کوچ هنرهای محیطزیستی به اصفهان
بحرانهای محیطزیستی هرروز بیشتر و بیشتر زندگی انسان را به خطر میاندازد. همین باعث توجه به این مسائل در هنر امروز ازجمله هنرهای تجسمی و ظهور هنرهایی چون هنر محیطی شده است. پروژه هنر «کوچرو» در ادامه چنین هنرهایی به این مسائل میپردازد و هنرمندان شرکتکننده در آن، این روزها به تصویر کشیدن مسائل زیستمحیطی اصفهان مشغول هستند.
الهام باطنی/اصفهان امروز: سالانه بیشتر از 15 میلیون نفر براساس فجایع طبیعی میمیرند که 96 درصد آنها از کشورهای درحالتوسعه هستند. طی 15 هزار سال گذشته، زمین از هر زمان دیگر گرمتر شده و تا سال 2025 ممکن است 5 میلیارد نفر، در کشورهایی زندگی کنند که دیگر هیچ ذخیره آبی برای زندگی نداشته باشند.
صفحه یخی قطب جنوب طی 200 سال آینده بهاحتمال 1 به 20 آب میشود که درنتیجه آن، شهرهای ساحلی مثل نیویورک و لندن زیر آب خواهند رفت. بسیاری دانشمندان پیشبینی میکنند اگر رها کردن پلاستیک در طبیعت را ادامه دهیم تا سال 2050 تعداد پلاستیکهای اقیانوسها از تعداد ماهیها بیشتر میشود.
اینها فجایعی است که آرامآرام و خزنده دارد زندگی در کره زمین را به خطر میاندازد. فجایعی که نتیجه تغییر سبک زندگی انسان است. انسانی که درگذر زمان از شکار به کشاورزی و بعد به صنعتگری روی آورد این باعث تغییر نوع هنر و آرزوهای او شد. درنتیجه برخلاف مدرنیسم که به دنبال یک روایت واحد است و به تعهدهای اجتماعی هنر اهمیت نمیداد، از دهه 60 به بعد بسیاری از هنرمندان به بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی توجه کرده اند
درحالیکه لندآرت، نوعی هنر مینیمال و دور از دغدغههای اجتماعی بود، هنر امروز در قالبهایی چون پرفورمنس و چیدمان به مسائل محیطزیستی و زنان و اتفاقات مربوط به جنگ و تروریسم واکنش نشان میدهد.
همینها باعث ظهور هنرهای جدید شد که یکی از آنها هنر زیستمحیطی (Echological Art) است. هنری که یکی از شاخههای هنر محیطی (Environmental Art)
محسوب میشود، در ادامه اتفاقات دهه 1960 نوعی تعامل بین هنرمندان و دانشمندان پدید آمد. دغدغه توجه به محیطزیست از اواخر 1990 با زیادشدن بحرانهای محیط زیستی مطرح شد، بحرانهایی که فقط یکی از آنها کمآبی است. تخریب جنگلها، آلودگیهای صنعتی، نبود تفکیک زباله و ورود آنها به آبهای جاری و تعداد زیاد پلاستیک و قابل بازیافت نبودن آنها مسائل دیگر این عرصه هستند.
Global nomadic art project یا پروژه جهانی هنر کوچ رو در ادامه چنین نوع هنرها است. پروژهای که از سال 2014 در کره جنوبی کلید خورد و احمد نادعلیان، هنرمند نامدار هنر محیطی، مدیریت آن را در ایران و فرشته عالمشاه در اصفهان به عهده دارد.
نوشین نفیسی، فرزانه نجفی، طاهره گودرزی، عاطفه خاص، فرشته عالمشاه، مهدیه دهقانی، مجید ضیایی، شهرناز زرکش، محمود مکتبی، کریم اله خانی و احمد نادعلیان، هنرمندان ایرانی این پروژه هستند و الپار پیتر مجارستانی، کارین ون درن مولن هلندی، راجر ریگورت، الیویر هوئت و مارگاریت نوئندر آلمانی و دیانا راداویکیوت و سالیوس والیوس از لیتوانی و کانگ هی جون و ری اونگ وو از کره جنوبی هم در آن حضور دارند.
