لادور : آتش مدیریت ، دودش در چشم ووشوی اصفهان رفته است
در ایران ورزشکاران به چشم مدال دیده میشوند. زمانی که ورزشکار مدال میگیرد با احترام زیادی با او برخورد میشود اما اگر موفق به کسب مدال نشود گویا وجود خارجی ندارد. انگار نه انگار کسی بوده که قهرمان جهان شده و در آسیا نیز به قهرمانی دست یافته است.
با هیکل ورزیده و ورزشکاری پشت میز نشست که غیر از این نمیتوان از یک قهرمان ووشو انتظار داشت. قهرمان مسابقات یونیورسیاد دانشجویی جهان، نایب قهرمان مسابقات آسیایی اینچئون؛ صورت سبزه، قد بلند و پیراهن مشکی. بن سای روی میز توجهش را جلب میکند و سئوالاتی درباره سن و سال گیاه میپرسد. وقتی میبیند به دلیل این که گیاه هدیه است هیچ کدام اطلاعاتی از آن نداریم، خودش شروع میکند به دادن اطلاعات در مورد بن سای.
به گزارش ایسنا ، وقتی میپرسم هوادار گل و گیاه خانگی هستید، میگوید: "آره حسابی" و بعد توضیح میدهد که اگر ووشو را به طور حرفهای دنبال نمیکرد، به طور قطع گلخانه میزد و ادامه داد: "ولی فکر میکنم آگه من گلخونه بزنم هیچ کس نمیاد از من خرید کنه، چون آگه چشمشون به قیافه و هیکل من بیفته پشیمون می شن، شاید بگن اینو چه به گل فروشی!" توضیح میدهد که تا چه حد دلش میخواسته پشت بام خانهاش را تبدیل به گلخانه کند، ولی به علت مخالفت پدرش نتوانسته است. موقعیتی را توصیف میکند که در گلخانه پشت بام خانهاش بتواند فلفل دلمه و سبزی پرورش دهد و در آخر اضافه میکند: "فک کن!" و ذوق مرگ شدن کاملاً در چهرهاش نمایان است.
اینها مقدمات گفت و گوی راحت و خودمانی ما با حمیدرضا لادور یکی از قهرمانان به نام ووشوی اصفهان که سالها با مدال آوری هایش برای اصفهان و ایران افتخار آفرینی کرده است در خصوص مسائل و موضوعات مختلف وضعیت ووشواصفهان و ایران، آسیب دیدگیهایش وروند درمان در ایران، نفوذ چینیها و مسابقات جهانی و آینده ووشو ایران و البته درد دلهایش می گوید که در ادامه میخوانید:
ورزشکار به چشم مدال دیده میشود
زمانی که از او در مورد کمتر دیده شدنش می پرسیم، می گوید: در ایران ورزشکاران به چشم مدال دیده میشوند. زمانی که ورزشکار مدال میگیرد با احترام زیادی با او برخورد میشود اما اگر موفق به کسب مدال نشود گویا وجود خارجی ندارد. انگار نه انگار کسی بوده که قهرمان جهان شده و در آسیا نیز به قهرمانی دست یافته است.
به روی خودشان هم نمیآورند که این ورزشکار چند بار پرچم جمهوری اسلامی را بالا برده است. نمیدانم که این داستان در کل جهان رواج دارد یا فقط در ایران به این صورت است اما تا زمانی که بتوانی کسب مدال کنی دوستت دارند و مورد لطف واقع میشوی.
وی ادامه می دهد: مساله تنها این نیست. در تمام جهان مسئولیت افراد آسیب دیده در رشتههای ورزشی به عهده فدراسیون همان رشته است. در ایران نیز روال به همین شکل است. اما نمیدانم چرا میان ورزشکاران فرق می گذارند؛ به طور مثال زمانی که بهداد سلیمی دچار آسیب دیدگی شد خیلیها به کمکش رفتند و مورد حمایت قرار گرفت و حتی برای بهبود به آلمان فرستاده شد ولی بسیاری دیگر همانند بهداد سلیمی مورد حمایت قرار نمیگیرند. زمانی که جواد آقایی دچار آسیب دیدگی شد مورد حمایت قرار گرفت اما نه به اندازه بهداد سلیمی و پس از آسیب دیدگی به تهران مسافرت کرد و زانویش را عمل کرد اما پس از شروع تمرین دوباره آسیب دیدگی به سراغش آمد و اکنون این بازیکن را باید تمام شده بدانیم.
