کدخدایی از رد صلاحیت احمدی نژاد گفت
سخنگوی شورای نگهبان میگوید سال 88 سختترین سال عضویتش در این شورا بوده است و به خاطر خسارتهایی که آن سال به کشور وارد شد محمود احمدینژاد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیگر هرگز تایید ضلاحیت نخواهند شد.
سخنگوی شورای نگهبان میگوید سال 88 سختترین سال عضویتش در این شورا بوده است و به خاطر خسارتهایی که آن سال به کشور وارد شد محمود احمدینژاد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیگر هرگز تایید ضلاحیت نخواهند شد.
الهه محمدی:آن زمان که دوباره برگشت به مقام سخنگویی چندان مایل نبود به برگشتن؛ می گفت به اصرار دوستان بوده که به او لطف داشته اند.
حالا هم همین را می گوید؛ عباسعلی کدخدایی حالا یک سالی می شود که دوباره ردای سخنگویی شورای نگهبان بر تن کرده؛ او که پیش از این از سال های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ در همین کسوت بود از تیرماه پارسال که دوباره پشت تریبون سخنگویی رفت تا همین امروز یکی از اعضای شورای نگهبان و یار قدیمی دبیر این شورا بوده؛ شاید به خاطر همین رفاقت قدیمی باشد که معتقد است جايگاه شخصي و وارستگي آیت الله جنتی همه اعضای شورای نگهبان را تحتالشعاع قرار می دهد اما اختلاف نظرهایی هم وجود دارد.
قرارملاقات و مصاحبه با سخنگوی شورای نگهبان که تنظیم شد با رویِ گشاده پذیرایمان شد؛ «ما شما خبرنگارها را خیلی دوست داریم» شاید به خاطر همین هم بود که یک ساعت و نیم مصاحبه با او که با کار رسانه ای غریب نیست، چندان استرس آور نبود.با او از انتخابات گفتیم. انتخابات اردیبهشت ماه که حرف و حدیث کم نداشت؛ از ردصلاحیت محمود احمدی نژاد و حمیدرضا بقایی تا روز انتخابات که خیلی ها موفق نشدند رای هایشان را به صندوق بیندازند.
او هم از روزی که ردصلاحیت احمدی نژاد و بقایی را به وسیله غلامحسین الهام به گوش آن ها رساند گفت و تاکید کرد که رای گیری در رو انتخابات مطابق با قانون اساسی انجام شده و آنگونه هم نبوده که طبق شنیده ها 5 میلیون نفر نتوانسته باشند رای بدهند.
کدخدایی سخت ترین دوران عضویتش در شورای نگهبان را انتخابات سال 88 می داند و می گوید با توجه به خساراتی که آن سال به کشور وارد شد احمدی نژاد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دیگر هرگز تاییدصلاحیت نخواهند شد.
او از رابطه اش با اصلاح طلبان هم می گوید؛ می گوید ابا ندارد که همه بدانند او رابطه اش با بعضی چهره های اصلاح طلب خوب است و محمدرضا عارف را فردی متدین و با انصاف می داند.
از او درباره اصلاح قانون انتخابات، ردصلاحیت آیت الله هاشمی، رابطه اعضای شورای نگهبان با آیت الله جنتی، تفاوت نظر رهبری با شورای نگهبان، احتمال حضور زنان در جایگاه نامزدی ریاست جمهوری، رابطه شخصی او با آیت الله جنتی و... پرسیدیم که مشروح آن را در زیر میخوانید؛
بحث را درباره ابلاغ سياستهاي كلي انتخابات كه از طرف رهبر انقلاب ابلاغ شد شروع كنيم. مجلس هم نظرش را در اين باره داده و حتي آقاي لاريجاني هم در نطقي گفتند شوراي نگهبان در اين زمينه دو بار با اصلاحات مجلس مخالفت كرده و منتظر سياستهاي كلي است. در اين زمينه اصلاحات چه زماني قرار است انجام شود؟ چه زماني قرار است نظر شوراي نگهبان به مجلس برود و كلا چه زماني شاهد اجرايي شدن اين سياستها باشیم؟ چون همانطور که می دانید مناقشات در اين زمينه در چند سال اخير زياد بوده است...
سياستهاي كلي انتخابات که از سوي مقام معظم رهبري درخصوص انتخابات ابلاغ شد تكاليفي را براي نهادهاي مختلف دارد. طبيعتا بخش عمدهاي قانونگذاري است كه در همكاري دولت و مجلس بايد انجام شود. يك بخش هم جزو بند 10 است، تعيين معيارهاي رجل سياسي مذهبي و مدير و مدبر بودن را به شوراي نگهبان واگذار كرده است. البته قبلا كارهايي را در دوره قبل انجام داده بوديم. شبه آييننامهاي را در داخل شورا تنظيم كرده بوديم كه قبل از تعيين سياستهاي كلي بود و نيازمند بازنگري است و انشاءالله به زودي بتوانيم در دستور كارمان داشته باشيم. در بخشي كه دولت و مجلس قرار است همكاري كنند ما هم همكاري خوبي را داشتيم و با رئيس محترم مجلس رايزنيهايي را داشتيم و در چند هفته گذشته در اين خصوص دو جلسه داشتيم. رئيس محترم مجلس هم استقبال خوبي كرد و بين وزير محترم كشور، بنده، رئيس مركز پژوهشهاي مجلس و برخي معاونان و رئيس كميسيون شوراها جلسهاي يك ساعت و نيمه را گذاشتند و در مورد محورهايي بحث شد، نظرات گرفته شد و نهايتا قرار شد كارگروهي بين سه نهاد دولت، مجلس و شوراي نگهبان تشكيل شود، كارهاي كارشناسي را انجام دهند و در جلسات كار را به جمعبندي
برسانیم و نهايتا در قالب لايحه جامع به مجلس ارائه شود. كارهايي نهايي لايحه جامع را مجلس انجام داده و نسخهاي هم براي ما فرستادهاند. اميدواريم زودتر در دستور كار قرار گيرد. همه اينها مستلزم همكاري دولت، مجلس و تصويب اين لايحه است كه طبيعتا چون لايحه بزرگي است زمان زيادي نياز دارد و ممكن است نقدهايي به آن وارد باشد كه بايد پاسخ داده شود.
بيشترين اختلافی که در اين زمينه بر سر اين قانون بين شوراي نگهبان، وزير كشور و مجلس وجود دارد چيست؟ آیا اختلافاتي در این زمینه بين فقهاي شوراي نگهبان وجود دارد كه كار را سختتر ميكند؟
اختلاف به مفهوم خاصي كه بگويم بين مجلس، شوراي نگهبان و دولت است وجود ندارد و بحثها كارشناسي است. دولت، مجلس و شوراي نگهبان مصمم هستند قانون جديدي را داشته باشند كه اشكالات كار برطرف شود. قوانين موجود در شأن و منزلت مردم و جمهوري اسلامي نيست. بايد تلاش كنيم قانون خوبي را تدوين كنيم كه مشكلاتمان را برطرف كند. مشكلات هم گريبان همه دستگاهها را گرفته است. فرقي نميكند دولت، مجلس، شوراي نگهبان. در بحث بررسي صلاحيتها، شرايط كيفي را قانونگذار گذاشته و ما هم در شوراي نگهبان نسبت به اينها اختلاف داريم زماني كه بررسي ميكنيم.