در بخش اجرای این پروژه در هرمز و قشم، دو هنرمند بینالمللی حضور داشتند و در اصفهان، یک نفر و در تهران سه نفر. این پروژه در اصفهان به نقش هنر محیطی در مواجهه با بحرانهای محیطزیستی با تأکید بر خشکی زایندهرود خواهد پرداخت.
میثم یزدی، مدرس دانشگاه هنر اصفهان و مشاور موزه در نشست مربوط به این پروژه در اصفهان به معرفی اقلیم مناطق مختلف استان اصفهان و میراث فرهنگی و صنعت آهن، فولاد و پتروشیمی شهر اصفهان به هنرمندان خارجی حاضر در جلسه پرداخت و به مسائل آن درزمینه خشکی زایندهرود اشاره کرد، اینکه وقتی آب زایندهرود جاری میشود، مردم جشن میگیرند و وقتی خشک میشود، افسردهاند.
او به نمایشگاههای بومی، ملی و بینالمللی موزه هنرهای معاصر اصفهان هم اشاره کرد و سه هدف دفتر تخصصی هنرهای تجسمی شهرداری شامل استعدادپروری در هنرهای تجسمی، مرکزیت و مرجعیت در هنر معاصر ایرانی و برگزاری نمایشگاهها و ارتباط با مراکز دیگر.
عاطفه خاص که تز کارشناسی ارشد او مربوط به هنر محیطی بوده، هم در این جلسه گفت که بیشترین میزان خشکسالی و کمآبی مربوط به خاورمیانه است. او اشاره کرد که کاوه مدنی، پژوهشگر این عرصه، سه علت اصلی بیآبی ایران را عدم کنترل رشد سریع جمعیت در مقابل سرانه آب هر منطقه، تأثیر تقسیمبندی آب برای کشاورزی و مدیریت ضعیف آب میداند.
عاطفه خاص گرمایش زمین را یک پیشبینی و کمآبی و خشک شدن رودهای مختلف ایران را یک واقعیت دانست. او درباره اهمیت این مسائل چنین توضیح داد: «بیتوجهی ما نسبت به نوع زندگیمان باعث شده یادمان برود بدون آبهای آسمانی هیچچیزی وجود ندارد.» او به این هم اشاره کرد که فعالیتهای هنرمندان محیطی در مناطق درگیر با مسائل محیطزیستی بر روی مردم آن منطقه تاثیر میگذارد و به چند اثر اینچنینی اشاره کرد.
در اثر «استخوانها هم آب مینوشند» فرشته عالمشاه، هنرمند، استخوانهای حیواناتی را که بر اثر خشکسالی مردهاند، به شکل ماهی درآورد و این اثر را در بستر خشک زایندهرود اجرا کرد. احمد نادعلیان هم اثری در این زمینه دارد که در آن، تصور هنرمند از سرسبزی گذشته بر روی بستر خشک رود قرارگرفته است. اثر «3549 قدم» گروه پنج باز هم در دریاچه ارومیه اجراشده، هنرمندان در این پروژه، از ساحل سابق این دریاچه تا ساحل فعلی آن قدم زدند و تعداد قدمهایشان را شمردند و به عدد 3549 رسیدند.
برخی هنرمندان با زبالههای پلاستیکی خلق اثر میکنند، برای مثال کارن ون در میلن، بخش خیلی کوچکی از پلاستیکهای ساحل قشم را جمعآوری کرده است. هنرمند دیگری هم طی شش سال، زبالههای یک منطقه را جمع کرد، با آنها، مجسمه حیوانات نیازمند به آب مثل پرندهها را ساخت و بهصورت پابلیک آرت در باغوحشها به نمایش درآورد.