آسیب دیدگی و وقفه
لادور ذات ورزش ووشو را برخوردی می داند و خاطرنشان می کند: آسیب زیادی در این ورزش به وجود میآید. خستگی زیاد، فشار تمرین و برخوردهای مداوم باعث ماندگاری آسیبها در بدن ورزشکاران میشود. زمانی که یک ورزشکار به صورت مداوم برای مسابقات مختلف آماده میشود و استراحت کافی نمیکند بدنش مستعد آسیب دیدگی است و آسیب را نگه میدارد. سال 2014 بازیهای آسیایی بود و به من فشار زیاد آمد، چرا که باید حدود 17 کیلو وزن کم میکردم و همین مسئله کار دستم داد، عضله کشاله رانم کشیده شد و در خود مسابقات شروع به پاره شدن کرد.
این ووشوکار می گوید: دو یا سه ماه بعد آن مسابقات جام جهانی بود که مجبور به شرکت در آن بودم، بنابراین عضله آسیب دیده فرصت استراحت و ترمیم نداشت اما خوشبختانه با شرکت در این مسابقه موفق به کسب مدال طلا شدم. پس از بازگشت به اصفهان دچار پارگی شدید عضله شدم که دیگر قادر به راه رفتن هم نبودم.
وی می افزاید: بنابراین نیاز به یک استراحت طولانی داشتم. در سال 2016 که مسابقات آسیایی برگزار شد بهترین موقعیت برای استراحت کردن بود، تصمیم گرفتم در آن سال بازی نکنم. بیشترین دلیل کم شدن کاراییم آسیب دیدگی جسمی بود، به این دلیل که عضله آسیب دیده یک عضله عمقی بود، کاری از دستم برنمی آمد که به اجبار باید با آن مدارا کردم.
تهران، یک درصد قهرمانان، 100 درصد امکانات!
از وضعیت رسیدگی بعد از آسیب که می پرسیم، انگار که دست روی نقطه حساس گذاشتی، بلافاصله می گوید: چه بگویم. اکنون در هیئت پرشکی ورزشی اصفهان فیزیو تراپی وجود ندارد. از زمانی که این هیئت از چهارراه تختی به خیابان ارباب منتقل شده است فکر میکنم کسی به عنوان فیزیولوژیست در هیئت نباشد. مساله دیگر این است که افراد کمی جای کنونی هیئت را میدانند و این یک نکته منفی برای هیئت پزشکی ورزشی استان است. اگر بخواهم فرآیند درمان را به طور کامل انجام دهم باید چند ماه در تهران بمانم، چرا که در اصفهان پزشک با تجربه و کارآمد و شرایط برای این کار وجود ندارد و اداره ورزش وجوانان و هیئت پزشکی ورزشی نیز حمایت و کمکی نمیکنند.
فدراسیون پیشنهاد میدهد که چندین ماه در تهران به درمان بپردازد، اما ورزشکاران نمیتوانند زندگیشان را رها کرده و چندماه در تهران بمانند؛ به همین خاطر درمان صد درصد انجام نمیشود؛ بیشترین رسیدگی پزشکی در رشته ووشو در پایتخت متمرکز است، در صورتی که در این رشته شاید کمتر از یک درصد قهرمانان از تهران هستند و مابقی شهرستانیاند.
فدراسیون پزشک و روان شناس معرفی میکند، ورزشکار اعتماد نمیکند
و اما استفاده تیم پزشکی کامل از جمله متخصص تغذیه، روان شناس و غیره، ملی پوش ووشو اعتقاد دارد: زمان مسابقات کمیته پزشکی تربیت بدنی از این نظر تیم ملی را با پزشکان مجرب تأمین میکند و اتفاقاً توانستهاند خیلی خوب به بچهها کمک کنند. اگر ورزشکاران با علم روز دنیا پیش بروند عملکرد بهتری خواهند داشت، اما مساله این است که گاهی خود ورزشکار کنار نمیآید. ورزشکار حرفهای وقتی به سطحی از رشتهاش برسد دیگر به این راحتی به کسی اعتماد نمیکند. وقتی میخواهد به بازیهای آسیایی و المپیک اعزام شود که 4 سال برای آن منتظر بوده است به راحتی خود را در اختیار پزشکی که نمیشناسد، نخواهد گذاشت.