طبيعتا اگر اين شرايط عيني و ملموس باشد ميتوانيم بهتر پاسخگو باشيم و سريعتر رسيدگي كنيم. زمان بررسي صلاحيتها يكي از مشكلات ما مخصوصا در حوزه مجلس است که با تعداد زيادی از ثبتنامكنندگان مواجه هستیم. اگرچه من در ارتباط با ثبت نام انتخابات رياست جمهوري امسال از وزارت كشور بازديد داشتم و آنجا را به جشنواره ثبتنام تشبيه كردم. ثبتنام نبايد اينگونه بيرويه باشد كه هركسي فکر كند ميتواند ثبتنام كند بلكه بايد شرايطي را لحاظ كنيم كه افرادي كه توانمند هستند و شايستگي دارند ثبتنام كنند و مردم از بين شايستگان انتخاب كنند و اين وضعيت نيست. همچنین ما در بحث تبليغات بسيار مشكل داريم. ميتوانيم بگوييم در تبليغات قانوني حاكم نيست به جز يكي دو ممنوعيت كه داريم بقيه موارد ساكت است و بسيار نيازمند هستيم كه قانون را در حوزه تبليغات ساماندهي كنيم. مناظرهها را ملاحظه كرديد، اینکه کلا باید مناظره باشد يا نه همه سليقهاي شده و اينكه چه مباحثي در مناظرهها گفته شود. طبيعتا اختيارات نهادهاي مجري و ناظر بايد دقيقتر مشخص باشد. اگر بتوانيم اينها را هماهنگ كنيم و نظراتي را به دست بياوريم كه قانون خوبي را به ما ارائه كند اختلاف
ديگري باقي نميماند. بيشتر اختلافات به اين خاطر است كه قانون يا ساكت است يا ابهام دارد و به اين خاطر ممكن است وزارت كشور و شوراي نگهبان مسائلي داشته باشند.
آقای کدخدایی! سالهاست بر سر رجل سياسي بحث و تحليل وجود دارد و هنوز اجماعي بر سر آن نيست و انتقادهاي گستردهاي را هم به دنبال داشته اشت. آيا قرار است در بحث رجل سياسي تغييري ايجاد شود و اگر اينطور است چه نوع تغييري است؟
ما دو بعد را در بحث رجل سياسي مذهبي داريم. اول اينكه در بين آقايان اصطلاحا رجل مذهبی سياسي كيست و چه كسي را ميتوانيم رجل بدانیم.. در اين حوزه هم كه فقط در بين آقايان باشد ابهامهاي زيادي وجود دارد. آيا رجل مذهبي بايد فقط عبادات يوميهاش را انجام دهد مثلا از محرمات پرهيز كند و واجبات را انجام دهد يا كسي فراتر از اين باشد؟ مثلا كسي باشد كه الزاما در حوزه درس خوانده باشد تا بتوانيم بگوييم رجل مذهبي است يا كسي كه در دانشگاه الهيات خوانده باشد هم رجل مذهبي است؟ آيا اصولا فقط درس خواندن در اين جهت ملاك است، يا بايد برجستگيهايي در حوزه مذهب داشته باشد كارهاي بزرگي كرده باشد و نظريههايي داده باشد؟ همه اينها مراحل مختلفي است كه هنوز براي ما هم روشن نيست.
در آينده می توانیم شاهد حضور زنان در سطح نامزدي رياست جمهوري و نه صرفا كانديداتوري باشیم؟
شوراي نگهبان هنوز در هيچ كدام از اينها به جمعبندي نرسيده است. چيزي كه از شوراي نگهبان داريم رويهاي است كه از ابتداي انقلاب تاكنون داشته و اين رويه گاهي با هم حسب ظاهر تعارضاتي هم داشته است. مثلا در تأييد يا رد بعضي از افراد. ولي هنوز به جمعبندي نرسيدهايم كه قاطعانه عرض كنم خانمها ميتوانند يا نميتوانند، يا ممنوعيت نسبت به آنها وجود دارد. آنچه جاري است اين است كه خانمها ثبتنام كنند و آقايان نسبت به آنها نظر دهند. چيز ديگري را هنوز نميتوانيم اعلام كنيم. اما اگر براساس جز 5 بند 10 سياستها شوراي نگهبان ورود كرد و به نقطهنظرهايي رسيديم طبيعتا اعلام خواهيم كرد اگر نظر شورا اين باشد كه فقط آقايان باشند و خانمها نباشند. نگراني از اين بابت وجود ندارد. يا اينكه رجل مذهبي سياسي چه معيارها و استانداردهايي داشته باشد. اجازه دهيد پاسخ نهايي را به مباحثي كه خوشبختانه شروع شده موكول كنم و اميدوارم به جمعبندي برسيم.
تا به حال شده نظر مثبتي از سوي بعضي شوراي نگهبان در مورد حضور زنان وجود داشته باشد يا همه متفقالقول هستند كه زنان نبايد در عرصههاي سياسي حضور داشته باشند؟
نظر اعضاي شوراي نگهبان نسبت به خانمها منفي نيست و درمجموع هميشه نظرشان مثبت بوده اما مسئله سادهاي هم نيست. چندی قبل يكي از نمايندگان محترم و خانم مجلس آمدند اینجا و همین مباحث را مطرح كردند. در مورد اين مسئله نميتوان به راحتي تصميمگيري كرد. وقتي موضوع فقهي يا حقوقي داريد و اختلاف نظر بين علما هست، نميتوانيد بگوييد نگاه منفي يا مثبت. نظرها متفاوت است. نگاه مثبت و منفي را تعقيب نفرماييد.
يك نظر فقهي اين است كه خانمها در يك چارچوب نميتوانند حضور داشته باشند، نظر فقهي ديگر اين است كه منعي نيست اما بستگي به شرايط دارد. همه اينها در جاي خود نظر علمي و فقهي معتبر است. مثلا اگر فقيهي به شما گفت نماز جمعه واجب است و فقيهي گفت نماز جمعه اختياري است و شما مخير بين نماز ظهر و نماز جمعه هستيد، نگاه منفي يا مثبت به نماز جمعه نيست و هر كدام ادلهاي دارند. مطلبي كه اشاره ميكنيد با توجه به اختلافنظرهاي علمي كه به بخش علمي آن تأكيد ميكنم، طبيعتا هميشه مورد بحث بوده است. در خبرگان قانون اساسي چرا نتوانستند تصميم بگيرند كه در زمان حضرت امام بود؟ افرادي كه بودند با امام ارتباط داشتند و ميتوانستند نظر ايشان را بگيرند اما در همان مجلس هم اگر مطالعه بفرماييد اختلاف نظر بوده كه اين اختلاف نظر علمي است و بايد ديد كدام نظر ميتواند خودش را در جامعه مستدلتر توجيه كند و غلبه كرده و نظر اجماعي قانونگذار و تصميمگيرنده شود.