فرزانه نجفی که تز دکترای او درباره هنر محیطی است، هم معتقد است هنرمندان نمیتوانند این مسائل را حل کنند و فقط قدرت پررنگ کردن آنها را دارند. او توضیح میدهد که هنرمندان این عرصه معمولا یک سایت محیطزیستی در خطر را برای خلق اثر در آن انتخاب میکنند و یک تیم متخصصان و دانشمندان محیط زیستی هم در کنار آنها قرار میگیرند، ضمن اینکه این نوع هنر تلاش میکند راهحلهای صلحآمیز مثل استفاده از انرژیهای پاک برای حل این مسائل پیشنهاد دهد.
احمد نادعلیان هم در ابتدای صحبتهایش این سوال را مطرح میکند که آیا توجه به مسائل محیطزیستی از ارزش هنر کم میکند یا نه و اینکه بستگی به هنرمند دارد که به این مسائل در اثرش بپردازد یا نه.
او معتقد است: «هنرمند تنها بهعنوان یک رسانه کار میکند و اثر او مانند یک گزارش علمی و خبری درباره اینگونه مسائل است، او نمیتواند این مشکلات را حل کند و فقط توجه به این موضوعات جلب میکند.»
راجر ریگورت، هنرمندان آلمانی هم که طی این پروژه به خلق اثر در اصفهان میپردازد، در این باره میگوید: «وقتی به بحرانهای محیطزیستی ازجمله مسئله بحران آب فکر میکنیم، میبینیم مقصر اصلی خودمان هستیم، نه طبیعت و باید خودمان را تغییر دهیم و پسازآن، روی روشهای احیا کار کنیم تا بتوانیم بخشی از این تخریب را جبران کنیم.»
از نظر او هنر اجتماعی و هنر محیطی همپوشانی دارند. هنرمندان این عرصه با آلودگی و از دست رفتن طبیعت روبرو هستند و مهم است که باکیفیت و تأثیرگذاری بالا کار کنند. این پرسش همیشه برای او وجود داشته که ما چقدر قدرت ایجاد تغییر در این شرایط را داریم.
ریگورت دراینباره میگوید: «اگر من مبارز پیشگام هنر محیطی هستم، آیا میتوانم در تولید پلاستیک توقف ایجاد و چیزی را جایگزین کنم؟ مهمترین موضوع در این زمینه، تغییر عادات ما در مصرف است و اینکه به زندگی بدون پلاستیک و با متریال های جدید جایگزین فکر کنیم.»
تغییر در عادات مصرف. شاید این مهمترین چیزی است که هنرمندان زیستمحیطی قرار است به یادمان بیاورند. پیش از آنکه دیگر زمینی برای زندگی نداشته باشیم.
صفحه یخی قطب جنوب طی 200 سال آینده بهاحتمال 1 به 20 آب میشود که درنتیجه آن، شهرهای ساحلی مثل نیویورک و لندن زیر آب خواهند رفت. بسیاری دانشمندان پیشبینی میکنند اگر رها کردن پلاستیک در طبیعت را ادامه دهیم تا سال 2050 تعداد پلاستیکهای اقیانوسها از تعداد ماهیها بیشتر میشود.
اینها فجایعی است که آرامآرام و خزنده دارد زندگی در کره زمین را به خطر میاندازد. فجایعی که نتیجه تغییر سبک زندگی انسان است. انسانی که درگذر زمان از شکار به کشاورزی و بعد به صنعتگری روی آورد این باعث تغییر نوع هنر و آرزوهای او شد. درنتیجه برخلاف مدرنیسم که به دنبال یک روایت واحد است و به تعهدهای اجتماعی هنر اهمیت نمیداد، از دهه 60 به بعد بسیاری از هنرمندان به بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی توجه کرده اند
درحالیکه لندآرت، نوعی هنر مینیمال و دور از دغدغههای اجتماعی بود، هنر امروز در قالبهایی چون پرفورمنس و چیدمان به مسائل محیطزیستی و زنان و اتفاقات مربوط به جنگ و تروریسم واکنش نشان میدهد.