وی ادامه می دهد: اگر از قبل پزشک تعذیه، روان شناس و یا افرادی که در کادر پزشکی همراه تیمها اعزام میشوند با ورزشکار با هم ارتباط داشته باشند نتیجه بهتری خواهند گرفت. برای مثال الان من در اصفهان با دکتر خاصی در ارتباط نیستم، اما در اردوهای فدراسیون در عرض 3 ماه میخواهند از نظر تغذیه و روانشناسی ورزشکار را تأمین کنند، ورزشکار اعتماد نمیکند. در صورتی که این تیم پزشکی در استانها پخش شود و خارج از اردو هم در کنار ورزشکار باشند تا اعتماد شکل بگیرد. تقریباً همه ورزشکاران با یک پزشک در ارتباط هستند، اما نمیتوانند او را داخل اردوهم ببرند و زمان اردو باید با پزشکانی که فدراسیون معرفی میکند، کار کنیم.
لادور برگزاری اردوهای تیم ملی در شهرهای مختلف نوعی تنوع برای ملی پوشان عنوان می کند و ادامه می دهد: اردوهای تیم ملی نیز در تهران متمرکز است در حالی که خودمان هم دلمان میخواهد اردوها در جاها و شهرهای مختلف برگزار شود، زیرا برای خود بچهها هم سخت است که 6 ماه کامل در یک محیط سپری کنند و هیچ تنوعی نداشته باشد، اما امکانات سخت افزاری در شهرهای دیگر نداریم.
وی می گوید: به عنوان مثال؛ سکوی ساندا نزدیک 80-90 میلیون تومان هزینه دارد و تالو نیز زمین مناسب خود را میخواهد که اگر به آن توجه نکنیم باعث افزایش آسیب میشود به همین دلیل ترجیح دادهاند اردوها بیشتر در تهران برگزار شود، البته الان چند اردو نیز در زنجان برگزار شد و به دنبال بهتر شدن شرایط برای برگزاری اردو در شهرهای دیگر هستیم.
شکست چینیها، اول رؤیا، حالا خاطره
وقتی در مورد سرمربی تیم ملی سئوال می کنیم با قاطعیت جواب می دهد:اجاقی سرمربی تیم ملی ووشو از اسطورههای این ورزش است. در یکی از روزنامههای چینی هم به این مساله اشاره شده که اجاقی یکی از 3 اسطوره ووشو جهان است. چندین سال پیش ما در مسابقات به چینیها میباختیم و فکرنمی کردیم که یک روز بتوانیم پا به پای آنها مسابقه بدهیم. چه برسد به اینکه آنها را شکست دهیم. دو سال پیش که مسابقات برگزار میشد گاهی ما پیروز میشدیم و گاهی چینیها، اما در مسابقات اخیر به راحتی توانستیم بازیکنانشان را شکست دهیم.
لادرور خاطرنشان می کند: ووشو بانوان نیز پا به پای ووشو آقایان در حال رشد است، مربی ووشو بانوان یکی از بهترین مربیان چین است و در بحث مربیگری به ایران کمک میکند. تمرینات آقایان و بانوان در یک مکان و یک بعد تمرینی انجام میشود و فقط زمان تمرین تفاوت دارد و روند تمرین و کیفیت برنامهها نیز بسیار نزدیک و شبیه است.
مشکلاتی که گاهی چینیها به وجود میآورند
وی در مورد وضعیت ورود ساندا به مسابقات ووشو به این نکته اشاره می کند: ساندا به زبان چینیها یک مسابقه سنتی است که بدون هوگو و کلاه کار میشود و در گذشته داخل کشور سانشو کار میشد که در آن از لوازم ایمنی استفاده میشد. چینیها چند سال پیش شروع به برگزاری مسابقات ساندا کردند و میخواستند ساندا را جایگزین سانشو کنند که همین اتفاق هم افتاد و چند سال پیش این کار را آغاز کردند. ایرانیها نمیدانستند که اگر سانشو به ساندا تبدیل شود، سیستم مسابقات هم تغییر میکند و ورزشکاران ایرانی بر روی همان سیستم سانشو تمرین کردند و چند ماه قبل از مسابقات جهانی اعلام کردند که قوانین به سبک ساندا برگزار میشود و بازیکنان ما به سختی توانستند چند ماه قبل از مسابقات قوانین را به خوبی فرا بگیرند.