در هر انتخابات در كنار تمام بحثها يك بحث مطرح ميشود كه كميته ناظر بر انتخابات وجود داشته باشد. بعضيها حتي از نظارت يك كميته به شوراي نگهبان سخن ميگويند به اين دليل كه در بعضي انتخاباتها رفتارهاي شوراي نگهبان گاهي محل شائبه بوده. آيا شوراي نگهبان از بودن چنين كميتهاي كه ناظر بر رفتار و حركات و تصميمات شوراي نگهبان در مقطع انتخابات باشد استقبال ميكند؟ اگر خير چرا و اگر بله چرا تا به حال صورت نگرفته است؟ شوراي نگهبان كه خالق جهان نيست كه تصميمي بگيرد و كنفيكون شود. شوراي نگهبان در قانون اساسي نهادي است با اختيارات و وظايفي كه قانون اساسي برايش تعريف كرده است. نه فراتر از آن اختيارات عمل ميكند و نه ميتواند كمتر از آن را انجام دهد. اصل 99 قانون اساسي به شوراي نگهبان می گوید شما ناظر بر انتخابات هستيد. در موضوع انتخابات هم نظارت شورای نگهبان در انتخابات خبرگان رهبري، رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي وجود دارد اما شوراها را نگفته است و سالهاست كه به ما فشار ميآورند بر انتخابات شوراها نظارت كنيد و ما هم قبول نمی کنیم. پس شوراي نگهبان دنبال توسعهطلبي نيست، اختياري هم از اين جهت ندارد كه بخواهد حيطه
وظايف و مسئولیتش را توسعه دهد يا كمتر كند. بايد در همان چارچوب حركت كند. قانون اساسي گفته شوراي نگهبان ناظر باشد و چيز ديگري نگفته است.
نميتوانيم اختيار نظارت را به نهاد ديگري تفويض كنيم. سال 88 چنين پيشنهادي به صورت موقت شد. يكي از نامزدهايي كه نمايندگانش به شوراي نگهبان آمده بودند گفتند هيئتي متشكل از قضات ديوان عالي كشور، تشكيل دهيم كه اين هيات به خودي خود نميتوانست هيات بدي باشد اما شوراي نگهبان از جايگاه قانونياش نميتوانست عدول كند و قانون اساسي و كسي ديگر نميتواند بگويد خلاف قانون اساسي وظايفتان را انجام ندهيد و به عهده ديگري بسپاريد. مثلا اگر از مجلس سؤال كنيد، مجلس طبق اصل 71 وظيفه قانونگذاري دارد. مجلس نميتواند بگويد بخشي از قانونگذاري را به دانشكدههاي حقوق و علوم سياسي واگذار ميكنم. شايد اگر اين كار انجام شود قوانين بهتري تصويب شود اما نميتواند وظيفهاش را به نهاد ديگري واگذار كند. پس شوراي نگهبان هم در اين حيطه اختياري ندارد كه بخواهد وظايفش را به نهاد ديگري واگذار كند. اما اگر فردا قانون اساسي اصلاح شد و قرار شد شوراي نگهبان نباشد و نهاد جديدي تشكيل شود اشكالي ندارد. وقتي اصطلاحا درون قانون اساسي بحث ميكنيم ناچاريم اصل 99 را رعایت کنیم. ولي وقتي ميخواهيم از خارج نگاه كنيم ممكن است بگوييم شوراي نگهبان تعطيل باشد، پنج
نهاد ديگر تشكيل ميدهيم براي نظارت بر قانون اساسي. اما در وضعيت فعلي سخن گفتن از كميته يا كميسيوني كه بخواهد وظايف شوراي نگهبان را انجام دهد، غير از شوراي نگهبان خلاف اصل 99 قانون اساسي است.
آقای کدخدایی! يكي از بحثهاي مهم به وجود آمده در روز انتخابات امسال كه چهرههاي مختلف سياسي هم در موردش صحبت كردند طول زمان رای گیری در انتخابات بود. اينكه چرا بعد از ساعت 12 از كساني كه در شعب بودند راي گرفته نشد، اينكه حتي از سوی بعضی از نامزدها گفته شد چهار، پنج ميليون راي گرفته نشد و مردم در صفهاي طويل ماندند. نگاه شما به این اتفاق چیست؟
در بحث انتخابات گذشته چند مشكل داشتيم كه بايد با دوستانمان در وزارت كشور تلاش كنيم اين مشكلات را حل كنيم. اگرچه همكاري خوبي با وزارت كشور داشتيم و همينجا مجددا تشكر ميكنم از همكاري وزير محترم كشور و همكارانشان. قانون روز جمعه را روز انتخابات تعيين كرده و گفته شده ميزانش كمتر از 10 ساعت نباشد اما بيشترش اشكالي ندارد. از طرف ديگر محدوديتي است كه گفتهاند روز جمعه. وقتي ميگوييد روز پنجشنبه، وقتي مغرب ميشود و به ساعات پاياني روز ميرويم و به انتهاي شب ميرسيم نميگوييد روز پنجشنبه. از جهت قانوني تفكيك قائل شدهاند كه از ساعت 12 به مدت 24 ساعت يك 24 ساعت ميشود. روز و شبش با هم ميشود. 24 ساعت سر كار هستيم عرفا اين است. پس هرجور هم روز را تفسير كنيم يا روز فاصله طلوع خورشيد تا غروب خورشيد است يا روز و شب را با هم يك روز ميگوييم يعني 24 ساعت. هر شكلي كه تفسير كنيم هيچگاه بعد از ساعت 12 شب روز قبل خوانده نميشود. اخبار راديو در 12 و يك دقيقه اعلام ميكند يك دقيقه بامداد روز شنبه و نميگويد جمعه. از قديم در اين مورد با دوستان وزارت كشور بحث داشتيم كه ساعات رايگيري را به گونهاي تنظيم كنيم كه مردم به ساعات
پاياني موكول نكنند. ضمن اينكه 10 ساعت رعايت ميشود اگر زمان باقي باشد يك ساعت، يك ساعت تمديد كنيم و بعد قطع كنيم كه 12 شب در حوزهها بسته شود. هر بار دوستان وزارت كشور ايرادي ميگرفتند و مشكلي درست ميكردند. در دولتهاي قبل هم اين مشكل را داشتيم و تلاش ميكرديم تا ساعت 12 رايگيري تمام شود.
اين بار با آقاي وزير تصميم گرفتيم كه ساعت 12 رايگيري تمام شود. به برخي از حوزهها كه اصرار داشتند بيشتر كار كنند اعلام شده بود كه خلاف قانون است با اين حال با توافقي كه با وزير كشور شد اعلام كرديم ساعت 12 و ساعت 12 هم اعلام كرديم آرايي كه ممكن است بعد از آن گرفته شود مخدوش باشد اما آرا تا ساعت 12 مشكلي ندارد ضمن اينكه باوجود اعلامي هم كه شد برخي از استانها و حوزهها در جريان بوديم از مردمي كه در آن حوزه رايگيري بودند بعد از ساعت 12 راي گرفته شد.
اينطور نبود كه بعد از ساعت 12 شب تعداد زيادي نتوانند راي دهند. تعداد بسيار اندكي بود و به ميليون هم نميرسد و آماري را هم نامزدهای ریاست جمهوری در این زمینه اعلام کردند به هيچ وجه تأييد نميكنم. اما از اين طرف هم مشكلات ديگري داشتيم. بحث احراز هويت را كه اين بار قرار شد مكانيزه انجام شود و ما هم موافقت كرديم مشكلات زيادي داشت. سامانه كار نميكرد، نرمافزار، سختافزار، كاربر بلد نبود كار كند و ميانگيني كه گرفتيم بالاي 10 صبح رايگيريها آغاز شده است.
همين تهران برخي از آقايان اعضاي شوراي نگهبان ساعت 8 كه ميخواستند راي دهند دستگاه ها آماده نبودند. در طول رايگيري بيشتر طرف صبح اين كاهش رايگيري را داشتيم به دليل خرابي سامانه ولي در ساعات پاياني شب تقريبا عملا رايها گرفته شده بود و غالب مردم رفته بودند، تعداد اندكي بودند كه راي بخشي از اينها هم گرفته شد. اما به نظرم مبناي خوبي شد براي آينده كه هيچوقت از ساعت 12 عبور نكنيم.