همینها باعث ظهور هنرهای جدید شد که یکی از آنها هنر زیستمحیطی (Echological Art) است. هنری که یکی از شاخههای هنر محیطی (Environmental Art)
محسوب میشود، در ادامه اتفاقات دهه 1960 نوعی تعامل بین هنرمندان و دانشمندان پدید آمد. دغدغه توجه به محیطزیست از اواخر 1990 با زیادشدن بحرانهای محیط زیستی مطرح شد، بحرانهایی که فقط یکی از آنها کمآبی است. تخریب جنگلها، آلودگیهای صنعتی، نبود تفکیک زباله و ورود آنها به آبهای جاری و تعداد زیاد پلاستیک و قابل بازیافت نبودن آنها مسائل دیگر این عرصه هستند.
Global nomadic art project یا پروژه جهانی هنر کوچ رو در ادامه چنین نوع هنرها است. پروژهای که از سال 2014 در کره جنوبی کلید خورد و احمد نادعلیان، هنرمند نامدار هنر محیطی، مدیریت آن را در ایران و فرشته عالمشاه در اصفهان به عهده دارد.
نوشین نفیسی، فرزانه نجفی، طاهره گودرزی، عاطفه خاص، فرشته عالمشاه، مهدیه دهقانی، مجید ضیایی، شهرناز زرکش، محمود مکتبی، کریم اله خانی و احمد نادعلیان، هنرمندان ایرانی این پروژه هستند و الپار پیتر مجارستانی، کارین ون درن مولن هلندی، راجر ریگورت، الیویر هوئت و مارگاریت نوئندر آلمانی و دیانا راداویکیوت و سالیوس والیوس از لیتوانی و کانگ هی جون و ری اونگ وو از کره جنوبی هم در آن حضور دارند.
در بخش اجرای این پروژه در هرمز و قشم، دو هنرمند بینالمللی حضور داشتند و در اصفهان، یک نفر و در تهران سه نفر. این پروژه در اصفهان به نقش هنر محیطی در مواجهه با بحرانهای محیطزیستی با تأکید بر خشکی زایندهرود خواهد پرداخت.
میثم یزدی، مدرس دانشگاه هنر اصفهان و مشاور موزه در نشست مربوط به این پروژه در اصفهان به معرفی اقلیم مناطق مختلف استان اصفهان و میراث فرهنگی و صنعت آهن، فولاد و پتروشیمی شهر اصفهان به هنرمندان خارجی حاضر در جلسه پرداخت و به مسائل آن درزمینه خشکی زایندهرود اشاره کرد، اینکه وقتی آب زایندهرود جاری میشود، مردم جشن میگیرند و وقتی خشک میشود، افسردهاند.
او به نمایشگاههای بومی، ملی و بینالمللی موزه هنرهای معاصر اصفهان هم اشاره کرد و سه هدف دفتر تخصصی هنرهای تجسمی شهرداری شامل استعدادپروری در هنرهای تجسمی، مرکزیت و مرجعیت در هنر معاصر ایرانی و برگزاری نمایشگاهها و ارتباط با مراکز دیگر.
عاطفه خاص که تز کارشناسی ارشد او مربوط به هنر محیطی بوده، هم در این جلسه گفت که بیشترین میزان خشکسالی و کمآبی مربوط به خاورمیانه است. او اشاره کرد که کاوه مدنی، پژوهشگر این عرصه، سه علت اصلی بیآبی ایران را عدم کنترل رشد سریع جمعیت در مقابل سرانه آب هر منطقه، تأثیر تقسیمبندی آب برای کشاورزی و مدیریت ضعیف آب میداند.
عاطفه خاص گرمایش زمین را یک پیشبینی و کمآبی و خشک شدن رودهای مختلف ایران را یک واقعیت دانست. او درباره اهمیت این مسائل چنین توضیح داد: «بیتوجهی ما نسبت به نوع زندگیمان باعث شده یادمان برود بدون آبهای آسمانی هیچچیزی وجود ندارد.» او به این هم اشاره کرد که فعالیتهای هنرمندان محیطی در مناطق درگیر با مسائل محیطزیستی بر روی مردم آن منطقه تاثیر میگذارد و به چند اثر اینچنینی اشاره کرد.