لادرور می افزاید: در گذشته ما کرسی نداشتیم و تنها 2 الی 3 ماه قبل از برگزاری مسابقات قوانین جدید را میفهمیدیم، اما در حال حاضر شرایط به گونهای پیش رفته است که هیچ قانونی تصویب نمیشود، تا زمانی که یکی از نمایندههای ایران در آن جلسه حضور داشته باشد که یک امتیاز مثبت تلقی میشود.
قدرت چینیها در سبک وزن است
قهرمان نیورسیاد ووشو جهان با اشاره به کارشکنی چینی ها در انتخاب اوزان مسابقات جهانی هم می گوید: بازیهای المپیک و آسیایی در پنج وزن اول برگزار میشود. در دسته بندی وزنها من در وزن هفتم یعنی 85 کیلوگرم بازی میکنم. برای این که بتوانم در 5 وزن اول بازی کنم مجبور به کاهش وزن هستم و هم اکنون چیزی در حدود 12 الی 13 کیلو اضافه وزن دارم. ولی وزنم برای اندامم عادی و مناسب است. در بازیهای آسیایی آخرین وزنی که میتوانیم شرکت کنیم 75 کیلو گرم است و مجبور هستیم که در 5 وزن اول بازی کنیم.
وی ادامه می دهد: ایران و چند کشور دیگر در 5 وزن دوم افراد قوی در اختیار دارد و چینیها میدانند که اگر بخواهند مسابقات را در 5 وزن دوم برگزار کنند دیگر نمیتوانند به اندازه گذشته مدال کسب کنند. ایران یکی از قطبهای سنگین وزن جهان در رشته ساندا است و اگر مسابقات جهانی و آسیایی در وزن بالا برگزار شود ایران، روسیه و مصر از رقیبان اصلی این رقابتها برای چین خواهند بود.
کمک به پیشرفت ووشو در غرب آسیا به نفع خودمان است
ملی پوش اصفهانی ووشو در پاسخ به این سئوال که آیا برگزاری اردوهای مشترک برای ما منفعت است یا ضرر؟ تاکید می کند: خوب بودن این اردوها برای ما نیست چون کشورهای دیگر در اردوهای مشترک با ایران از تکنیک و فنون ایرانیها استفاده میکنند. ما حتی شاید به خاطر این که رقیبهای بیشتری برای خودمان درست کنیم در حال ادامه دادن به این رویه هستیم. در واقع یکی از سیاستهای فدراسیون پیشرفت ووشو در غرب آسیا است. هدف اصلی خارج کردن سلطه شرق آسیا مانند چین و کره و ژاپن از ووشو است. کشورهایی مثل عراق و ترکمنستان جای پیشرفت زیادی دارند و ممکن است با کمک ایران بتوانند مدال جهانی بگیرند.
لادور ادامه می دهد: برگزاری اردو مشترک و پیشرفت ووشو در تمام آسیا شاید رقیب تراشی برای خودمان هم باشد، اما همزمان رقیبان جدی برای چین نیز خواهند بود و در مسابقات بین المللی رقیب چینی به جای این که با یک قرعه آسان روبرو شود و سرحال روبروی ورزشکار ایرانی قرار گیرد به دلیل یک مسابقه سخت، خسته به مرحله بعد خواهد رسید، علاوه بر آن در رأی گیری فدراسیون جهانی نیز ایران نفوذ بیشتری خواهد داشت. همین حالا هم هیچ کشوری برای ایران و چین و روسیه زنگ تفریح حساب نمیشود.
لژیونر شدن گاهی کار ملی را خراب میکند
لادور می گوید: که تا به حال پیشنهادات زیادی برای لژیونر شدن داشته و اضافه می کند: پیشنهادات مختلفی داشتهام، اما فعلاً میخواهم همه تمرکزم را روی تیم ملی بگذارم مسابقات ملی نسبت مسابقاتی که خارج از کشور برگزار میشود اهمیت بیشتری برایم دارد زیرا مسابقاتی در قالب CFC، MMA یا مسابقات دیگر بعد ملی ورزشکار را زیر سؤال میبرد در این مسابقات ورزشکار به مسابقات دعوت میشود و در ازای برد و باخت پول میگیرد، همین اتفاق کار ملی را خراب میکند و فدراسیون خودمان هم با این کار مخالف است.