قبلا هم گفتيد دو نفر از نامزدها گفته بودند تخلفاتي صورت گرفته است. حتي خاطرم هست که از ظهر صحبت از تخلفها شروع شده بود. اينكه ميگفتند پنج ميليون از راي ما را نشمردهاند يا تعرفهها تمام شده است. ناظران نامزدها از تخلفات گسترده صحبت ميكردند. اين صحبتها چقدر قابل تأييد بود و آيا در روز انتخابات چه خبرهایی در اين زمينه به شما ميرسيد؟
ناظران ما به اين دليل سر صندوق هستند كه تخلفات را ثبت كرده و به ما اطلاع دهند. از طرف ديگر نهادهاي ديگري كه حضور دارند ممكن است گزارش دهند. مردم هم گزارش ميدهند. فراتر از اين، كاري كه چند دوره است بنده در شوراي نگهبان شروع كردهام، نمايندگان نامزدها را دعوت ميكنيم، همه امكانات هم در اختيارشان است و با ستادشان در ارتباط هستند، هر تخلفي صورت بگيرد به ما گزارش ميدهند.
وقتي از تخلفات صحبت ميكنيم، تخلفي است كه ميبينيد صورت ميگيرد اما روند كار هم ادامه دارد. مثلا شما در زمان رانندگي كمربند نميبنديد، با اينكه مرتكب تخلف ميشويد اما به اين معني نيست كه رانندگي نميكنيد. يا با تلفن همراه صحبت كردن و غذا خوردن در زمان رانندگي كه تخلف است. به مقصد ميرسيد اما با تخلف. گاهي تخلفي مرتكب ميشويد كه مانع رسيدن شما به مقصد ميشود.
مثلا تصادف منجر به جرح يا خسارت كه ناچار هستيد منتظر كارشناس بمانيد و به مقصد نميرسيد. در انتخابات هم چنين وضعيتي داريم. تخلفاتي را داريم كه با وجود اينكه آن تخلف صورت ميگيرد اما انتخابات ادامه دارد و حتي خللي به روند انتخابات وارد نميكند، اما تخلف است. مثلا خريد و فروش جزئي آرا یا تعرفه را مهر نكردن. یا مثلا اگر عمدا تعرفهاي به كسي نداده باشند يا تبليغات روز رايگيري.
اگر امكان داشته باشد همان زمان با تخلف برخورد ميشود، به شخص تذكر داده ميشود يا از محيط تخلف دور ميكنند، در قانون لحاظ شده تعرفه بدون مهر جزو آراي باطله حساب ميشود. نتيجه تعرفه بدون مهر اين است كه از تعداد تعرفههاي ديگر خارج شود اما با وجود اين تخلفات انتخابات صحيح برگزار شده. در اين انتخابات همين وضعيت را داشتيم. تعدادي تخلفات داشتيم كه به قوه قضاييه فرستاده شد. قوه قضاييه اين بار سريع رسيدگي كرد.
دستهاي از تخلفات هم هست كه در سرنوشت انتخابات تاثيرگذار است مثل تصادفي مهمی كه راننده ميكند. اينجا اگر براي شوراي نگهبان احراز شود كه تخلف عمده صورت گرفته مكلف است انتخابات را متوقف كند و نهايتا ممكن است به ابطال انتخابات بينجامد. حرفمان اين بود كه در اين انتخابات تخلفاتي صورت گرفته كه در جريان و سرنوشت انتخابات تاثيرگذار نبوده و در جاي خودش بايد توسط قوه قضاييه رسيدگي شود و اصل انتخابات هم صحيح است.
شوراي نگهبان به اين دليل صحت انتخابات را اعلام كرد چون تخلف عمدهاي صورت نگرفته بود كه شوراي نگهبان انتخابات را ابطال كند. انتخابات اين دوره هم مثل بقيه انتخابات داراي تخلفاتي بود كه به قوه قضاييه فرستاده شد، بقيه هم تأييد شد و صحتش اعلام شد.
در سال 88 اين صحبتها خيلي تبعات داشت. آن زمان نظر رئيس و فقهاي شوراي نگهبان در اين زمينه چطور بود؟ آيا همه متفقالقول بودند كه بايد صحت انتخابات تأييد شود يا نظراتي بود كه بهتر است بازنگري در آرا صورت بگيرد كه صندوقها را ابطال كنيم يا بازشماري شود.
نظرات مختلف هميشه هست. در سال 88 هم عدهاي معتقد بودند كار ديگري انجام دهيم. اما نظر اكثريت تعيينكننده است. اگر اكثريت گفتند انتخابات صحيح است تمام است. مثل تأييد صلاحيت كه با راي اكثريت است. اقليتي همچنان اعتراض دارند اما نظر قاطع نظر اكثريت است. اين بار هم برخي معتقد بودند تخلفات بايد در شوراي نگهبان رسيدگي مجدد شود و ممكن است به ابطال آرا برسد.
حتي گزارشهايي را داشتيم درخصوص اينكه در برخي حوزهها تخلف و تقلب عمدهاي صورت گرفته و بايد ابطال شود. حتي در حوزهاي بازرس ويژه فرستاديم كه گزارش تهيه و ارائه كرد اما مجموعا اكثريت شوراي نگهبان قائل به ابطال در همان حوزه نشدند و نهايتا تاثيري بر سرنوشت انتخابات نداشت. اما هميشه اختلاف در هر جلسهاي وجود دارد.
سالهاست از سوي عموم مردم انتقاداتي به نظارت استصوابي وجود دارد. از جايگاه سخنگوي شوراي نگهبان و عضو اين شورا چه دفاعي داريد از این موضوع دارید؟
ما از سال 74 نظارت استصوابي را طبق قانون داريم. اينكه اصل نظارت استصوابي در بحث انتخابات باشد از همان آغاز بوده است. به خاطرهاي از آيتالله صافي اشاره ميكنم كه از اولين فقهاي شوراي نگهبان و سالها دبير شوراي نگهبان در زمان حضرت امام بودند. ايشان نقل ميكنند به اولين انتخابات مجلس كه ورود كرديم متوجه شدم كه وزارت كشور اسامي برخي افراد را كه عضو حزب توده بودند اعلام كردند.
يكي دو روز قبل از انتخابات از قم به تهران آمدم، براي وزارت كشور نامه نوشتم و اعلام كردم اينها صلاحيت ندارند و بايد نامشان خط زده شود. از همان آغازين روزهاي تشكيل شوراي نگهبان هم آقايان همين نظر را داشتند و عمل كردند اما در سال 74 وارد قانون شد.
اما نظارت استصوابي چيست؟ البته در اين مورد خيلي صحبت كردهايم و كتاب و مقاله نوشته شده.
اما در يك جمله ميتوان گفت نظارت موثر، يعني نظارتي كه بر نتيجه اثرگذار است. گاهي شما ناظر علمي هستيد و نظارت ميكنيد، ميگوييد اين متن اينگونه نوشته يا تنظيم شده، اين اشكالات را دارد. اما صاحب متن تصميم ميگيرد و ميگويد درست است يا نيست. گاهي شما ناظري هستيد كه هم نظارت و هم اجرا ميكنيد مثل ويراستار.
