موسوی، یک خرید عجیبوغریب
تازهترین و شاید آخرین صید ذوبیها در روزهای پایانی فصل نقلوانتقالات ایمان موسوی است. بازیکنی اهل شهر گچساران که فوتبال حرفهایاش را از باشگاه سازنده شیراز یعنی فجر سپاسی آغاز کرد.
امیر حسین احتشامی - اصفهان امروز : تازهترین و شاید آخرین صید ذوبیها در روزهای پایانی فصل نقلوانتقالات ایمان موسوی است. بازیکنی اهل شهر گچساران که فوتبال حرفهایاش را از باشگاه سازنده شیراز یعنی فجر سپاسی آغاز کرد. باشگاهی که هماکنون هم تعدادی از بازیکنان اسمورسمدار فوتبال ایران همچون سیدمهدی رحمتی را پرورش داد و همین بازیکنان تا رسیدن به پیراهن تیم ملی هم پیش رفتند. اما موسوی پسازاینکه چند سال در فجرسپاسی بازی کرد موردتوجه نفت تهران قرار گرفت و با این باشگاه قرارداد امضا کرد. از این زمان به بعد موسوی جوان درخشش خودش در فوتبال باشگاهی کشور را آغاز کرد بهگونهای که پس از پایان نیمفصل لیگ دوازدهم فصل استقلالیها پروژه جذب این مهاجم بلندقد را کلید زدند. در آن زمان امیر قلعهنویی سرمربیگری تیم آبیپوش تهرانی را بر عهده داشت و به سفارش او موسوی جذب شد. قرارداد این بازیکن گچسارانی با استقلالیها دو فصل و نیم بود و آبیها تهرانی تااندازهای در به خدمت گرفتن موسوی مشتاق بودند که بر اساس توافقنامهای با باشگاه نفت تهران دو بازیکن خودشان یعنی میثم حسینی و امین منوچهری را به آن تیم دادند تا بتوانند موسوی را جذب کنند. بههرحال با سروصدای فراوان موسوی به استقلال پیوست تا به ماشین گلزنی امیر قلعهنویی تبدیل شود. اما شیرینیهای حضور دریکی از دو تیم پرطرفدار فوتبال ایران خیلی زود جایش را به تلخی داد. موسوی در استقلال چندان موفق ظاهر نشد و قلعهنویی هم اعتماد کافی را این بازیکن گچسارانی پیدا نکرد تا در پایان فصل او نغمه جدایی سر دهد و استقلالیها چندان در صدور رضایتنامهاش سختگیری به خرج ندهند اما این جدایی تازه اول ماجرا بود چرا همین بازیکن یک سال بعد در یک مصاحبه افشاگرانه اتهامات سنگینی را متوجه امیر قلعهنویی کرد تا جایی که باکار به شکایت و دادگاه کشید. در کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نیز امیر قلعهنویی از اتهامات وارد مبرا شد و در عوض موسوی حکم محرومیت دریافت کرد. البته موسوی پس از جدایی از استقلال به فولاد خوزستان پیوست و در نیمفصل دوم به دلایل انضباطی از سوی اسکوچیچ سرمربی وقت فولاد کنار گذاشته شد. ازاینجا به بعد دوران افول بازیکن پیشین استقلال شروع شد و موسوی هر فصل تیمی کوچ میکرد و فصل بعد دوباره راهی تیم دیگری میشد. سیاهجامگان و اکسین البرز باشگاههای دیگری بودند که موسوی در آنها توپ زد و بیش از یکفصل هم در آنها دوام نیاورد. اما شگفتی همین هفته پیش اتفاق افتاد. بازیکنی که با قلعهنویی بهشدت دچار مشکل شده بود و اتهام های سنگینی را به او نسبت داده بود با نظر مستقیم قلعهنویی استخدام شد تا خط حمله تیمش را تقویت کند. موسوی هم در مصاحبهای تمام صحبتهای پیشین خودش درباره قلعهنویی را اشتباه دانست و گفت «حرفهای آن زمان من رو بذارید رو حساب جوانی و بیتجربگی؛ واقعاً اشتباه کردم. یه ذره هم بهپای این بذارید که من از شخصی یه سری حرفها رو شنیدم که واقعاً آدم تحریک میشد، خب این آقا مثلاً بزرگ فوتبال بود.» البته این گفتههای موسوی شش ما پیش بیان شد و حالا همین بازیکن با نظر مستقیم قلعهنویی به ذوبآهن پیوسته است. حال این پرسش مطرح میشود که دعوای پرهزینه و سنگین سه سال پیش قلعهنویی و موسوی تمامشده و دیگری کدورتی بین این دو نفر وجود ندارد؟ آیا مصاحبه شش ماه پیش موسوی که اتهامات خودش به قلعهنویی را حاصل تحریک یک بازیکن بزرگ فوتبال ایران دانسته در این نقلوانتقال تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر ایرادی که به جذب موسوی میتوان گرفت بعد فنی موضوع است. اینکه بازیکنی 29 ساله که از دوران اوج خودش فاصله گرفته و در سالهای گذشته هم همواره اسیر حاشیهها بوده است با چه پیشزمینهای استخدام درآمدهاست علامت سؤال بزرگی است. ذوبیها در حال حاضر مرتضی تبریزی را در خط حملهدارند که در دو فصل اخیر بار اصلی خط حمله تیمش را عهدهدار بوده است. البته شواهد نشان از آن دارد که قلعهنویی چندان از شیوه بازی تبریزی راضی نیست و همواره در مصاحبههای این فصل خود تأکید کرده که باید یک مهاجم ششدانگ را به خدمت بگیرد. او به دنبال جذب یک مهاجم خارجی که سرانجام با یک بازیکن برزیلی گمنام به نام کیروش استنلی سوارز به توافق رسید. فوتبالیستی که سابقه بازی در سری A و B کشورش را در کارنامه ندارد و همین مشکل ممکن بود برای ذوبیها دردسر ایجاد کند که ظاهراً چنین نشد و کی روش میتواند برای تیم اصفهانی به میدان رود. اما جذب بازیکن داخلی در دستور کار ذوبیها قرار نداشت و به نظر نمیرسید مهاجم دومی نیز به استخدام درآید که درست برعکس عمل شد و علاوه بر کی روش، موسوی هم جذب شد تا قلعهنویی در خط حمله دست بازی داشته باشد. البته همان پرسشی که در متن مطرح شد همچنان باقی است که موسوی بر اساس چه ویژگیهایی جذبشده است؟!