وی می افزاید: کی از پول بدش میآید؟ اما الان چون بحث ملی است دلم نمیخواهد تمرکزم روی مسابقات دیگر قرار دهم و حتی مصدومیتش را به جان بخرم. الان آلبوم مدالهایم تقریباً تکمیل است تنها مدالی که کم است، طلای بازیهای آسیایی است. نقره این مسابقات را قبلاً گرفتهام، اما هنوز نتوانستهام طلا بگیرم، اگر سال آینده بتوانم طلای بازیهای آسیایی را بگیرم از تیم ملی خداحافظی میکنم ولی تا نگیرم ولش نمیکنم! دعا کنید بتوانم طلا را بگیرم، اما قول نمیدهم خداحافظی کنم چون وقتی مدال را بگیرم نظرم عوض میشود و ممکن است بمانم (خنده)
همه موفقیتها به حمایت باز میگردد
وی در خصوص پشتوانه سازی های انجام شده در ووشو ایران تصریح می کند: پشتوانه سازی در ووشو به خوبی در حال انجام است. در مسابقات جهانی بزرگسالان امسال 2 نفر از کسانی که سال پیش در مسابقات جهانی جوانان شرکت کردند، اعزام خواهند شد، بحث مدال گرفتن یا نگرفتن نیست. نظر فدراسیون این است که این 2 نفر اعزام شوند تا اگر چند نفر از تیم ملی خداحافظی کردند جایگزینی برای آنها داشته باشیم. 70 درصد بازیکنانی که تیم ملی بزرگسالان را تشکیل میدهند جزء تیم ملی جوانان بودهاند و شاید تنها 1-2 نفر هستند که به طور مستقیم به تیم ملی بزرگسالان راه پیدا کردند.
لادور می گوید: همه موفقیتها به حمایت باز میگردد؛ اگر شخصی استعداد خوبی داشته باشد و مورد حمایت نباشد بازهم نمیتواند نتیجه مناسبی را به دست بیاورد و خوشبختانه از طرف فدراسیون ایران این حمایت دارد انجام میگیرد و ما میبینیم که در مسابقات جوانان ووشو جهان بسیاری از ورزشکاران که در این مسابقات مدال کسب میکنند سال بعد با حمایت فدراسیون به تیم ملی بزرگسالان میپیوندند.
آتش مدیریت چند سال قبل، الان دودش در چشم ووشوی اصفهان رفته است
صحبت در مورد وضعیت ووشو اصفهان وی را ناراحت می کند و با تاسف می گوید: تا 4 سال پیش وقتی اصفهان در مسابقات شرکت میکرد اگر 4 نفر اعزام میشدند همه میگفتند این 4 نفر آمدهاند که همگی مدال بگیرند و قهرمان شوند، همین طور هم میشد، اما با مدیریت بد هیئت ووشو در اصفهان الان بخش ساندا به سمتی رفته است که برای بقیه استانها زنگ تفریح شده است، شاید در بخش جوانان بتوانیم یک تیم 20 نفره اعزام کنیم و یک مدال برنز بگیریم در صورتی که قبلاً 4 نفر اعزام میشدند و 4 تا طلا میگرفتند که همه بر میگردد به مدیریت بد هیئت در گذشته.
لادور خاطرنشان می کند: الان نمیدانم در هیئت ووشو چه کاری دارند، میکنند نه بحث قهرمانی هست؛ نه بحث حمایت از قهرمانان و نه بحث آموزشی. هر روز 4 نفر میآیند صحبت میکنند و میروند. من به عنوان یک ورزشکار اگر بخواهم هیئت را بررسی کنم باید بگویم چیزی نمیبینم نه بد نه خوب! در همان سطح قبل است و کار خاصی صورت نگرفته است، اما اگر ووشو الان مدال آور نیست به خاطر مدیریت بد چند سال پیش است که اقداماتی صورت نگرفته و نتیجهاش در ووشو 4 سال بعد مشخص شده است.
مرامی، قرارداد حقوقی میبندیم، پولی نمیدهند
لیگ ووشو مساله دیگری بود که وی از آن با ناراحتی صحبت کرد و ادامه داد: لیگ ورزشهای انفرادی و رزمی با لیگ سایر ورزشها بسیار متفاوت است. در لیگ ووشو شاید بیشترین قراردادی که بازیکنان فیکس تیم ملی در تیمها میبندند بین 20 تا 30 میلیون تومان باشد. این که مسابقات لیگ برگزار میشود و بچهها میتوانند پولی در جیبشان بگذراند و برگزاری مسابقات شرایط بدنی آنها را حفظ میکند، نقطه قوت است، اما شرایط مالی اصلاً خوب نیست. مثلاً فصل قبل که در تیم دانشگاه آزاد بازی میکردیم به دلیل این که سوم شدیم 50 درصد قرارداد کم شد، 20 درصد نیز به خاطر مالیات کم شد و در کل 7-8 میلیون به من رسید.