شما يك عبارت را خط ميزنيد و عبارتي را اضافه ميكنيد يعني هم نظارت ميكنيد و هم تصميم ميگيريد. نظارت استصوابي شوراي نگهبان يعني در زمان نظارت اگر به تخلفي برخورد، آن تخلف را اصلاح ميكند. نظارت استصوابي در تمام مراحل انتخابات است يعني از آغاز ثبتنام تا زماني كه صحت انتخابات اعلام ميشود شوراي نگهبان ميتواند در تمام مراحل ورود كند.
هم به وزارت كشور بگويد به دليل اينكه انتخابات از طريق الكترونيك نميتواند امنيت را تامين كند هيچگاه انتخابات الكترونيك برگزار نكنيد. اين ميشود نظارت استصوابي يعني شوراي نگهبان خودش تصميم گرفته و خودش اعلام ميكند و اجازه نميدهد انتخابات الكترونيك برگزار شود. در بررسي صلاحيتها هم به همين صورت است. يعني شوراي نگهبان بررسي و اعلام نظر ميكند البته مراحل مختلفي دارد.
در بحث بررسي صلاحيتها از هيات اجرايي داريم، هيات نظارت شهر، شهرستان، استان، نهايتا هيات مركزي و بعد شوراي نگهبان. اما غير از مجموعه شوراي نگهبان كسي ديگر نميتواند دخالت كند. مثلا قوه مجريه، قضاييه و مقننه نميتوانند چون قانون اساسي نظارت را برعهده شوراي نگهبان گذاشته و شوراي نگهبان هم ميگويد نظارت استصوابي است يعني موثر است و عام يعني در همه مراحل ميتواند ورود كند و شامل همه مراحل اجرايي است.
همين موضوع كه در موردش صحبت كرديد انتقادهاي گستردهاي را از شورا در سالهاي اخير به وجود آورده است. اينكه حتي باعث شده اين نهاد به گونهاي محبوبيتش را بين مردم از دست بدهد...
البته اين برداشت را شايد تأييد نكنم. كاهش محبوبيت، مخصوصا كه خيليها تأييد كردند نظارت استصوابي كه شوراي نگهبان سالها بر آن پافشاري ميكرد در اين دور هم ثمرهاي داد كه خيليها از آن منتفع شدند و كساني هم كه گاهي مخالف بودند، موافق شدند. به نظرم دوباره نظرسنجيتان را ارزيابي كنيد. اما شايد با شما موافق باشم از جهتي ديگر. اينكه به هر حال به هر كسي نه بگوييد به نوعي با شما مخالف ميشود و محبوبيت شما نزدش كاهش مييابد.
اگر الان هركسي مراجعه كرد كارش را انجام دهيم و بگوييم حق با شماست، طبيعتا مخالفي نخواهيم داشت. اين خيلي هنر نيست و شايد امر پسنديدهاي هم نباشد. شما بايد نسبت به ناخالصيها واكنش منفي نشان دهيد و به خالصها و شايستهها واكنش مثبت نشان دهيد. اين يك امر عقلي است. آيا همه نهادها، نظامها، كشورها و جوامع اينطور نيستند؟ بين شايسته و ناشايسته افرادي را انتخاب كنيد.
بين خوب و بد عدهاي را انتخاب ميكنيد. طبيعتا وقتي خوبها را انتخاب ميكنيد بدها هم با شما بد ميشوند. مثلا در پروندهاي كه نزد قاضي ميرود ميتواند بگويد هر دو برنده هستيد؟ بالاخره يك نفر حاكم و ديگري محكوم ميشود. يكي شاكي و ديگري متهم است. شوراي نگهبان ناچار است به عدهاي كه شرايط را ندارند نه بگويد و طبيعتا عدهاي مخالفش ميشوند و انتقاد ميكنند.
اگر در جايي هم اشتباه كرده باشيم ابايي نداريم از اينكه اشتباهمان را بپذيريم. ممكن است در بررسي صلاحيتها گاهي اشتباه كرده باشيم و اين شجاعت را داريم كه عذرخواهي كنيم.
فرموديد در انتخابات اخير طبق نظرسنجيها، در مورد ردصلاحيتها توافق به وجود آمده بود. اما در مورد ردصلاحيت آقايان احمدينژاد و بقايي حرف و حديثهاي زيادي به وجود آمد. يك عده موافق بودند و ميگفتند شوراي نگهبان حركت خوبي كرده و عدهاي ديگر ميگفتند با اينكه با تيم آقاي احمدينژاد مخالف هستيم اما ايشان هم حق شركت در انتخابات را داشت و جايگاهش را باید مردم مشخص می کردند. شما این نظرات را قبول دارید؟
اين حرف اشتباه است. پس كار شوراي نگهبان چيست؟ اين مغالطه است كه شما بگوييد قانون گفته شوراي نگهبان براي بررسي صلاحيتهاست و حالا بگوييم شوراي نگهبان دست بسته بنشيند و مردم انتخاب كنند. قانون اساسي چرا شوراي نگهبان را ايجاد كرده؟ قبلا هم گفتم نميتوانيم وظايفي كه بر عهده ما گذاشته شده را بگوييم انجام نميدهيم. مردم و قانونگذار از ما ميپرسند پس چرا به شوراي نگهبان رفتهايد.
يا قبول داريم نهادي به نام شوراي نگهبان هست، وظايف و اختياراتي دارد كه براساس آن وظايف بايد اقداماتي انجام دهد. يا بگوييم شوراي نگهبان نبايد باشد كه من و شما نميتوانيم بگوييم و بايد قانون اساسي را اصلاح كنيم. پس اين مغالطه است كه مردم خودشان انتخاب كنند. گاهي ديدهام كه برخي از دوستان ما اين مغالطه را تكرار ميكنند. مثل اينكه دعوايي رخ دهد و بگوييم خودتان مشكل را حل كنيد.
پس قاضي چه كاره است؟ در دعاوي حداقلي از اختيارات هست كه ميگوييم توافق خارج از دادگاه. اما در شوراي نگهبان چون يك طرف مردم هستند و به نمايندگي از مردم، شوراي نگهبان انجام وظيفه ميكند و قانون اساسي اين كار را انجام ميدهد نميتوانيم اختياراتمان را ناديده بگيريم. زماني است كه قانون اساسي جايي براي شوراي نگهبان در نظر نگرفته باشد.
در مورد ردصلاحيت بقايي و احمدينژاد این یک تصميم مشورتي فقها بود يا در جايي ديگر تصميم گرفته شده بود يا نظر صريح آيتالله جنتي بود؟
قانون اساسي يك جا بين فقها و ارگانها تمييز قائل شد جايي كه ميگويد نظرات فقهي را فقها ميدهند و نظرات قانون اساسي را همه اعضا. اما در تصميمگيريها همه با هم مشاركت دارند. وقتي ميگوييم هفت راي يعني هفت راي اعم از فقها ياحقوقدانها . اين بحث اشتباه است كه بگوييم چه كساني نظر داشتند.
واقعيت اين است كه نسبت به همه پرونده مطرح ميشود، نظرات بيان ميشود، موافقان و مخالفاني دارند و نهايتا رايگيري ميشود. اگر هفت راي يا بالاتر مثبت بود تاييد صلاحيت ميشوند و اگر كمتر از هفت راي بودند احراز تأييد صلاحيت نميشوند. بنابراين تمييز بين فقها و حقوقدانها در شوراي نگهبان اشتباه است.