در اثر «استخوانها هم آب مینوشند» فرشته عالمشاه، هنرمند، استخوانهای حیواناتی را که بر اثر خشکسالی مردهاند، به شکل ماهی درآورد و این اثر را در بستر خشک زایندهرود اجرا کرد. احمد نادعلیان هم اثری در این زمینه دارد که در آن، تصور هنرمند از سرسبزی گذشته بر روی بستر خشک رود قرارگرفته است. اثر «3549 قدم» گروه پنج باز هم در دریاچه ارومیه اجراشده، هنرمندان در این پروژه، از ساحل سابق این دریاچه تا ساحل فعلی آن قدم زدند و تعداد قدمهایشان را شمردند و به عدد 3549 رسیدند.
برخی هنرمندان با زبالههای پلاستیکی خلق اثر میکنند، برای مثال کارن ون در میلن، بخش خیلی کوچکی از پلاستیکهای ساحل قشم را جمعآوری کرده است. هنرمند دیگری هم طی شش سال، زبالههای یک منطقه را جمع کرد، با آنها، مجسمه حیوانات نیازمند به آب مثل پرندهها را ساخت و بهصورت پابلیک آرت در باغوحشها به نمایش درآورد.
فرزانه نجفی که تز دکترای او درباره هنر محیطی است، هم معتقد است هنرمندان نمیتوانند این مسائل را حل کنند و فقط قدرت پررنگ کردن آنها را دارند. او توضیح میدهد که هنرمندان این عرصه معمولا یک سایت محیطزیستی در خطر را برای خلق اثر در آن انتخاب میکنند و یک تیم متخصصان و دانشمندان محیط زیستی هم در کنار آنها قرار میگیرند، ضمن اینکه این نوع هنر تلاش میکند راهحلهای صلحآمیز مثل استفاده از انرژیهای پاک برای حل این مسائل پیشنهاد دهد.
احمد نادعلیان هم در ابتدای صحبتهایش این سوال را مطرح میکند که آیا توجه به مسائل محیطزیستی از ارزش هنر کم میکند یا نه و اینکه بستگی به هنرمند دارد که به این مسائل در اثرش بپردازد یا نه.
او معتقد است: «هنرمند تنها بهعنوان یک رسانه کار میکند و اثر او مانند یک گزارش علمی و خبری درباره اینگونه مسائل است، او نمیتواند این مشکلات را حل کند و فقط توجه به این موضوعات جلب میکند.»
راجر ریگورت، هنرمندان آلمانی هم که طی این پروژه به خلق اثر در اصفهان میپردازد، در این باره میگوید: «وقتی به بحرانهای محیطزیستی ازجمله مسئله بحران آب فکر میکنیم، میبینیم مقصر اصلی خودمان هستیم، نه طبیعت و باید خودمان را تغییر دهیم و پسازآن، روی روشهای احیا کار کنیم تا بتوانیم بخشی از این تخریب را جبران کنیم.»
از نظر او هنر اجتماعی و هنر محیطی همپوشانی دارند. هنرمندان این عرصه با آلودگی و از دست رفتن طبیعت روبرو هستند و مهم است که باکیفیت و تأثیرگذاری بالا کار کنند. این پرسش همیشه برای او وجود داشته که ما چقدر قدرت ایجاد تغییر در این شرایط را داریم.
ریگورت دراینباره میگوید: «اگر من مبارز پیشگام هنر محیطی هستم، آیا میتوانم در تولید پلاستیک توقف ایجاد و چیزی را جایگزین کنم؟ مهمترین موضوع در این زمینه، تغییر عادات ما در مصرف است و اینکه به زندگی بدون پلاستیک و با متریال های جدید جایگزین فکر کنیم.»
تغییر در عادات مصرف. شاید این مهمترین چیزی است که هنرمندان زیستمحیطی قرار است به یادمان بیاورند. پیش از آنکه دیگر زمینی برای زندگی نداشته باشیم.