وی تاکید می کند: در قرارداد ما نوشته شده بود بهترین عملکرد خود را داشته باشیم تا پولی که در قرارداد ذکر شده بود را کامل دریافت کنیم. حالا این که کلمه بهترین عملکرد دقیقاً چه معنی میدهد، نمیدانم شاید از نظر آنها بهترین عملکرد اول شدن بود، اما از نظر خودم بهترین عملکرد یعنی مقام اول تا سوم. در لیگ ما بچهها مثل فوتبال از مشاور حقوقی استفاده نمیکنند و بیشتر مرامی و معرفتی قرارداد میبندند و شاید حتی اکثر بازیکنانی که در لیگ قرارداد میبندند به جز بچههای تیم ملی قراداد سفید امضا میبندند.
حمایت اداره کل؟ لطیفه قشنگی بود! مرا دکتر خطاب کن تا جوابت را بدهم
آمپر دلخوری وی در زمان صحبت از اداره کل ورزش و جوانان بالاتر می رود و در حالت بین عصبانی وخنده می گوید: حمایت اداره کل؟ خنده دار است! خیلی خوب، خیلی خوب، عالی است! اگر زنجان، زنجان شد و درحال تبدیل به یکی از قطبهای ورزش کشور، به خاطر مدیریت بود و اگر اصفهان، اصفهان شد نیز به همین دلیل است. اگر بنشینید پای حرف علیرضا مختاری پارالمپیکی اصفهانی، گریهاش را میبینید با ویلچر از این قسمت شهر به آن قسمت میرود و کارش پیش نمیرود.
لادور ادامه می دهد: در مسابقات اینچئون 5 نفر بودیم که از اصفهان مدال گرفتیم و بعد در تیتر مصاحبهها دیدم که اداره ورزش و جوانان استان اصفهان گفته است به همه اینچئونی ها پاداش داده شد و شنیدم که ظاهراً به ما 5 نفر یک پراید دادهاند. نمیدانم آن لادوری که ماشین را گرفته، چه کسی بوده است ولی دمش گرم که رفته و گرفته.
وی می افزاید: اداره ورزش بعد از بازیهای آسیایی حتی یک زنگ به ما نزد. وقتی ما در آسیا بازیکنانی داریم که مدال میگیرند چرا نباید حمایتشان کنیم؟ اطلا چرا نباید حتی یک زنگ به او بزنیم؟ بعد از بازیهای آسیایی یکی از بچهها سراغ مدیرکل اداره ورزش و جوانان اصفهان میرود و او را آقا خطاب میکند و جواب میشنود که من را دکتر خطاب کن تا جوابت را بدهم. این بحثها را ول کنید، همیشه گفتهایم، اما کسی جوابگو نیست، ما سر خودمان را درد میآوریم که می گوییم و شما دست خودتان را درد میآورید که مینویسید. اگر هم حرفی بزنیم می دانید چه می گویند؟ می گویند آقای لادور همین دیروز که شما مصاحبه کردین ما هم جلسه داشتیم و قرار شد از قهرمانانمان تجلیل کنیم و شما عجله کردید.
مربی گری میکنم تا روز خداحافظی چند بازیکن معرفی کرده باشم
لادور در خصوص آینده نه چندانش دورش در زمینه مربی گری خاطر نشان می کند: مربی گری میکنم، اما الان یک بازیکنم و تمرکزم بیشتر روی کار خودم و بازی است، اما میخواهم که در کنار خودم چند بازیکن نیز پرورش دهم تا اگر روزی خواستم خداحافظی کنم چند بازیکن در کنار خودم داشته باشم. شیرینی مدالی که شاگردانم میگیرند مثل شیرینی مدالی است که خودم میگیرم ولی در کنار آن استرس خیلی بیشتری دارد. چون در مسابقه اگر به عنوان بازیکن ببازی به خودت می گویی خودم باختم، اما اگر شاگردت ببازد می گویی نکند من خوب با بازیکن کار نکرده بودم.
وی خاطرنشان می کند: حرف پایانی را اجازه بدهید نداشته باشم چرا که هنوز ابتدای راهم ....