زماني كه آیت الله هاشمی رفسنجاني ردصلاحيت شدند گفته می شد تلفني به ايشان خبر دادند. در انتخابات امسال چگونه به آقایان احمدی نژاد و بقایی خبر دادید؟
البته در زمان آیت الله هاشمی بنده به آقاي روحاني و به آقاي لاريجاني گفتم كه به ايشان بگويند. آقاي روحاني را به شوراي نگهبان دعوت كردم و گفتم شما احراز صلاحيت شدهايد و آقاي هاشمي تأييد صلاحيت نشدهاند. از شما خواهش ميكنم به اطلاع ايشان برسانيد كه اگر ميخواهند انصراف دهند يا نظري دارند بگويند. بعد هم به آقاي لاريجاني رئيس محترم مجلس گفتيم و مسئله منتقل شد.
در اين انتخابات هم با واسطه به آقايان احمدينژاد و بقايي اطلاع داديد؟
اين بار تلفني اطلاع داديم.
چه كسي تماس گرفت؟
من به دكتر الهام گفتم چند ساعت ديگر قرار است نتيجه را اعلام كنيم، اگر شما زحمت بكشيد و به ايشان اطلاع دهيد كه آقايان احراز صلاحيت نكردهاند و اگر مايل به انصراف هستند اعلام كنند.
چه واكنشي داشتند؟
واكنشها را براي زمان ديگري موكول كنيد.
در آن لحظه واكنش منفي بود؟
من با آقاي الهام صحبت كردم نه خودشان. آن زمان هم به آقاي روحاني گفتم. اما هر دو واسطه اولين سوالشان اين بود كه امكان تجديدنظر هست؟ عرض كردم خير اين نظر قطعي شوراي نگهبان است. در هر دو مورد اينطور بود.
در چند وقت اخير با توجه به مسائل تحليف، آقاي الهام گفتند رسميت جلسه تحليف مخدوش است و آقاي ابراهیمیان و سوادكوهي گفتند چون اكثريت اعضا بودند جلسه رسميت دارد. آيا اين صحبتها از طرف آقاي الهام وارد است؟
بررسي كه كرديم نميتوانيم اين گفته را به اين شكل بپذيريم. در سال 80 اختلاف نظري بود كه مجلس ششم به اعضاي حقوقدانان راي نميداد و دو نفر باقي مانده بودند، یعنی شورای نگهبان نقصی در اعضا داشت، ضمن اينكه تحليف آقاي خاتمي در انتظار انجام بود كه حضرت آقا به مجمع و مجلس نامه نوشتند و تأكيد كردند براي رفع اين شبهه خوب است مجلس قبلا به اعضاي شوراي نگهبان راي بدهد و بعد تحليف صورت بگيرد و اين كار انجام شد.
اما در اصل 121 قانون اساسي گفته شده با حضور اعضاي شوراي نگهبان، در جاهاي ديگر هم در مجلس گفته حضور اعضاي شوراي نگهبان، اينكه چه تعداد باشند، حتي در فوريتها به دو نفر هم اكتفا ميكنيم. يعني دو نفر از اعضا به مجلس ميروند. اگر بخواهيم حدنصاب تعيين كنيم به نظرم موجبي ندارد و دليلي را نميتوانيم داشته باشيم اما اينكه ميگوييم اعضاي شوراي نگهبان حضور دارند، تعدادي كه هستند كفايت ميكند.
چون اينجا مراحل نهايي است. در مراحل اوليه كه مثلا بايد اعتبارنامه امضا شود، انتخابات تأييد شده، صلاحيت افراد تأييد شده، شوراي نگهبان در تمام مراحل كارش را انجام داده و اينجا را ميتوانيم بگوييم عرفا تعدادي از اعضا اگر شركت كنند كفايت ميكند و به نظر ميرسد با اين مسئله موضوع حل شود. هشت نفر هم در جلسه حضور داشتند.
در آخرين مصاحبهاي كه با شما داشتيم در مورد علاقه آقاي جنتي از شما سؤال كرديم و شما گفتيد لطف خداوند است. آیا به دلیل همین لطف بود که دوباره به جايگاه سخنگويي برگشتيد؟
اشتباه خودم بود (با خنده) اعضاي محترم اصرار داشتند و بنده ديدم اگر لطف آقايان را نپذيرم شايد مرتكب خطايي شده باشم. بيشتر از اين جهت است و دوری از فرار از انجام وظيفه و مسئوليت وگرنه ترجيحم اين است كه سخنگو نباشم. اولين نتيجهاش اين است كه شما اين سوالات را از كسي ديگر ميپرسيد!
تا به حال شده اختلافاتي بين شخص شما و آيتالله جنتي باشد كه حل نشده باشد يا طول بكشد حل شود؟
يك بار هم عرض كردم وقتي ميگوييد اختلاف اگر علمي است هر كداممان نظر خودمان را داريم و ايشان و بقيه فقها با بزرگواري ميپذيرند. اما به طور شخصي، ايشان جايگاهی رفيع دارند و انسان وارستهاي هستند و در اينگونه مسائل شخصي ما كسي نيستيم كه بخواهيم نسبت به ايشان اظهار مخالفت كنيم و جايگاه شخصي و وارستگي ايشان همه ما را تحتالشعاع قرار ميدهد با اين حال به خودمان جرات ميدهيم نظرات مخالفمان را در بحثهاي كارشناسي، علمي و انتخابات به ايشان منتقل ميكنيم و ايشان با بزرگواري نظرات ما را ميشنوند.
ممكن است نظراتمان شبيه يا مخالف هم باشد. گاهي ايشان راي ميدهند و ما راي نميدهيم و برعكس. اينطور نيست كه نظر واحدي در شورا باشد. مصوبهاي كه ميآيد هركسي بر يك اساس با يك مبنا راي مخالف و موافق دارد و اينطور نيست كه همه يكسان و واحد نظر داشته باشند.
آیا تا به حال شده به دلیل انتقادهای آيتالله جنتي از دولت يازدهم و تفاوت ديدگاهشان با رئيسجمهور تفاوت دیدگاه در شورا شکل بگیرد؟
بخشي از كارها در حوزه مجلس و دولت مربوط به شوراي نگهبان است. مثلا در انتخابات، دولت و وزارت كشور مجري و شوراي نگهبان ناظر است و ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و شوراي نگهبان ممكن است نسبت به اجراي انتخابات به دولت و وزارت كشور ايراد و انتقادي داشته باشد و در خيلي جاها ممكن است نظر دولت را رد كند و وتو كند.
منظورم بيشتر انتقادهاي سياسي است...
بارها عرض كردهام آقايان فقها در جايگاه ديگري هم قرار دارند. مثلا آيتالله يزدي دبير جامعه مدرسین است یا آیت الله جنتی رئيس مجلس خبرگان و امام جمعه موقت تهران است در آن كسوت ممكن است مسائلي را مطرح كرده باشند. هرگاه از من سؤال كرديد در رابطه با موضعگيري ايشان اعلام كردم اين موضعگيريها ارتباطي به شوراي نگهبان ندارد و در جايگاه نماز جمعه يا خطيب نماز جمعه است.
نميتواند تداخل ايجاد كند؟
خير چون در كارهاي شوراي نگهبان تاثيري ندارد. مصوبهاي كه براي مجلس ميآيد نگاه نميكنيم به اينکه به دولت، كم يا زياد انتقاد شده است. نسبت به مصوبه نظر ميدهيم. در زمان انتخابات بررسي صلاحيتمان اين نيست كه نمايندگان با دولت همسو هستند يا نه. به ويژگيها و شرايط دقت ميكنيم.
