحها و مشکلات کلیدی محیطزیستی استان، از جمله بازسازی تالاب گاوخونی، کنترل آلودگی هوا، تقویت نظام پاسخگویی به مردم و حفاظت مؤثر از مناطق تحت مدیریت، همچنان بینتیجه و در وضعیت تعلیق باقیماندهاند. این در حالی است که ایشان هماکنون در سمت جدید خود در ستاد مرکزی سازمان حفاظت محیطزیست، مسئولیت ارزیابی اثرات زیستمحیطی پروژههای ملی را بر عهده دارند.
برایناساس، تأکید میشود که استان اصفهان نیازمند مدیریتی با رویکرد مسئلهمحور، تخصصگرایانه، و متعهد به ماندگاری در صحنه اجرایی است. مدیرانی که دغدغه اصلی آنها حل مسائل مردم و طبیعت باشد، نه استفاده از مناصب محلی بهعنوان سکوی پرتاب.
از سرپرست جدید انتظار میرود در نخستین گام، گزارشی جامع و شفاف از وضعیت موجود ارائه داده و با استفاده از ظرفیت نهادهای علمی، مدنی و مردمی، نقشه راهی مبتنی بر اولویتهای واقعی محیطزیست اصفهان تدوین کند. بازتعریف نظام مدیریت مناطق حفاظتشده، حمایت قاطع از محیطبانان، جلب اعتبارات ملی برای احیای زایندهرود و گاوخونی، و پیگیری شفاف پروندههای حیوانات در اسارت، باید در صدر اقدامات قرار گیرد.
محیطزیست استان اصفهان، موضوعی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت یا به فراموشی سپرد. هر تصمیمی که امروز گرفته شود، پیامدهای بلندمدتی برای آینده استان مهم اصفهان و وطنمان ایران خواهد داشت. ازاینرو نهتنها از سازمان حفاظت از محیطزیست، بلکه از کلیه نهادهای حاکمیتی، اجرایی، قضایی و مدنی درخواست میشود که در ایفای وظایف خویش در قبل محیطزیست، با جدیت بیشتری عمل کرده و این سرمایه ملی را از وضعیت فعلی نجات دهند.