با توجه به ارتباط و علاقهاي كه بين شما و آيتالله جنتي وجود دارد، پيش آمده لطيفههايي كه در مورد ايشان هست را منتقل كنيد؟
بله خدمتشان ميبرم.
چه واكنشي دارند؟
از جهت ظاهري كه ايشان لبخند ميزنند و اشكالي ندارد. از جهت واقعي، گاهي خودشان ميگويند که بقیه انتقاد می کنند که چرا ایشان به این لطیفه ها واکنش نشان نمی دهند و ایشان جواب می دهد که اين اجر انسان را اضافه ميكند چرا ناراحت هستيد. اجازه دهيد چند نفر هم نسبت به شما تهمت بزنند و دروغ بگويند. به نظرم اين نگاه هم در ايشان هست كه حالا كسي صحبتي كرده يا تهمت و دروغي بوده اما موجب ارتقاي جايگاه معنوي ايشان ميشود. واقعا نگاه ايشان همين است.
تا به حال شده در طول دوران عضويت در شوراي نگهبان، برگزاري يكي از انتخاباتها برايتان به شخصه خيلي سخت بوده باشد و درگيرتان كند؟
هر كدام از انتخابات حساسيتها و مشكلات خاص خودش را دارد. مخصوصا جايي كه مسئوليت مستقيم داشتم، خوشبختانه در اين انتخابات اخیر مسئوليت مستقيم ندارم و عضو و سخنگو هستم. هميشه نگران بودم كه انتخابات سالم برگزار شود و مشكلات كمتري داشته باشد.
فرقي نميكند انتخابات مجلس باشد يا رياست جمهوري. اما انتخاباتی كه وقتمان را گرفت و مجبور شديم اقدامات متعددي انجام دهيم و دستگاههاي مختلف درگير شدند، انتخابات 88 بود كه وقت كشور را گرفت و فرصتها را از بين برد. با گذشت هشت سال از آن انتخابات، ميتوانست نتيجه كه اعلام شد شيرينتر از اين برخورد شود؟
نتيجه كه تغيير نكرد. تغيير هم نميكرد چون خلاف قانون است اما اين همه نيروها از دست رفتند، اختلافاتي كه به وجود آمد، كدورتهايي كه ايجاد شد و به تعبير مقام معظم رهبري فتنهاي كه آغاز شد، فرصت خوب را از كشور گرفت. به نظرم اين مهمترين دغدغه و نگراني ما در سال 88 بود كه رخ داد و ميتوانست بسيار شيرينتر از اين پايان بپذيرد.
نظر شخصی تان در مورد انتخابات 88 در آن زمان چه بود؟ معتقدید این هزینه هایی را که از آن نام بردید تقصیر کدام طرف بود؟
به هر حال وقتي ابهام يا اختلافي ايجاد ميشود، دو طرف نقش دارند و نميتوانيم خلاف اين را بگوييم. اما مهم است، وقتي حكميت به شما حكم ميكند اين مسير به همين طريق درست است بايد تبعيت كنيم. بيشترين آسيب را زماني به كشور وارد كرديم كه دستگاهي كه مسئول بود اعلام كرد و همه فرصتها را براي تبيين و روشن شدن مسئله فراهم كرد و طرف مقابل نپذيرفت.
همان زمان به آقايان كروبي و موسوي به صورت مكتوب اعلام كرديم هر حرفي داريد بگوييد و اگر واقعا تخلفي صورت گرفته به قوه قضاييه ابلاغ كنيم كه برخورد شود اما دريغ از اينكه يك بار به شوراي نگهبان اعلام كنند.
حتي در روزهاي آخر كه خودشان پيشنهاد كردند با اين شرايط حاضريم نتيجه انتخابات را بپذيريم، شرايط بسيار سختي را در بازشماري و بررسي گذاشته بودند كه ما همه شرايط را به خاطر كشور پذيرفتيم با اين شرط كه آنها هم اعلام كنند نتيجه را قبول ميكنند. بعد از يكي دو روز پيشنهاد خودشان را هم اجرايي نكردند.
ميتوانستند بهتر برخورد كنند. اگر كسي تخلفي كرده بود ميشد برخورد كرد، اگر در نتيجه ترديد بود ميشد دوباره بررسي كرد اما نيامدند موضوع را بررسي كنند. وقتي شما معتقد هستيد حقتان تضييع شده و همكاري و همراهي ميكنيد كه مسئله اختلاف روشن شود و به حقتان برسيد، ممكن است دلايل ضعيف بوده و به حقتان هم نرسيد، ولي وقتي به يك حكم و مرجع قانوني مراجعه ميكنيد نتيجه را ميپذيريد.
مراجعه ميكردند اما نتيجه را قبول نميكردند. به يك شرط حاضر بودند فتنه را پايان دهند كه برنده انتخابات معرفي شوند كه نشدني بود.
در آخرين مصاحبه با شما كه سخنگو نبوديد، از شما پرسيديم اگر توافق مشورتي در شوراي نگهبان مبنا قرار بگيرد آيا كساني مثل آقاي احمدينژاد، كروبي و موسوي تأييد ميشوند يا نه. گفته بوديد عضو شورا نيستيد و پاسخ نميدهيد. حالا دوباره می پرسم که اگر روزي هر سه اين افراد بخواهند در انتخابات نامزد شوند امكان تأييد صلاحيتشان وجود دارد؟
به نظر من ديگر نه. هزينههايي كه از طرف اين سه نفر به كشور تحميل شده كافي است. كسي كه به چهره مردم و نظام جمهوري اسلامي خدشه وارد كند دیگر جایگاهی برای تصدی مدیریت در کشور ندارد.
در زمان انتخابات مجلس دهم شنيده شده كه رابطه نزديكي با آقاي عارف داشتهايد. با توجه به اينكه گفته ميشود منتقدان اصلي شوراي نگهبان معمولا چهرههاي اصلاحطلب هستند، آيا توانستهايد كانال خوبي بين اصلاحطلبها و شوراي نگهبان باشيد يا سرزنش می شوید كه چرا با اصلاحطلبها رابطه داريد؟
رفاقت بنده با دوستان قديم، چپ و امروزه اصلاحطلب، رفاقت امروز و ديروز نيست. در انقلاب با همه گروهها، اقشار و افراد بزرگ شديم و دوستان و همكاران سابق ما در دادگستري و جاهاي مختلف هستند. دوستان دوران تحصيل من در انگلستان و تهران هستند. خودم خيلي سياسي نيستم و اين خطكشهاي سياسي را خيلي قبول ندارم. براي ما مهمترين بحث اين است كه افراد متدين و معتقد به نظام باشند.
اگر در اين چارچوب باشند اختلاف نظري نداريم، اختلاف سليقه است كه هر كسي سليقهاي دارند. بر همين مبنا در حال حاضر و گذشته دوستان خوبي بين اصلاحطلبها و اصولگرايان داريم و داشتيم. آقاي دكتر عارف كه جاي خودشان را دارند. ايشان فردي متدين و منصف هستند و از اين جهت با ايشان ارتباط داريم.
بعضيها حتي دانشجويان ما در دانشگاه بودند و الان عضو گروههاي مختلف سياسي و نماينده مجلس هستند. ارتباط ما با خطكش اصلاحطلبي و اصولگرايي نيست. ارتباط ما تدين و معتقد به نظام بودن است. ما با هركس كه در چارچوب نظام است دوست هستيم و از ارتباط داشتن با اينها هم ابايي نداريم.
اما در هرحال اين خطكشيهاي سياسي وجود دارد. گلايههايي كه معمولا از سمت اصلاحطلبها بوده به گوش شما می رسد؟
بله خيلي از نمايندگان يا كساني كه قبلا نماينده بودند در مجلس و دانشگاه با هم صحبت ميكنيم. منع و مرزي بر سر اين قضيه با دوستان اصلاحطلب و اصولگرا نبوده. هركسي كه در چارچوب نظام و مقيد به نظام باشد با هم دوست هستيم و گاهي در سفرهاي زيارتي با هم هماتاق ميشويم و مشكلي با هم نداريم. همهمان در چارچوب واحدي عمل ميكنيم. انتقادها و نظرات را ميشنويم. دانشجويان در كلاسها بيشترين انتقاد و نظر را دارند و ما كاملا مستمع هستيم و پاسخ خودمان را هم داريم.
پيش آمده كه اين انتقادها را به آيت الله جنتي انتقال دهيد؟
مواردي كه به شوراي نگهبان مربوط بوده را منتقل ميكنيم.
شما در جايگاه استاد دانشگاه هم هستيد. دانشجویانتان عمدتا چه انتقاداتی از شما دارند؟
بخشي از انتقادات دانشجویان درباره همان نظارت استصوابی است. ما مشكلي كه داریم فقدان ارتباط مطلوب با جامعه از طرف شوراي نگهبان است. الان كه بنده سخنگو هستم اين انتقاد بيشتر به بنده است بايد مسائل و عملكردمان را براي جامعه و بخصوص قشر جوان بهتر توضيح دهيم. اما بحثهايمان در دانشگاه بيشتر حقوق عمومي است و مستقيما مربوط به مباحثي كه مطرح ميكنيد.
دوستان دانشجو معمولا سؤال ميكنند و انتقاد دارند وقتي واقعيتها را ميگويم متوجه شوند زود قضاوت ميكنند و همه واقعيت را نشنيدهاند. خيليها قانع ميشوند و ميگويند ما فكر نميكرديم شما در شوراي نگهبان اينطور عمل ميكنيد. تصورات ديگري دارند. تبليغات غيرواقعي كه عليه شوراي نگهبان شده قبول دارم كه بر بخشي از جامعه اثر گذاشته و بايد تلاش كنيم براي جامعه روشنگري كنيم و واقعيتها را بگوييم.
به نظر مي رسد هيچكس محرمتر از جامعه و جوانانمان نيست. آنها بهترين و شنوندهترين فرد هستند براي ما به عنوان مسئول در شوراي نگهبان كه بايد مسائلمان را مطرح كنيم و واقعيتها را بگوييم و از نظراتشان استفاده كنيم. بارها شده در كلاسها دوستان نظراتي ميدهند كه در كارم استفاده كردهام.
فكر نميكنيد علني برگزار نكردن جلسات شورا، رابطه بين شورا و جوانان را تحتالشعاع قرار داده باشد؟
قبول دارم اما دو نكته هست چون شورا دو كار ميكند. يكي بررسي قوانين و مصوبات است كه در اين حوزه معتقدم حتما لازم است مشروح مذاكرات را حتي مستقيما پخش كنيم. الان به صورت مكتوب منتشر ميشود ميتوانيد مراجعه كنيد و همين اختلاف سليقهها كه برايتان محل سؤال است را آنجا ببينيد.
مثلا من مقابل حاج آقا جنتي يا كسي ديگر از آقايان يا افراد ديگر به مخالفت برخاسته و نظر ديگري داريم. آنجا هست. در رابطه با انتخابات منع قانوني و شرعي است چون اصطلاحا پرونده افراد مطرح ميشود كه مسائل شخصيشان است و به هيچ وجه نميتوانيم منتشر يا منعكس كنيم و قطعا بايد غيرعلني باشد.
اما يك جا پيشنهاد كردم گفتم نهايتا رايگيري را ميتوانيم علني اعلام كنيم. من همراه هستم كه در هنگام رايگيري نسبت به افراد علني نظر بدهيم كه نظرمان مثبت يا منفي است.
در اين زمينه نظر همراه هم داريد؟
اطلاع ندارم.
آقای کدخدایی! شما و آیت الله جنتی رابطه نزدیکی با رهبری دارید. آيا تا به حال ايشان هم به شوراي نگهبان انتقادي داشتهاند؟
بله در سالگردها و مراسمي كه كه خدمت ايشان ميرسيم اگر نظري داشته باشند ميفرمايند. ايشان كارشناس عاليرتبه در نظام هستند و سوابق ممتد اجرايي داشتهاند و از جايگاه حقوقي و حقيقي برخوردار هستند. برخلاف تصور عموم ايشان سعي ندارند نظرشان را تحميل كنند و معمولا تأكيد ميكنند كه نظر كارشناسي من است و ما هم اگر مطلبي داشته باشيم مطرح ميكنيم و ممكن است به جمعبندي برسيم اما به اين مفهوم كه خداي ناكرده ايشان تحميل نظرشان را داشته باشند اينطور نيست. خيلي با سعه صدر نظرات را استماع ميكنند و اگر نكتهاي باشد ميفرمايند.
مثالي از انتقادهاي ايشان بفرماييد...
سال 79 كه آقايان خدمتشان بودند در بحث اطلاعرساني ايشان خيلي تأكيد داشتند كه شوراي نگهبان بايد اطلاعرساني قوي داشته باشد. در بحث مراكز تحقيقاتي وابسته به شوراي نگهبان خيلي تأكيد داشتند كه از آن زمان كارهاي خوبي شروع شده اما با نقطه مطلوب خيلي فاصله دارد. در بررسي صلاحيتها در انتخابات گاهي نظرات ايشان نسبت به افراد و اشخاص متفاوت بوده است.
تا به حال پيش آمده در روند تایید صلاحیت ها انتخابات، شوراي نگهبان كسي را ردصلاحيت كنند و ایشان نسبت به این ردصلاحیت اعتراض داشته باشند؟ البته به غیر از حکم حکومتی ایشان درباره آقایان معین و مهرعلیزاده است...
به اين شكل نه. بعضا افراد خدمت ايشان ميرسند يا به دفترشان براي شكايت مراجعه ميكنند، گاهي از باب نظارت بخشهاي مختلف كه سؤال ميكنند متوجه ميشوند شورا براساس حجت خودش نظر داده و نظرات ايشان هم نظر ديگري بوده است.
يعني ممكن است مثلا زماني كه آيتالله هاشمي ردصلاحيت شد ايشان نظر ديگري داشته باشند اما شورا كار خودش را كرده باشد؟
از نظر ايشان در اين مورد اطلاع ندارم. اما شورا براساس دلايل و حجتهايي كه دارد نظر ميدهد. مگر اينكه مثل سالهاي قبل كه آقاي معين و مهرعليزاده تأييد شدند ايشان حكم حكومتي داشته باشند. اگر بخواهند نظري را به آن شكل داشته باشند در قالب چارچوب قانوني و حكم حكومتي اعلام ميكنند. در بقيه موارد نظر مشورتي است و شوراي نگهبان ممكن است نظر خودش را داشته باشد.